دلجویی از بازداشتشدگان کهریزک با پول
«موج سبز آزادی» مطلع شده که دفتر رهبری در اقدامی نامناسب با پرداخت پول به بازداشتشدگان کهریزک تحت عنوان «دلجویی رهبری» تلاش کرده آنها را راضی کند که از طرح آزار و اذیتهای صورت گرفته در دورهی بازداشت در رسانهها خودداری و پیگیری این موضوع را رها کنند.
به گزارش موج سبز آزادی، مدتی پیش تعدادی از کسانی که در کهریزک بازداشت شده بودند، به صورت جداگانه از سوی دفتر رهبری فراخوانده شدهاند و با آنان مصاحبه شده است. در این مصاحبه از آنان دربارهی جزئیات رفتارهایی که در بازداشتگاه کهریزک با آنان صورت گرفته است، سؤال شده و آنان نیز پاسخ گفتهاند.
این گزارش حاکی است، بعد از مدتی، تعدادی از آنان که بیشتر مورد آزار و اذیت واقع شده بودند، دوباره به دفتر رهبری فراخوانده شدهاند و به هر یک از آنان مبالغی - از یک میلیون تومان به بالا - به عنوان دلجویی از جانب رهبری پرداخت شده و به طور تلویحی از آنان خواسته شده است که از طرح موضوع آزار و اذیتها در رسانههای عمومی خوداری کنند. این در حالی است که مقام رهبری دو روز پیش وعده داده بود نظام در برخورد با جنایتها مسامحه نخواهد کرد، و البته لازم به ذکر است که این دلجویی پولی، قبل از سخنان فوق انجام شده بود.
یکی از مواردی که برخی از بازداشت شدگان به آن اشاره میکنند، حضور سردار رادان و برخی دیگر از فرماندهان نیروی انتظامی در بین شکنجهگران بوده است. یکی دیگر از موارد نیز که برخی از افراد به آن اشاره کردهاند، موضوع تجاوز به زندانیان است. حال باید از مسئولان دفتر رهبری پرسید: آیا این حرمتهای شکسته شده و آن جنایتهای انجام شده را با پول میتوان خرید؟
اکثر آسیبدیدگان کهریزک، با توجه به نحوهی برخورد شکنجهگران و همچنین متجاوزان، معتقدند که تجاوزها اشتباه شخصی یک یا دو نفر از پرسنل نبوده و به عنوان یک شکنجهی سیستماتیک برای افرادی که بر سر موضع خود میماندهاند و تسلیم بازجویان نشدهاند، به کار رفته است. دلجویی کار مثبتی است، اما وقتی به قربانیان اینگونه وانمود میشود که انگار فقط خطای انسانی چند مأمور باعث آن جنایتها بوده است، و وقتی مشارکت فرماندهان نیروی انتظامی و برخی از قضات که مستقیم زیر نظر مرتضوی کار میکردند، در این قضیه نادیده گرفته میشود، این دلجوییها کارآیی نخواهد داشت؛ به خصوص دلجویی با پول!
دلجویی واقعی هنگامی خواهد بود که تمام دستاندرکاران این ماجرا در هر رده و مقامی، از جمله سردار رادان، در دادگاهی علنی محاکمه شوند و برای مردم روشن شود که این فرماندهان از چه کسی یا کسانی مجوز چنین شکنجههایی را داشتهاند. سؤال مردم این است که اگر شهید گرانقدری مانند روح الامینی در آن بازداشتگاه جهنمی به شهادت نمیرسید، آیا باز هم این بازداشتگاه تعطیل میشد؟ و اساسا مگر جنایتگاه کهریزک امروز و دیروز برپا شده بود و مگر سابقهی این شکنجهها فقط به این دو ماه باز میگردد؟
«موج سبز آزادی» اسنادی دارد که نشان میدهد اگر هم شخص رهبری بر فرض مطلع نبوده، بیشک دفتر رهبری لااقل از یک سال قبل در جریان جنایتهای کهریزک بوده است. مسئولان دفتر رهبری میدانند که یکی از چهرههای به مراتب نزدیکتر از آقای روحالامینی به نظام، سال گذشته شکایتنامهای را در خصوص بازداشت دو روزهی فرزندش در کهریزک برای رهبری ارسال کرد و رهبر هم آن را به بازرسی ارجاع داد و بازرسی هم به ناجا و ... در نهایت کار به شکواییهای دوباره به رهبر رسید. جرم آن جوان تنها این بود که تصادف کرده بود اما در جلسهی دادگاه حرفی زده بود که قاضی به خاطر لجاجت با او، دستور بازداشت دو روزهاش در کهریزک را داده بود؛ دستوری که حتی باعث تعجب مأموران انتظامی شد که به او میگفتند: هر کاری میتوانی بکن تا به کهریزک نروی، وگرنه معلوم نیست سالم برگردی! آیا مسئولان دفتر رهبری این گردش کار دفتر بازرسی ویژه را به خاطر نمیآورند و یادشان نیست که در همین دو روز چه بر سر این جوان آمده بود؟
مسئولان دفتر رهبری باید بدانند تا وقتی که شکنجه وجود دارد، چنین دلجوییهایی شائبهی نمایشی بودن دارد. شکنجه هنوز در بازداشتگاهها وجود دارد. هنوز پای هیچ عضو همین مجلسی که اکثریت نمایندگانش با دفتر رهبری رابطهی نزدیک دارند، به بعضی از بازداشتگاهها نرسیده است. آیا نگهداری جمعی از مخلصترین نیروهای انقلاب برای بیش از 75 روز در بند انفرادی به خاطر اتهامات واهی، شکنجه نیست؟ آیا محروم کردن این عزیزان از تمام حقوقی که مجرمان دارند، در حالی که اتهامهای واهیشان هنوز به تأیید حتی همین دادگاههای فرمایشی - نمایشی نرسیده است، شکنجه نیست؟ آیا ضرب و شتم و تحقیر و توهین به آنان و بقیه زندانیان که هنوز ادامه دارد، شکنجه نیست؟ آیا اینها را هم میخواهند چند صباحی بعد با پول بخرند؟