Dienstag, 30. November 2010

پيام خداحافظی سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۲ بعد ازظھر به وقت تهران و اعدام چهارشنبه ۱۰ آذر ساعت ۵،۳۰ "شهلا رفت"


.بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند

Donnerstag, 25. November 2010

ملایان بی مقدار

اندر حکایت کلمات جدید ملای اسلامی :

فتنــــــــه پیچیده توئی دشمن این خانه توئی

لات پدر سوخته توئی خــارتوئی زار توئی

میکروب گندیده توئی زائــــد بی خانه توئی

حاکم درمانــــــد توئی

نور منــــم شــور منم

زاده آن خاک منــــــم آنکه زنـد چوب منم

عاقبت تیـــــــره تورا دولت پایــــــنده منم

Mittwoch, 24. November 2010

راه چاره بالاترین همان است که گفتیم : " تشکیل هیئت منصفه " و تقسیم قدرت و وظائف به اعضاء


همانگونه که بیشتر دوستان بیاد دارند ، بحث تشکیل هیئت منصفه از دیر زمانی است که مطرح گردیده و خود مهدی هم از آن استقبال کرد و یادم هست در این خصوص بحث هایی هم صورت گرفت ، ولی همانگونه که میدانید از خصائص بارز و بنام ما همین فراموش کاری وبه عقب انداختن کارها تا رویداد و رخداد بعدی و زنده کردن همان بحث های قدیمی است ! متاسفانه شاید این برای سومین بار است که این بحث را عنوان میکنم ولی کو گوش شنوا و کو آن همتی که به آن بپردازد و یا شاید هم برای بعضیها که خود مدتها گرفتند و بستند و دراز کردن! حال دیگر حاضر به تقسیم آن نیستند و شاید و شاید و خیلی شایدهای دیگر
بهر حال برای من که از فعالیت بعضن شبانه روزی در بالاترین حال به فعال ماهی یکبار آن شده ام و بیشتر خواننده مطالب که دوستان زحمت آن را میکشند و همین که می بینم باز هم بستن های فله ای و دلخور کردن های کیلویی کاربران و حال هم که به اسم جلوگیری از توهین به ادیان ! به جرم توهین خواندن لینکی در خصوص حضرت ! عباس همان که راه آب را بر خیمه ها میگویند باز کرد ! حال بالاترین آب را بروی تشنگان آگاهی می بندند با چاشنی دخالت بر نوشته ها ! و اینکه این لینک را آنجا میگذاریم و آن دیگری را جای دگر ! و حال رای من و تو در این قضیه به کجا ختم میشود ، نمیدانم
قصد ورود دوباره را نداشتم راستش یک بدلیل شرکت در نظر سنجی سایت بود و دوم لینکی بود که دوست عزیزم
polarbear
داده بود و از همه مهمترذکر یک خسته نباشید به سرکار خانم بالادار چهار که یک تنه قبول زحمت همه کارهای سایت را بردوش دارند ؛ شوخی نیست در ایران خودمان مجلس وبعد شورای نگهبان و بعد هیئت تشخیص مصلحت و ............ ولی ایشان اگر نگویم تمام این وظائف بلکه حتمن در نیمی از آنها اول بستن و دلخور کردن وبعد بنوعی نیمی دیگرتصمیم گیر سایت ! به رفع و رجوع پرداختند !و در نیمه دیگر هم که جدیدن سیاست سایت را یک شبه با چند کامنت دگرگون ساختند وحال نیمی دگر در پی نظر سنجی و رفع و رجوع محترمانه برآمدند ! بانو خسته نباشید و خداحافظ تا نظرسنجی ای دیگر !! رمزیک

Montag, 15. November 2010

آیا مشکل کاربری است که لینک روشنگری از دین میگذارد ! و یا دین است که تمایل به کارهای بد ، بد داره








یادتان هست همین دو ماه پیش بود ؛که رسوایی سوء‌استفاده جنسی از کودکان در کلیسای رومن کاتولیک حتی بگونه ای بود که کار به پاپ هم رسید ، خوب رسوایی جنسی یعنی اینکه بدانیم بعضی از کشیش هاییکه خود را وقف مسیح کرده بودند ؛ گه گاه هرز رفته و با جوانان و نوجوانان که آمده بودند از همان کشیش ها چیزهای خوب ، خوب یاد بگیرند ! با چیزهای بد ، بد از سوی معلمان خود روبرو شدن !"یعنی اینکه با آنها بازی کردن ! دست بهشون زدن ! مالششان دادن ! آهان یادمم اومد !! لوات رویشان صورت گرفت " خوب حالا سوال اینجاست که من کاربر وظیفه دارم روشنگری کنم ؟ یا نه ! چون حتمن به مذهب عده ای بر میخورد پس سکوت کنیم ، در همان زمان یادم هست مسلمانان وقت را برای تبلیغ خود مناسب دیدن و لینک زدند که ::""آقای پاپ شما مسئول هستید (آقای پاپ ۲) .. آقای پاپ، شما بزرگترین مرجع ِ مذهب کاتولیک هستید. کلیسای کاتولیک شما را بعنوان پاپ و رهبر کاتولیکهای جهان برگزیده است. شما در مقام بالاترین فرد ِ کلیسای کاتولیک مسئول و جوابگوی اعمال و رفتار کشیش های کاتولیک در سراسر جهان هستید.""
خوب حال عده ای در آن طرف هستند که میپرسند ؛ آهای کسانیکه و شماییکه میگویید اسلام دین رحمان و رحیم است و خوبیها ؛ در اسلام جمهوری اسلامی در چند روز و با دستور کسیکه خود را نائب خدا میدانست دست کم ششهزار و پانصد نفر را کشتند بنام اسلامی که رحیم است و یا عده ای هم هستن که میگویند ، آن محمد که پیام آور از سوی خداوند بوده که پیام او را عده ای از قضا در همین جمهوری اسلامی ایران "شیعیان" گرفتند ! آن محمد خود گویا مشکل " نقد محترمانه" اخلاقی داشت و با کودکی بنام عایشه در سنی کمتر از نه سال "در روایتها از هفت و نه نقل است لذا ما دست بالا گرفتیم که آبرویی برای فعل و فاعل کار یعنی عایشه معصوم و محمد رحیم ! بخریم" حال آیا اینهمه که همه وهمه به برکت دین انجام شده ! میبایست بیان شود و یا باز هم سی و یک سال دیگر بشنویم که با کدامین پا ، پا در خلا نهیم ! آقایان و خانم ها آنچه بر ما رفته تمامن حاصل بی خردی و آگاهی بوده ، لذا در قرن بیست و یک مبنا را بر فهم متقابل و روشنگری گذارده و ناخواسته خود را فریب خود سانسوری آنهم از سوی دولتی که تمام هم و غم خود را بسیج کرده که با هر آنچه که ما را به کمی تعمل و فکر و تعمق بر آنچه که سی و یک سال به بهانه های مختلف جلوی آن را سد کردند و حال نیز همانها خود را به سلاح روز و جنگ سایبری در دنیای مجازی و دنیای نوشتاری و تصویری مجهز کرده و امروز در بی بی سی و فردا در صدای آمریکا و بالاترین به انحراف موضوع و کاستن از آزادی به روش متمدنانه ! ولی بگونه ای فاحشه گری در تبلیغات و حصر روزنه های این اندک روزنهء امید ملت ایران میپردازند و مدیران رسانه ها و سایتها را وادار به خود سانسوری با نام اهانت به مذهب کرده اند ! سوال اینجاست مذهبی که خود طول سالیان دراز به ما و شعور ما اهانت و تجاوز و لوات چه عملی وچه فکری نموده را چگونه و از چه راهی عریانش کنیم تا نسلهای دیگر در آن دامی که ما بدان افتادیم ؛ نیفتند


آره خوب سی ویک سال پیش توهین ها !! از کروات شروع شد بعد موسیقی بعد حجاب بشرط تیغ موکت بری و بعد برای بزبان آوردن اسم آخوند باید وضو میگرفتی بعد ویدئو جمع کردن بعد تو خیابان بدون همراه بودن عقدنامه با زنت حق قدم زدن هم نداشتی و بعد و بعد وبازم بعد برای توهین نشدن به اسلام خلاصه توهین کردن و تقلب وکشتارو جنایات و تجاوز که هنوزم که هنوزه جای آن ناملایمات و نامردی ها درد میکند ، آری روز اول آزادی را با کوچکترین مسائل سلب کردند تا جاییکه در روز روشن جنایتکاری با یک جمله که در آن از ناموس بکار برده شده بود ! جماعتی را به سکوت و تماشای جان دادن یک انسان وا داشت ! وغافل از اینکه ناموس مان همان آزادی ازدست رفته مان بود که سی ویک سال پیش پدرانمان برایش جنگیدند و خون ها دادند ولی مجبورمان کردند """توهین """"نکنیم

Samstag, 6. November 2010

سبزست دوباره - هیلا صدیقی

غافل که تبر خانه ای جز بیشه ندارد ؛؛ از جنس درخت است ولی ریشه ندارد

Dienstag, 2. November 2010

سرش رو کرد تو ماشین ، گفت : صد تومن ! بیام

آره داشتم از هفت تیر به سمت ولی عصر و از زیر پل کریم خان قصد رفتن به ایرانشهر رو داشتم که بخاطر ترافیک زیر پل ، ایستاه بودم تو ترافیک که دیدم زنی سرش رو کرد از پنجره تو وگفت ؛ صد تومن بیام ؟ میگه با کمی شوخی و چند مزاح کوتاه زنگ زدم به داداشم که ، آره قضیه از این قراره میگه : صد تومن !
و برادرم گفت : بگو سی تومن و ورش دار بیار!!!
خلاصه طرف راضی نشد و جلوی ما باز شد و من بعد از گردش از زیر پل داخل ایرانشهر شدم که دیدم یک نفر بیسیم بدست با لباس شخصی میگه بزن بغل ! ایستادم و او آمد و گفت : مدارک ماشین ،
میگه گفتم ؛ شما کی هستی ؟ کارتی چیزی ؟
میگه بیسیم رو نشون داد وبا اشاره به ماشین پژویی که سر تقاطع بسمت هفت تیر ایستاده بود ! گفت : مدارک
خلاصه میگه مدارک رو دادم
و مامور گفت : با آون خانوم چیکار داشتی ؟
گفتم : کدوم خانوم !
گفت :همونیکه داشتی باهاش صحبت میکردی اونور خیابون !
گفتم : آدرس میخواست !
مامور با نیش خنده گفت :آدرس خونه خالی یا اینکه آدرس صد تومانی رو !! کدومش رو میخواست !!
میگه داشتم شاخ در میآوردم که این از کجا میدونه ؟!
که یهویی گفتم : بفرض که درست باشه شما باید من رو بگیرین یا اون رو ؟
میگه ماموره با عصبانیت یک قبضی مثل برگ جریمه بهم داد
و گفت : در این تاریخ بیا منکرات !! و رفت !!!
راستی شما چی فکر میکنین ؟ حتما شما هم همون فکری رو میکنید که من کردم
خلاصه در هفته مبارزه با ارازل و اوباش ! بد نیست با ترفند های نیروی انتظامی برای کسب درآمد آشنا شویم
نویسنده متن رمز یک

Dienstag, 19. Oktober 2010

مجموعه ای از راستقامتان سبز که نام ایران را در سال ۸۸ از "میکروب و رسوبات "در جهان پاک کردند

روحشان شاد و شکسته باد دهانی که این بزرگواران را غیر از بهترینها نام نهد " آقای خ ر میکروب تو و آن رییس جمهور میکروب زاده ات هستی

Samstag, 18. September 2010

شیخ تو را حصر و شکنجه میکنند وتو را خواهند کشت ، چرا که از شجاع شجاعتری و این بمزاج دیکتاتور خوش نمیآید


من نه فال گیرم و نه کف بین ، ولی تو را دیر شناختم ! ولی از همانروز از آنچه بر تو خواهد گذشت ، ترسیدم ! ولی حال آن ترس بدل شده به ذره ای از شهامت تو وامید به ادامه راه ، راهی که بزرگان و راستقامتانی چون تو پرچمدار آنند ، آشیخ کروبی عزیز حال معنی آن رنگ قرمز را بهتر درک میکنم و با رنگی سبز بهم خواهم آویخت تا رسوا کنم آن رنگفروشان رنگباز را

جهادکشاورزی، ثبت سفارش ۲۰ قلم کالا به صورت کامل ممنوع اعلام شد. "پی نوشت: کالاهای برادر چین شامل این قانون نمیشوند"

خبرگزاری مهر- گروه اقتصادی: از میان 49 قلم محصول کشاورزی مربوط به لیست اول وزارت جهادکشاورزی، ثبت سفارش 20 قلم کالا به صورت کامل ممنوع اعلام شد.
جهادکشاورزی، ثبت سفارش ۲۰ قلم کالا به صورت کامل ممنوع اعلام شد
.که وزیر مربوطه "پی نوشت فرمودند : کالاهای برادر چین شامل این قانون نمیشوند"

Freitag, 10. September 2010

ایکاش و ایکاش اسلام را از دست این بی مسلمانان حاکم و دروغگوی رژیم آخوندی نجات میدادیم

آخر مگر میشود اینهمه تناقض در تعریف و اجرای یک دین ؟ اسلام در ترکیه ،روسری و حجاب دست خودته ! میخوای بزار و میخوای نزار، اسلام در عربستان و چند کشورعربی ، حق رای ات دست مردته !!اسلام در دیدگاه طالبان و حال حکومت افغانستان وخلاصه اسلام اینجا در ایران و آنجا در ...."در انتظار ظهور آن اسلام ! " من به شخصه با خواندن مشگل دارم و بیشتر می بینم وگوش میکنم ، دیده ها و شنیده ها در خصوص ادیان مختلف برایم با کمی تضاد تا بحال مشگلی را برایم پیش نیآورده ، البته گفتم ادیان ! بغیر از اسلام !! حال میپرسید چرا اسلام ؟ میگویم : اسلام طالبانی میگه زن تو خونه و محروم از نور خورشید و با پنجره های سیاه! اسلام بعضی از این کشورهای عربی میگه : زن حق رای نداره و مردا هستن که میگن ! این درسته است و یا آن نصفه است ، اسلام تو مالزی میگه حالت رو بکن ولی به فکر اسلامت ! هم باش! ، اسلام ایران و همان جهان اسلام و آخر صادرات اسلام به دنیا! مادری بخاطر شغلش و وکالت در زندان است و بچه او چشم براه مادری است که بدنبال مادر دوست اوست ، و حال هر دو بچه در نبود مادران خود و مادرانی که با نبود انصاف و کمتر نشانه ای از انسانیت و حق و خلاصه همه آنچه که سی سال به خوردشان دادند از اسلام روبرویند ، آری این است دین اسلام با تمام آنچه که همه و کشورهای مختلف از آن میگویند ! و جالب آنکه محمد ، آنکه بیشترین چشم ها به اوست ! خود مشگلی اساسی دارد با کودکانی که در سنینی پایین که او آنها را به رختخواب برده ، راستی اسلام چیست و یا کجاست؟

Donnerstag, 9. September 2010

عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند."

بسمه تعالی
ملت شریف و آزاده ایران
شما خود ناظر و شاهد بودید که در روزهای گذشته به خصوص در لیالی مبارک قدر، اوباشی با هدایت و سازماندهی عده ای از خدا بی خبر و بی منزلت، با سلاح گرم و سرد بی شرمانه به منزل و مأوای این خدمتگزار کوچک شما حمله آوردند و با ما و همسایه های صبورمان چنان کردند که قلم از شرح و بیان آن عاجز و شرمسار است؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند و ورقی زرین بر کارنامه ننگین آنها افزودند. در شب های رمضان آداب شریعت را به نام ولایت منکوب کردند و روزه خود را با فحاشی افطار کردند. به سنگ پراکنی بسنده نکردند و تیراندازی کردند؛ از در و پنجره بالا رفتن گویی نمی توانست نمایانگر شخصیت شان باشد که علاوه بر آن، به کتک زدن محافظین مظلوم و وظیفه شناس و برخی دوستان و آشنایان و سلب امنیت از ساکنین منطقه نیز مبادرت کردند؛ شعارهای بی محتوا و عربده کشی های سخیفانه گویی کم بود که فحاشی های خارج از عرف ِ اوباشی را نیز بدان اضافه کردند. رای مردم خوردن و پرسش کنندگان را به گلوله بستن و منتقدان را به زندان انداختن و مطبوعات را دهان دوختن کم بود که رمضان و لیالی قدر را درجمهوری اسلامی سی سال پس از انقلاب اسلامی چنین به خیال تثبیت قدرت خود بی حرمت کردند.



ظاهر امر چنان است که از خدا بی خبران تازه به قدرت رسیده، یک شهروند منتقد را هدف حمله خود قرار داده اند، اما چه جای انکار است که رفتار سبعانه و سخیفانه آنها،انسان و آزادی انسان و اصل اسلام و انقلاب اسلامی و حیثیت ایران و ایرانی را نشانه گرفته است. که اگر چنین نبود، این همه اتکا به عناصر بی بصیرت و خودسر از چه ناشی می شد ؟! آنها بی شک با مهدی کروبی کاری ندارند، با آرمان انقلاب که همانا آرمان مردم شریف و آگاه، آرمان اندیشمندان و آزاد اندیشان این دیار، آرمان دانشجویان و دانشگاهیان، آرمان جوانان خسته از ریا و تزویر و دروغ، آرمان شهیدان و به خون افتادگان این مرز و بوم بوده است ، سر ستیز و جنگ دارند. امروز همگان آگاهند که این بدخویان بر آنند تا آشیان بلبل را به لانه زاغ و زغن زبون و پلشت خود تبدیل کنند و سکوتی قبرستانی را بر ایران اسلامی حکمفرما سازند.
ملت صبور ایران


دستان مردم انقلابی و خداجوی ما را به هر طریق ممکن بسته اند و آن دستانی را که نتوانسته اند ببندند به پشت میله های زندان فرستاده اند و در مقابل اما دست این از خدا بی خبران را چنان باز گذاشته اند تا هر انچه از سبعیت و درنده خویی می توانند را به نمایش بگذارند. از خود می پرسم این انقلاب را چه شده است که امروز قوای امنیتی و انتظامی ودستگاه قضائی و مدیریت این کشور هفتاد میلیونی، در کنترل چندمزدور، این همه ضعف و زبونی نشان می دهند و جهان و جهانیان را به استهزای مردمی با فرهنگ وامی دارند ؟ البته پاسخ روشن است. آنکه از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند قداره بند باج گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که زورگویی را جایگزین مردمسالاری می کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می پندارند. به راستی که این عذابی الهی است که آنها را چنین بی آبرو و سویدای وجودشان را بر مردم آشکار کرده و طشت رسوایی شان را از بام انداخته است. طنز ماجرا اما آنجاست که این جماعت قلیل با چنین رفتارهایی سخیف، ساده دلانه گمان می برند که می توانند مهدی کروبی را با بی شرمی ها و اذیت و آزارهای کودکانه شان، در دفاع از مردم و آرمانهای انقلاب مایوس کنند.



اینجانب از عنفوان جوانی با اتکا و ایمان به خداوند متعال و شاگردی امام راحل در مقابل حکومت طاغوت با همه سختیها و رنجها ایستاده ام؛ و خدای را سپاس و منت می گذارم که تا کنون نیز توفیق آن را داشته ام که بر این عهد و میثاق خویش پایدار بمانم. آنچنانکه زندان و شکنجه های شاه ستمگر، مرا از میدان به در نکرد، مسند صدارت و قدرت نیز همچون عده ای چشمان او را کور نکرد، و اکنون نیز جور و ستم حرمت شکنان موجب تسلیم و سکوت او نخواهد شد. و البته آنکه با آزادی انسان پیمان بندد را چه باک که بر سر این پیمان جان به جان آفرین نیز تسلیم کند و از این زندان سکندر رخت بر بندد و تا ملک سلیمان دست افشان و پای کوبان برود.
مردم شریف ایران


اما آنها را ببین که خیال می کنند با این نمایش های مبتذل و ارعاب های کودکانه، کروبی را از میدان به در می کنند و او از ترس مرگ تب می کند؛ حال آنکه او صبر و استقامت را در رکاب خمینی کبیر آموخته است و جوانی اش را با او، در کنار او و با آرمان های او به پیری رسانده است، و امیر الحاج خمینی و نماینده وی در سرپرستی و نگهداری فرزندان شهدای انقلاب اسلامی بوده است. عده ای از خدا بی خبر گمان می کنند که مهدی کروبی می تواند انحراف انقلاب اسلامی را شاهد باشد و دم بر نیاورد و اسلام را ذلیل ببیند و با ارعاب به کنجی بخزد و عافیت بجوید. چه کوته فکرند که چنین گمان باطل می برند. فکر می کنند با حمله به مساجد وخانه بزرگان، زندانی کردن یاران خمینی کبیر،به زنجیر کشیدن نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر و روشنفکران خیر اندیش وایجاد رعب و وحشت در زندان ها و جامعه، می توانند در برابر نسیم بهاری و شکوفائی اجتماعی ایران سد و مانعی ایجاد کنند؟آنها البته ترسیده اند که نتوانند با نسیم بیداری و آزادی مردم مقابله کنند و از همین روست که راه ارعاب پیش گرفته اند. چرا که آنکه می ترسد، می ترساند.



ما نیک واقفیم که در جناح دیکتاتورماب تمامیت خواه چنان یاس و ناامیدی، تفرقه و تشتت، و سر در گمی و عدم برنامه ریزی ای حکم فرماست که بروز چنین رفتارهای ابلهانه ای از جمله نتایج همین یاس و ناامیدی است. واقفیم که اولیا امور تسلطی بر اعصاب و روان پریشان خود ندارد و از داشتن برنامه ای برای اداره کشور حتی در ابتدائی ترین سطوح آن محرومند و بارزترین نمونه آن همین حمله های ناشیانه و به بند کشیدن خبرگان و نخبگان این ملت است. در ماجرای حملات وحشیانه شب های قدر دیدیم که ابتدا مزدبگیران را افراد مؤمن، متعهد و ولایت مدار قلمداد کردند و با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سیاسی منطقه در صحنه، مهر تائید بر این ادعا زدند.
اما وقتی دیدند که نقشه های شان بر آب شد و حاصلی نبردند و با طرد و نفرت مردم ایران و جهانیان مواجه شدند طی اطلاعیه ای این عناصر را خودسر، بی تدبیر و بی بصیرت نامیدند. عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند. آنچنان ناشیانه می خواهند دروغ را با دروغ پاک کنند که نمی توانند دم خروس تزویرشان را از پس پشت قسم حضرت عباس خوردن های شان پنهان نگه دارند. و البته این عاقبت مکرکنندگان است که خدا مکر انها را به خودشان برمی گرداند.
مردم آزادیخواه ایران

ملت شریف ایران
در پایان وظیفه خود می دانم از عزیزانی که از سراسر ایران و دنیا با تماس ها و رفت و آمدها و پیگیری های مکررشان جویای سلامتی بنده و خانواده ام شدند و همچنین از همسایگان مهربانی که صبورانه عربده کشی های مشتی از خدا بی خبر را شنیدند و تحمل کردند، تشکر و عذرخواهی کنم؛ و همچنین باید که از وظیفه شناسی و درایت محاظین خود و در رأس آنها جناب سرهنگ یاری که شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکنون در محاصره کامل قرار دارد و از دیدار و ملاقات و گفتگو و حتی مراجعه به پزشک قانونی برای گرفتن طول درمان محروم شده است قدردانی کنم و از خدای بزرگ عقلانیت و درایت را برای آمران و آگاهی و بصیرت را برای مهاجمان مسئلت کنم.
ما با نشاط و امیدوار به لطف پرودگار، راه سبز امید به آزادی را با قدم های استوار خویش ادامه داده و دست در دست هم به پیش می رویم و هوشیارانه مراقبیم تا این دون صفتان، راه اعتراض مسالمت آمیز و انسانی ما را به خشونت و خون ریزی نکشانند. چنین نمایش های کودکانه ای نیز نه تنها راه ما را سد نخواهد کرد که برعکس بر ایمان ما به راهی که دنبال می کنیم خواهد افزود: راه مبارزه با دروغ و سبعیت و قلدرمآبی.

لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين
مهدی کروبی
هفدهم شهریور ماه ١٣۸۹


Samstag, 4. September 2010

میگه :دوتا"زخمی !" ،میگم:چرا دوتا،میگه:پس چند تا؟! میگم : میلیون تا !! زلزله ۷ ریشتری نیوزیلند و خدایی ناکرده تهران ۵ ریشتری

زلزله شدید ۷ ریشتری در نیوزیلند = دو مرد به سختی" مجروح " شدند

میگم : خدا نکنه ، میگه : آخه بابا ما "تهران"روی گسلیم ، میگم :ما رو امام زمان و نائبش روی زمین که اتفاقا تو ایرانه ! محافظت میکنه ، میگه :حالت خوبه؟ ، میگم :پس چی ! پس انم

Dienstag, 24. August 2010

اگر حرفی و یا شکایتی از کسی داری ، همینجا لینکش کن و مطمئن باش او بالاترین را دنبال میکند

میخواهی با موسوی درد و دل کنی ؟ میخواهی از سال ۶۷ بپرسی ؟ خوب معطل چه هستی!! میخواهی از کروبی بدانی و بپرسی ؟ یا شاید با تمام تحملت و اصرار به خویشتنداری و ادب خود را کنترل میکنی به خامنه ای حرف بد نزنی ! ولی میتوانی اینجا اغتشاشیدم کنی بهش ! خلاصه هر چه میخواهد دل تنگت بگو که بگوش شنواش خواهد رسید ، پس بگو و لینکش کن !
برای شروع کار ، آقای خامنه ای با این کودتات والا اغتشاشیدید بر کودتاگران ، خیلی تابلو بود

Samstag, 21. August 2010

گفت : گیرم یک بمب هم ساختی ! آخه بدبخت قبل از خروج از خاکت روی سر خودت خرابش میکنند

این را یک خلبان هواپیماهای جنگنده که در جنگ دوم جهانی شرکت داشت میگفت و گفت : آنچه که من میدانم با تکنولژی روز ، مطمئن باش قبل از خروج خاک ایران آن را منهدم خواهند کرد ، و مثالی هم آورد ، مگر نه اینست که کره شمالی به بمب دست یافته ، پس امتیازی گرفت ؟ ویا باج به او میدهند ؟ نه ! مطمئن باش از روزیکه اعلام دستیابی به بمب را اعلام کرده ، دیگر نمیتواند حتی یک فش فشه به هوا بفرستد ، چه برسد به موشک

Mittwoch, 4. August 2010

خامنه ای بعد از سقط شدن خود را می بیند که مجتبی خامنه ای به رهبری برسد ، احمدی نژاد بازیچه ای بیش نیست



آری دوستان این مسئله ای است که باید مورد توجه قرار گیرد ، که متاسفانه عمق کودتای خامنه ای ها کمتر مورد توجه قرار میگیرد !! راستی چرا ؟ آیا فکر کرده اید این همه جنجال و بگیر و ببند و تقلب و سرکوب و خلاصه .... خریدن رسوایی از سوی خامنه ای برای چیست ؟ میگویند قماربازان روشی دارند در آخرین لحظه !! ""یا همه اش یا هیچ "" دقیقا کاری است که خامنه ای کرد ، نه البته بخاطر یک آشغالی بنام احمدی نژاد ، بلکه دید او خاندانی کردن رهبریت است ، چرا که او خود آن را کرد که پسر خمینی به رهبریت نرسد ، پس بهوش باشیم که فاجعه اصلی در راه است ، و آن مجتبی خامنه ای است

Freitag, 30. Juli 2010

مردم ایران حتی از خبر زلزله هم محروم هستند! در شاهرود بیخبر بودند! کی ، کجا ، چقدر ؟!

الان دوستم با مادرش که تو شاهرود (۴۰۰ کیلومتری مشهد) زندگی میکنه زنگ زد ، مادرش در ناباوری تمام گفت ، نه خبر نداریم ! ولی پیرزن گفت : شاید الآن خبر ۱۰،۳۰ بگه

Samstag, 24. Juli 2010

فرق پلیس با پلیس ،اسمشون یکی است ولی اینا کجا و اونا کجا

این پلیس مخصوص مون است

این پلیس زنان ماست


تو ایران حمله به تظاهرات و زیر گرفتن مردم با ماشین پلیس ! و ترس مردم از پلیس باعث کشته شدن مردم میش



تو آلمان و اصولا دیگر کشورها پلیس سعی در زنده نگاه داشتن مردم و کمک به کسانیکه بخاطر ترس و فرار از حادثه در زیر دست و پا مانده اند میکند

ای بابا ما کجا و اونا کجا

Freitag, 23. Juli 2010

نماینده مجلس :سر قبری گریه می‌كنیم كه مرده در آن نیست! اصلا در حساب ذخیره ارزی اعتباری باقی نمانده است

محمدرضا خباز نماینده مردم كاشمر در مجلس، در گفتگو با ایلنا، در مورد آخرین جلسه هیات تطبیق مصوبات با قوانین و مقررات كه روز چهارشنبه در مجلس برگزار شد، اظهار داشت: در این جلسه در خصوص ارسال مصوبات دولت به مجلس سئوال كردم كه با كمال تاسف مطلع شدم دولت فقط دو مورد را فرستاده است. ظاهرا این دو مورد اساسنامه از دستشان در رفته و قصد داشتند به جای دیگری بفرستند.

وی افزود: اكنون دو و نیم الی سه ماه است كه دولت از اجرای اصل 138 قانون اساسی امتناع می‌كند. متاسفم كه شرایط به گونه‌ای شده كه قبح دروغ گفتن ریخته است. می‌گویند همه مصوبات را به مجلس فرستاده‌ایم، در حالی كه فقط همین دو مورد ارسالی را به همه نشان می‌دهند و می‌گویند مصوبات را به مجلس می‌فرستیم، در صورتی كه این‌گونه نیست.

خباز با بیان اینكه ارتباط مجلس و دولت هنوز بر اساس اصل 138 قانون اساسی قطع است، گفت: كار هیات تطبیق مصوبات هنوز متوقف نشده است و ما مصوبات را از طریق سایت دولت و روزنامه رسمی دریافت كرده و موارد خلاف قانون را اصلاح می‌كنیم. در صورت عدم اصلاح توسط دولت، رئیس‌مجلس اصلاحیه را برای روزنامه رسمی می‌فرستد.

عضو فراكسیون خط امام (ره) مجلس تصریح كرد: خیلی بد است كه رئیس‌جمهور در حالی كه برای پاسداری از قانون اساسی سوگند خورده است، از پس از عید نوروز تاكنون یك اصل مهم قانونی را اجرا نمی‌كند.

این نماینده مجلس در پاسخ به سئوال دیگری در مورد ابلاغ مصوبه تخصیص دو میلیارد دلار به پروژه قطار شهری از سوی رئیس مجلس، با یادآوری اینكه در زمان تصویب این طرح با آن مخالف بودم، اظهار داشت: این مخالفت به جهت تخصیص این بودجه به مترو نبود؛ بلكه اصلا در حساب ذخیره ارزی اعتباری باقی نمانده است كه مجلس برای برداشت از آن قانون تصویب می‌كند. یعنی سر قبری گریه می‌كنیم كه مرده در آن نیست!

وی ادامه داد: اینكه دولت می‌گوید حساب ذخیره ارزی محرمانه است، به خاطر این است كه چیزی در آن باقی نمانده است.

خباز در ادامه گفت: با وجود این مسائل اینكه دولت بگوید قانون را اجرا نمی‌كنم، خیلی بد است. در حالی كه حداقل اگر بودجه‌ای در اختیار ندارد، باید سكوت كند یا آن را از محل دیگری تامین كند. زیرا قانون را اجرا نكردن افتخار ندارد، بلكه سرافكندگی دارد. ما نام این مسئله را بدعت ناپسند نام می‌گذاریم كه اگر رایج شود سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

Montag, 12. Juli 2010

مدودف دید خامنه ای دروغ و تقلب انتخابات را رهبری کرد ، حالا میگه آقا پس فتواشون هم پشم ! که سلاح اتمی اخه

همین!! باقیش نیاز به توضیح نداره ، چون ما که میدونستیم از روز اول آقا خودش آخرشه ! یعنی خداییش گندی که آقا بر اسلام زد خودش نیاز به قرنها زمان داره که ملتها شاید روزی از سر و روی اسلام آنهم از نوع نابش !! بزودایند

Sonntag, 11. Juli 2010

Freitag, 2. Juli 2010

تنهایی

اگه تنهایی بده واسه منم هست
دل تو مردده واسه منم هست
اگه عاشق تو عشق منم هست
اگه لایق تو واسه منم هست
اگه دل تو سینه ته ؛ منم همینطور​
اگه اون دیوونه ته منم همینطور
اگه سهم تو غم منم همینطور
زندگی جهنمه منم همینطور


Montag, 28. Juni 2010

بیاد آنانکه نیستند

در این روزها (دیروز و امروز و فردا) که روزهاش هر کدام سالگردی از آنان است ، آهنگی زیبا از پویا بیات بنام " عشق " تقدیم به شما و بخصوص تقدیم به دختر آقای اسانلو

بابا دیگر نان نمی آورد ، بابا هنوز در چنگال یزید است ،بابا حتی از غم فرزند در هنگام سقط نوه اش با خبر نیست!

آری این است معنای کامل جمهوری اسلامی ما ، دختری را به جرم پدر (تمکین نکردن و زیر بارحرف زور ، زورمندان نرفتند) تهدید ، شکنجه ، توهین و در آخر هم باعث سقط جنین او میشوند ! آری این است جمهوری اسلامی و اینجا ایران است که میخواندیم در گذشته های دورش که بابا نان داد و بابا آب داد ! حال پدر از آب و نان دور است و دیگر نمیتواند آب و نان برای فرزندانش بیاورد و بابا حتی از نوازش فرزندانش محروم است! آری اینجا ایران است که فرزندانش به وعده های دروغین جباران به پدرانشان ، ایستاده اند ، آری اما ایران من ،تو بدان روزی ما دوباره ترا خواهیم ساخت و به زیر سقفت با استخوانهایمان ستونی خواهیم زد که دیگر هیچ یاغی ای وجلادی فکر تسخیر تو را نکند ، آری ما ایرانییم و درست است که از اسب افتاده ایم ولی نه از اصل


شهریار شهبازی و مرجان پدیده ای با صدایی زیبا

Donnerstag, 17. Juni 2010

کاریکاتوریست هاییکه درد جامعه را میکشند و کاریکاتوریستی که درد جامعه را می کشت


درست یادم است آنچه که بر این نقاشی کش ما اتفاق افتاد و او سر از خارج در آورد ! از همان موقع هم عقده ء خود را بر اصلاح طلبان و بخصوص آقای خاتمی پنهان نکرد و در هر فرصتی که پیدا میکرد ، عقده خود را با یک نقاشی خالی میکرد ، البته اصولن انسانهاییکه خود را با آویزان کردن و یا بهتر بگویم با چسباندن خود به افرادی که آنان او را شاید اصلا نه میشناسند و نه اصلا برایشان این شخص به هیچ عنوان نه مطرح است و نه اصلا او عددی نیست که در حد و حدود آنان باشد ، ولی همانگونه که گفتم هستند افرادی که خواب یک برخورد گذری در خیابان و عرض سلامی در یک جلسه و گرفتن امضاء و عکسی یادگاری را دارند و در حسرت آن میباشند ولی چون میدانند از محالات است ، لذا در هر فرصتی به مقابله با اوبر خواسته ! شاید روزی آن خواب خود را به واقعیت ببینند ، برای مثال همین احمدی نژاد ، از آنروزیکه که اوباما رییس جمهور شد به هر مناسبتی نامه نوشت و سخنرانی کرد که ( آقای اوباما شما دیگه چرا ؟) گویی قبلا با هم یه آبگوشتی هم دو تایی تیلیت کردن و زدن ! به هر مناسبتی دوید رفت آمریکا که شاید بتونه یه سلام راه دوری حتی خدمت اوباما بده ، که دریغ از یک ملاقات با یک دربان درجه سه یک مدیر کل وزارت خارجه ! آری نقل حال دوستمون ! احمدی نژاد گویی همان تکرار کارهای دوست دیگرمان! نیک آهنگ کوثر خالق سبز اللهی و یا اصولا هر انشعابی که بتونه ایشان خودش رو به گونه ای مطرح کنه ، ولی غافل از اینکه آخه آدم یکی به این زدن و یکی به آن ! والا آخر رسوایش میمونه به ذغال ، اول با نقاشی شروع کرد ، بعد حس کرد که میتونه بنویسه! بعد گفت خودم چرا سایت نزنم !(دوید رفت با مهدی یحیی نژاد عکس یادگاری گرفت) حالا هم میگه : حالا که خر تو خره من چرا خودم رییس اپوزیسیون در خارج و داخل و خلاصه هم برای اونا و ما و شما نباشم ! خوب فردا هم حتما میخواد بره سینما وباقی داستان ، ولی من بعنوان یک دوست هم به ایشان و هم به احمدی نژاد میگویم ، آقاجون حسرته بابا حسرته ، بیدارشون کنین اینا رو تا زیرشون کار خرابی نکردند

Donnerstag, 10. Juni 2010

بیانیه ء آقایان رمزگشایی شد ، حتما بیایید که آنها هم میآیند

امروز سر کار بودم که تلفن زنگ خورد و در ناباوری تمام شنیدم "فهمیدی چی شده ؟ موسوی و کروبی گفتند راهپیمایی نکنید !" گفتم ، کار کودتاچی هاست باور نکن ، گفت : نه سایت کلمه هم تایید کرده ! گفتم:کروبی خودش گفت ، چه با مجوز و چه بدون مجوز ، راهپیمایی میکنیم !! جریان چیه ؟
گفتم دقیق بخون برام ، و خلاصه تا الان چندین بار تمام اتفاقات رو که تو اینروزها اتفاق افتاده را کنار هم گذاشتم ، حمله به متکی با تخم مرغ و تحریمها و موضع روسیه و از همه مهم تر الله و اکبرهای شبانه و جنب و جوش روزانه مردم در شهر و مترو و خلاصه دوستان عزیز و هموطنان با غیرت ۲۲ خرداد روز ماست ، روز بازپس گیری خون شهدای ماست ، "و ۲۲ خرداد روز نداها و سهراب هاست" و ۲۲ خرداد روز ماست ، شک نکن بیا که نگاه نداها و سهرابها به ماست و حال سوالی به میان میآید که بعد از رد درخواست راهپیمایی از سوی دولت کودتا که بر همه رد آن مشخص بود ! چه عکس العملی را از سوی آقایان موسوی و کروبی انتظار داشتیم ؟

و مهم تر از ۲۲ خرداد در این اعلامیه چیست؟

جواب سخت نیست ، بقای جنبش ، مردم با جنبش سبز شده اند و با جنبش به امیدی برای نفس کشیدن در این فضای مسموم روزها را سپری و بامید آزادی وطن چشم به افق دارند ، شاید هر اعلامیه ای غیر از این به نابودی تمام آنچه که در این یکسال کردیم ، ختم میشد ، واین حرکت ، حرکتی کاملا هوشمندانه بود

و حال اگر اعلامیه میدادند که مردم بیایید ، دست کودتاگران برای بازداشت آنها و سرکوب همه جانبه دیگر بازماندگان اصلاحات باز بود ، و اگر احتمالا حضور مردم بخاطر ترس از زندان و شکنجه کمی کمرنگ میشد چه ؟ ولی حال آنان به اعتقاد من بهترین گزینه را برای ادامه راه جنبش برگزیده اند ، چرا که آنان میدانند که مردم میآیند ولی امید به ادامه راه جنبش با این اعلامیه دو چندان شد آری امید

Montag, 7. Juni 2010

صفار هرندی :آقا"خمینی"فرمودند :نوه خودش رو ! با تیربزننش ! ( آقای حسن خمینی اگر تخم خمینی هستید،جواب اینها را بدهید

ویدئو سخنرانی صفار هرندی وزیرارشاد سابق دولت نهم احمدی نژاد!(دقیقه ۶،۱۰


آقایان موسوی و کروبی،بگویید آنچه را که در دل دارید مگر نه اینست که مرگ یکبار و شیون یکبار "پس بگویید تا دیر نشده

و همینطور فرموده اند که :اینروزها خبرهایی بگوش میرسد که آقای کروبی فرموده اند که : اینجانب از زمانی که اطلاع یافتم برگزاری مراسم سالگرد امسال عملا بدست بخشی از نیروهای مسلح افتاده بشدت نگران شده و مطمئن بودم که این مراسم ختم به خیر نخواهد شد ولی این حد از وقاهت و بی شرمی را تصور نمی کردم.

این جماعت اندک سازماندهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.

یاران امام راحل هم اکنون، امکان دفاع از خود و سیره امام در هیچ رسانه ای را ندارند ولی در روزنامه ها و سایت هائی که از بیت المال مسلمین اداره می شوند، در تحریف بیانات و سیرۀ امام و نسبت های ناروا و غیر واقعی به ایشان فرو گذار نکرده و نمی کنند. فراموش نمی کنیم در این روزنامه ها با زشت ترین تعبیر نوۀ امام را به فرزند ناصالح حضرت نوح (ع) تشبیه کردند.




خود را برای تحمل همه شدائد آماده کنید. چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخی ها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستم ها و فشارهایی که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر می کنند، از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد، تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتر بدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است.

شما قطعاً اطلاع دارید که امروز مروج و مفسر خط امام کسانی شده اند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتل های زنجیره ای بودند!

آری امروز جریانی با تمسک به جمله ای از امام که در مقام رحمت و رأفت و گذشت و چشم پوشی از لغزش های گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا (س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود. شاید بدین نتیجه برسند که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد


پس عزیزان یکبار برای همیشه به خود و به ملت و به آزادی و آزادگی خدمت کنید که ایرانیان چشم بشما و روشنگری شما دارند ، عزیزان واقعا بر یادگار امام چه گذشت؟ دکتر مخصوص او یادم هست که میگفت : بعد ازآن اتفاق !!! آن اتفاق چه بود ؟ و چرا دیگر ما آن دکتر را نه دیدیم و نه از او شنیدیم ؟!!س

Dienstag, 1. Juni 2010

نخست وزیر ژاپن به دلیل عمل نکردن به یکی‌ از وعده‌هایش استعفا میده،و ا ن به هیچکدامش عمل نمیکنه و خ ر به به وچه چه میکنه

ولش کن اگه دلایلم را بنویسم دوستان منفی تکراری میدن ، تو این یکسال گذشته زیاد گفتند و گفتیم

Montag, 31. Mai 2010

جنتی تو ایران تا تو نمره دانشجویان دخالت میکند! تو آلمان رییس جمهورش تویک اظهار نظر دیپلماسی که وظیفه اش نبود،استعفاء داد


ما کجا اینا کجا ! البته مثالهای زیادی است که کی و با چه منصبی در خصوص چیزهای نامرتبت با شغلش و درجه علمی اش دخالت نموده و خود و کشور را مورد مضحکه خاص و عام نموده و مینماید ، و کسی نیست که از این بی خردان بپرسد ، آخه آقاجان ما مگر در خصوص حرفهای بالا منبر شما ، از جمله پای ورود به خلا ! که اصولا راست باشه یا چپ ! ! میپرسیم ؟ که شما از بمب اتم و لیزر وخلاصه چیزهاییکه که اصلا با گروه خونی شما مرتبت نیست ؛ اظهار نظر میکنید

که البته ایشان (رییس جهمور آلمان)طبق قانون اجازه دخالت نداشتند ، ولی استعفاء دادن ، حالا ما رییس جمهور قلابیمون میگه؛ دختر هفت ساله تو آشپزخانه خانه شان با اتم یه قل دو قل بازی میکنه

Samstag, 29. Mai 2010

احمدی نژاد تحفه ای نیست که آقا پاش اینگونه ایستاده ، بحث رهبری مادام العمری خامنه ای هاست ! هشیار باشیم

چرا رفسنجانی دوباره مورد هجوم طرفداران آقا قرار گرفته ؟ و چرا او که اصولا بعد از انتخابات یکبار به بیت آقا رفت و پیشش نشست ، چرا؟ چرا مثلا خاتمی مورد فشار اینگونه نیست ؟ جوابها همه و همه به بیت آقا و اینکه زبان کسانیکه میگن آقا صد سال دیگر عمر میکنه ، لال ! باید بدانیم آقا نمیخواهد بلایی را که سر خاندان خمینی آورد سر بیت او وفرزندان او ، نیاید ! خوب رفسنجانی با تمام کارهاییکه برای خامنه ای کرده ، ولی او ریاست مجلس خبرگان رهبری را دارد و اینکه اصولا بعد از خامنه ای شاید شانس او بیشترباشد تا دیگران برای تکیه زدن به صندلی رهبری ، یادمان نرفته که بحثی در خصوص پسر صندلی طلب آقا ، که آقا مجتبی است نام این رهبر کوچولو که ثانیه شماری میکند کی بابا خسته شده و از صندلی پایین آمده و ایشان به این صندلی که کمترین حسن آن مالیاتهای درصدی از فروش نفت و خودرو روزانه به حساب صاحب صندلی واریز میشود، دوستان اپوزیسیون خارج از کشور تو را بخدا بخود آیید و دست از این غلط گیریهای تاریخی و دیگر مسائل بردارید که طالبان در راه است ! تو را بخدا بخود آیید و برای ایران و ایرانی با هم باشیم ، که" دریغ از ایران که ویران شود " ویرانی کامل در راه است اگر بیشتر از این غفلت کنیم

Donnerstag, 27. Mai 2010

بزرگداشت سالگرد شهادت کیانوش آسا آن جوان نابغه و هنرمند

تعدادى از دانشجويان دانشگاه علم وصنعت در بيانيه اى اعلام كردند، روز ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ به ياد كيانوش آسا كه در جريان نا آرامى هاى پس از انتخابات رياست جمهورى كشته شد لباس سياه به تن مى كنند./ در اين بيانيه همچنين آمده است كه اين دانشجويان روز ۱۱ خرداد راس ساعت ۱۲ در برابر دانشكده مهندسى شيمى گرد هم مى‌آيند و با حركت به سمت پارك شهيد آسا، زندگی کیانوش‌ها را فریاد می‌زنند.









یکسال است که در اتاقکی با کور سویی از نور و امید که نامش را ایران گذاشته ام ، محبوسم ! کمکم کنید

آری درست یکسال پیش بود که به امید تغییر و جایی بهتر از آنچه بود ! بپا خواستیم ، دوستان همه بودند سهراب ، ندا ، فرزاد ، مجید و چندتایی دیگر ! روزها بنوعی و شبها به نوعی دیگر ، در مقابل میدیدیم اندکی اندک را که به شکست خود در مقابل ما مطمئن ! ولی به بودنشان هم مطمئن ! در نگاه اول میگفتی ، رقیب ولو کوچک ولی رقیب است ! ولی ما هر روز بیشتراز دیروز و آنها هر روز کمتر وامیدوارتر به پیروزی ! تا اینکه آن روزکه برای ما مبارک و برای آنها"" که حال به اویی رسیده بودند ! "" نحس ونامیمون رسید ، همه چیز خوب پیش میرفت و ما غره بخود! از آنچه که با هیچ چیز ، همه چیز داشتیم ، حضوری بس شگفت آور و حال بعد از آنروز هنوز ، مو بر اندامم راست میشود که چگونه ما توانستیم فعل خواستن را صرف کنیم و چطور او توانست آن فعل را با تغییر حرفی به دروغی بزرگ تبدیل سازد و آن فعل این بود:"بردیم" و او آمد با بیشرمی تمام و پاک کنی در دست !! "ی" آن را پاک کرد که : "بردم" !!! آری از آنروز من در این اتاقک حبسم و دوستانم که تحمل بودن در این اتاقک برایشان دیگر ممکن نبود ، یا رفتن و یا شاید در اتاقکی دیگر محبوسند ! ما در این یکسال به اندازه سی سال دیدیم و به اندازه سی سال بر پدرانمان خرده گرفتیم ! چرا که در این یکسال فهمیدیم که سی سال پدران ما گول خوردند و دروغ را پذیرفتند !! یکسال است اوبه بچه های آن پدران توهین میکند ! ابتدا گفت ما خس و خاشاکیم ! او گفت که ما دروغگو ییم و او برنده این کارزار! او گفت بروید خانه هایتان تا خانه ای میگذارم باشد ! او گفت که گفته بودم و گفت : زندان ! در زندان گفت ، بدنبال چه آمدی؟ گفتم یک سوال! او گفت در اینجا ما میپرسیم ! او گفت و ما نشنیدیم و بدنبال یک سوال " که رای من کجاست" او گفت اینجا میگیری زما چیزی ! ولی نه جواب! آری یکسال است که او هر روز میگوید و ما گوش نمیکنیم ! و هر روز دوستانم کمتر و کمتر میشوند ! و حال در این اتاقک سرد وتاریک با کور سویی از امید ، به امید رهاییم ، به امید لحظه ای که او"آزادی " را تنها به لحظه ای در آغوش کشم ! ! آری من در اتاقکم ایران چشم براه شما دوخته ام ، نجاتم دهید

این لینک ویرایش شده لینک قبل است ، با نظر دوستان ، رمز

یکسال است که در اتاقکی با کور سویی نور که نامش را ایران گذاشته ام ، محبوسم ! کمکم کنید


آری درست یکسال پیش بود که به امید تغییر و جایی بهتر از آنچه بود ! بپا خواستیم ، دوستان همه بودند سهراب ، ندا ،فرزاد ، مجید و چندتایی دیگر ! روزها بنوعی و شبها به نوعی دیگر ، در مقابل میدیدیم اندکی اندک را که به شکست خود در مقابل ما مطمئن ! ولی به بودنشان هم مطمئن ! در نگاه اول میگفتی ، رقیب ولو کوچک ولی رقیب است ، ولی ما هر روز بیشتراز دیروز و آنها هر روز امیدوارتر به پیروزی ! تا اینکه آن روزکه برای ما مبارک و برای آنها"" که حال به اویی رسیده بودند ! "" نحس ونامیمون رسید ، همه چیز خوب پیش میرفت و غره ! از آنچه که با هیچ چیز ، همه چیز داشتیم ، حضوری بس شگفت آور و حال بعد از آنروز هنوز ، مو بر اندامم راست میشود که چگونه ما توانستیم فعل خواستن را صرف کنیم و چطور او توانست آن فعل را با تغییر حرفی به دروغی بزرگ تبدیل سازد و آن فعل این بود:"بردیم" و او آمد با پاک کنی در دست و "ی" آن را پاک کرد که :"بردم" آری از آنروز من در این اتاقک حبسم و دوستانم که تحمل بودن در این اتاقک برایشان دیگر امکان نداشت ، یا رفتن و یا شاید در اتاقکی دیگر محبوسند ، ما در این یکسال به اندازه سی سال دیدیم و به اندازه سی سال بر پدرانمان لعنت ! چرا که در این یکسال فهمیدیم که سی سال پدران ما گول خوردند و دروغ را پذیرفتند !! یکسال است اوبه بچه های آن پدران توهین میکند او گفت ما خس و خاشاکیم ! او گفت که ما دروغگو هستیم !و او برنده این کارزار! او گفت بروید خانه تا نزدمتون ! او گفت من گفتم ولی شما هستید ! او گفت بروید زندان ! در زندان گفت ، بدنبال چه آمدی؟ گفتم یک سوال! او گفت در اینجا ما میپرسیم ! او گفت و ما نشنیدیم و بدنبال یک سوال " که رای من کجاست" او گفت اینجا میگیری زما چیزی ! ولی نه جواب!
آری یکسال است که او هر روز میگوید و ما گوش نمیکنیم ! و هر روز دوستانم کمتر و کمتر میشوند ! و حال در این اتاقک سرد وتاریک با کور سویی به نازکیه آن علامت تعجب که یکسالی است بر مغز و جسم و روحم نقش بسته ! به روشنایی فکر میکنم و به امید روزی که کسی این نوشته را پیدا کند و مرا نجات دهد ! آری من در اتاقکم ایران چشم براه شما دوخته ام ، نجاتم دهید

Mittwoch, 26. Mai 2010

تقدیم به شکنجه گر: من فقط عاشق اینم که تو کهریزک بمونم ​​// ولی من صاحب بطری تو بگی که نمیتونم

دقیقه ۳،۱۰




من فقط عاشق اینم وسط یه روز کاری ؛ بشی انفصال خدمت ببینم چه حالی داری

Sonntag, 23. Mai 2010

مادران داغدار،شما را به خون عزیزانتان قسم ،آه جگرسوزتان را بردیکتاتور ظالم ودعای خیرتان را در اینماه بدرقه راهمان کنید




که ما فرزادیم آن معلمی که به شاگردانش راه آزادگی و آزاد زیستن را آموخت و به همرزم خویش با جمله ای روحیه بخشید که طاقت بیار ای رفیق و ما نداییم ، ندایی که چشمهایش و خون به نا حق ریخته اش جهانیان را از ظلم ظالمان آگاه ساخت و ما سهرابیم ، سهرابی که شجاعت را از مادری شیر زن آموخت ، مادری که با تمام سنگینی داغی که در سینه داشت ، هیچگاه ذره ای عقب ننشست و همچون شیر زنی دلیر به این ناکسان گفت : که سهراب من نمرده ، این دولت است که مرده ، آری ما تمام آن کسانی هستیم که نیستند ولی رنگین کمان راهشان ما را به آنها خواهد رساند و در اینماه که سر آغاز جنبشی است بر اساس دوری از خشونت و احقاق حق با تمام ناجوانمردیهایی که در این یکسال بر مردم ایران رفت و دیکتاتوران را در این یکسال دریغ از یک خواب بدون کابوس از خشم ما و مردمی که بدنیا ثابت کرد که ما فرزندان داریوش کبیریم ، سالگرد خرداد ماهی که با شور و ذوق فراوان آغاز ، ولی با دروغی تلخ بساط جابران را بر هم ریخت را بر مردم آزاده ایران تبریک گفته و به شهامت و ایستادگی و صبرتان درود باد

Samstag, 22. Mai 2010

یکسال از آن همه شور و نشاط گذشت و آنچه مانده یک دروغ است


این روزها مرا یاد شوق یکسال پیش می اندازد گروههای مختلف و بحثهای انتخاباتی داغ از سوی چهار نامزد که هر یک به سهم خود حساسیت نشان میدادند و هر یک به نسبت از داشته های خود و نداشته های رغیب میگفتند و خلاصه زیبا بود و حیف که با یکدروغ همه چیز به سرابی بیش ؛نشد ، میگویند در قرآن آمده " خداوند دشمنانمان را از ابلهان قرار داده " واقعا که درست است ،کسانیکه آنها برایمان از قرآن می گفتند حال خود باید بشنوند؛ که ای سیاه بختان میتوانستید خود و انقلابتان را لآاقل برای هشت سال بیمه کنید با آن رکورد حضور ، ولی نادانان آن کردید که نباید میکردید ، یکسال است که همچون بدنامان که از تاریکی برای حضور و شرم از نگاه دیگران استفاده میکنند ، شما هم به بدنامی رسیدید به گونه ای که حتی از تمام مناسبتهای خود در عذابید ! آری اینچنین بود برادر ؛ و حال هر روز خواسته هایمان از روز قبل بیشتر و بیشتر میشود ، اول فقط بدنبال بازپس گیری رای خود بودیم ولی حال آن کمترین است ! چرا که ما شهید دادیم و هر روز از روز دیگر بیشتر تحقیرمان کردند و بشعورمان از روی بیشعوری خود خندیدند ، ولی ما در حین تمام ناراحتی ها که داشتیم ، کارهایی کردیم که دنیا را خیره ساختیم ، از خبرنگاران موبایل بدست تا گرفتن فیلم جون دادن عزیزانمان بر سنگفرش آسفالت گرم خیابان ، همه وهمه ما را مصمم تراز دیروز و نگاهی به دوردست هاییکه جلوی دیدگان ماست و تا رسیدن به آن فقط نیاز به یک گام و یک پلک زدن دیگر نیاز داریم ، پس بیایید در این ماه که ماه خرداد است به آنان بفهمانیم که ما هستیم و بر ادامه راهی که گام نهادیم استوارتر و پابرجاتر از گذشته ایم؛ تا شقایق هست زندگی باید کرد

Freitag, 21. Mai 2010

کروبی:این چه دستگاه قضایی است که به جای دفاع از مردم اعم ازهمه گروه‌ها و اقلیت‌های دینی، قومی برخورد امنیتی و پلیسی می‌کند؟

بسمه تعالی

حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
با سلام و احترام
در روزگار سختی به سر می‌بریم و می‌دانم که حضرتعالی بهتر از من نسبت به شرایط آگاه هستید و بارها شنیده‌ام که با بیان مطالبی متفاوت نگرانی‌های خودتان را مطرح کرده‌اید. این روزها حتی بسیاری به‌عنوان مأمن و پناهگاه به منزل شما مراجعه کرده‌اند و از برخوردهایی که با عزیزانشان می‌شود با شما سخن گفته‌اند و البته می‌دانم که حضرتعالی نیز بسیار از این شرایط ناراحت شده و اقداماتی را برای پیگیری قضایا داشته‌اید. مطلع شده‌ام در این راستا دیدارهایی داشته‌اید و به گفت‌وگو برای حل قضایا پرداخته‌اید. با اطلاع از این شرایط تصمیم بر آن گرفتم تا از جایگاه یکی از دلسوزان این نظام و کشور با نگارش نامه‌ای نگرانی‌هایم را با شما در میان گذارم.

آنچه که موجب شد حضرتعالی مخاطب نامه اینجانب قرار گیرید، تلاش‌هایتان برای شکل‌گیری نظام در کنار بنیانگذار آن و نقش مهمتان در استقرار نظام به‌عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب، اولین دادستان کل کشور، ریاست قوه قضائیه و دیوان عالی کشور پس از شهید بهشتی و حضور در جایگاه امامت جمعه تهران برای سال‌های متمادی و مهم‌تر از همه وداع با قدرت برای رونق بخشیدن به حوزه‌های علمیه بوده است که همگی به‌خصوص قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت ایجاب می‌کند که از یک طرف به عنوان وظیفه شرعی و از طرف دیگر احساس مسوولیت نسبت به نظامی که هم در استقرار و هم تثبیت آن نقش موثری داشته‌اید، برای عبور از فضای فعلی و نجات کشور از طریق انتقال واقعیت‌های جامعه به بزرگان نظام رسالت خویش را به‌منظور برون‌رفت از فضای فعلی ایفا نمایید، همچنانکه تاکنون نیز علیرغم همه محدودیت‌ها در این عرصه تلاش نموده‌اید.

جناب آقای موسوی اردبیلی؛ طبیعی است که هر کشوری همواره با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو است ولی شرایط حساسی که اکنون کشور ما در آن قرار گرفته است موجب شده است که یکی از استثنایی‌ترین وضعیت‌ها را در طول تاریخ با آن مواجه باشیم که بعنوان نمونه به مواردی از آن در عرصه‌های مختلف اشاره می‌نمایم.

۱- قانون اساسی بعنوان میثاق شهروندان و اداره‌کنندگان جامعه که باید سرلوحه و منشور محکمی برای اداره جامعه تلقی شود و روابط نهادهای حاکمیت با یکدیگر و همچنین حاکمیت با شهروندان را تنظیم نماید. بر همین اساس رئیس‌جمهور و نمایندگان در بدو تصدی خود سوگند یاد می‌نمایند که پاسدار و حافظ آن بوده و برای اجرای آن تلاش نمایند که امروزه به بوته فراموشی سپرده شده و صحبت از قانون اساسی به‌ویژه فصل مربوط به حقوق ملت در نظر حکومت‌گران به ذنب لایغفری تبدیل شده است. چه بسیار از نخبگان ملت به دلیل بحث از این اصول، آزادی آنها سلب و به زندان افتاده‌اند و یا حقوق آنها به نحوی محدود شده است که از خدمت به کشور در عرصه‌های مختلف به بهانه عدم صلاحیت محروم گردیده‌اند. متاسفانه اداره‌کنندگان کشور به جای توجه به قانون اساسی و برنامه‌ریزی براساس نظرات کارشناسی و تخصصی با تصمیمات خلق‌الساعه و استفاده از رمالی و جادوگری و به مسخره گرفتن مقدسات دینی که جز از آسیب دیدن بنیان‌های دینی و معنوی جامعه ارمغانی نداشته، بزرگ‌ترین هزینه را بر کشور، شهروندان و دین روا داشته‌اند.

۲- مهم‌ترین رهاورد انقلاب اسلامی ما خط بطلان کشیدن بر استبداد ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خودشان بوده است که در اصلی‌ترین شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» متبلور بود. متاسفانه برخلاف آنچه که مشی عملی بنیانگذار نظام بود، یعنی حکومت بر قلوب مردم، با سلب بدیهی‌ترین آزادی‌های مشروع شهروندان و ایجاد جو امنیتی و پلیسی در جامعه، آرامش از جامعه سلب شده است به نحوی که شهروندان به‌خصوص قشر آگاه، نخبگان و دانشگاهی و بدون اغراق همه اقشار جامعه در بدترین وضعیت روحی و روانی و بدون امید به آینده خود و فرزندانشان گذران زندگی می‌نمایند.

متاسفانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به تعبیر حضرت امام (ره) می‌بایست در راس امور بوده و از انحراف کشور از مسیری که قانون اساسی ترسیم نموده جلوگیری نمایند، باتوجه به سازوکارهایی که در جهت فرمایشی شدن انتخابات توسط شورای نگهبان اعمال شده است، به جز گروه اندکی از نمایندگان اصلاح‌طلب و اصولگرای منصف که با درک واقعی از شرایط جامعه دلسوزانه نظرات خود را ابراز می‌نمایند، به‌عنوان وکیل ‌الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیاده‌نظام چکمه‌پوشان در ایجاد این فضا، خود نقش موثری را ایفا می‌نمایند. قوه‌قضائیه که باید به‌عنوان قوه‌ای مستقل براساس تصریح قانون اساسی پشتیبان حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان باشد و به صورت بیطرفانه براساس اصل بیطرفی دادرس به فصل خصومت پرداخته و در پرونده‌هایی که یک طرف آن حاکمیت است با حضور هیات منصفه و به صورت علنی به اتهامات سیاسی و مطبوعات رسیدگی نماید، که فلسفه آن این است که هیات منصفه که نمایندگی افکار عمومی را برعهده دارد درخصوص مجرمیت یا عدم مجرمیت و استحقاق تخفیف مجازات یا عدم استحقاق اظهارنظر نمایند، به عنوان ابزار حاکمیت و نهادهای نظامی و امنیتی تبدیل شده است. تا جایی که با کمال تاسف رئیس قوه‌قضائیه به عنوان قاضی القضات، وظیفه خود را دفاع تمام قد از دولت می‌داند و به آن افتخار می‌نماید، غافل از آنکه قانون اساسی تمامی شهروندان حتی شخص رهبر را در مقابل قانون مساوی اعلام کرده است. حال اگر رسالت قوه‌قضائیه دفاع تمام قد از دولت است، پس شهروندان این کشور که مورد ظلم و اجحاف حکومت واقع می‌شوند دعوای خود را باید به کجا ببرند.

جای تاسف است که در شرایط فعلی هیچ مرجع قضایی که پناهگاه مردم باشد وجود ندارد، گویی که دستگاه قضا تنها شکل نمادینی است که عنوانی از آن باقی مانده و قرار نیست که مسوولانه و بدون دخالت گرایش سیاسی به بررسی مسائل پس از انتخابات بپردازد. حضرتعالی که از آغاز انقلاب تا پایان دوران حضورتان در سمت‌های حکومتی در دستگاه قضایی حضور داشتید به خوبی می‌دانید که هیچ زمانی به اندازه اکنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشته‌اند به طوری که اختیارات این قوه را محدود یا سلب کنند. هانطور که آگاه هستید در حوادث پس از انتخابات تعداد بسیاری از نیروهای انقلابی و شهروندان تنها به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات بازداشت شده و یا کشته و مجروح شدند و توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی‌ها بسیاری از اموال مردم تخریب شد و البته این روند هنوز ادامه دارد و هر روز بسیاری از نیروها احضار و بازداشت می‌شوند.

به گفته برخی از کسانی که آزاد می‌شوند بازجوها می‌گویند که تعیین حکم در اختیار آنها و نهادهای دیگر است و قاضی و دستگاه قضایی در این باره تصمیم گیرنده نیست و اکنون به جای آنکه دستگاه قضایی تامین‌کننده امنیت مردم باشد به نهادی برای ایجاد ارعاب و بازداشت تبدیل شده است. شما شاهد وضعیت مطبوعات، دانشگاه‌ها، روحانیون و گروه‌های سیاسی و صنوف مختلف هستید که در خفقان و فشار قرار دارند. برخوردهایی با تعدادی از دراویش صوفی، شیعه اثنی عشری که جزو شهروندان ایران هستند و از حق زندگی در کشور برخوردارند، می‌شود و به آنها اجازه داده نمی‌شود که حتی مراسم‌های مذهبی‌شان را برگزار کنند و با تهمت و افترا بسیاری از آنها را بازداشت کرده و احکام سنگینی برایشان صادر می‌کنند. آخر این چه دستگاه قضایی است که به جای دفاع از مردم اعم از همه گروه‌ها و اقلیت‌های دینی، مذهبی و قومی به موازات دیگر نهادها، با آنها برخورد امنیتی و پلیسی می‌کند؟

۳- شما جزو نزدیک‌ترین یاران حضرت امام هستید و از نزدیک با آرا و اندیشه‌های ایشان آشنایید. همان‌طور که می‌دانید حضرت امام سرمایه‌‌ای هستند که با انگشت تدبیر و با جایگاه علمی و معنوی‌شان توانستند این انقلاب را به پیروزی برسانند، ایشان ۱۵ سال برای به ثمر رسیدن این انقلاب تلاش و مبارزه کرده و در حالی که از وطن دور بودند این نهضت را رهبری کردند. ۱۰ سال در درون این نظام حضور داشتند و اکنون ۲۱ سال از رحلت ایشان می‌گذرد. اما متاسفانه در طول این سال‌ها به جای آنکه از مواضع و اندیشه‌های ایشان به صورت جامع سخن گفته شود تا نسل جدید با اندیشه‌های وی آشنا گردند، متاسفانه از سوی جریانی خاص به صورت گزینشی و بدون توجه به شان نزول سخنان مواضع، آرا و اندیشه‌های امام خمینی براساس سلیقه و مصلحت خودشان مطرح می‌شود. مصیبت‌بارترین مساله‌ای که اخیرا مطرح شده است و برای اولین بار چنین روندی را شاهد بودیم، اینکه در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشکیلات قضایی در رابطه با اعدام ۵ نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع کاندیداهای معترض انتخابات و به‌ویژه در رد سخنان نخست‌وزیر زمان امام به سال ۶۷ اشاره کرده و اعلام می‌کند که چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدام‌هایی که با حکم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نکردند. ایشان همان حرفی را می‌زند که دشمن می‌گوید. تاکنون کسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا که تاکنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته‌اند و به نظر می‌رسد که ایشان برای توجیه عملکرد فعلی دستگاه قضایی در این شرایط چنین مسائلی را بیان می‌کند. اگرچه هدف اصلی وی از این صحبت‌ها تهدید متعرضین به روش حکومتداری آقایان است اما غافل از آنکه کسی که وارد این صحنه‌ها شده این تهدیدها برایش ارزشی ندارد و هراسی در ادامه مسیر و هدف به خود راه نمی‌دهد.

جای ‌شگفتی است که هیچ‌گاه از سوی این آقایان درباره بعد رحمانی، بخشش، قانون‌گرایی و دقت در حفظ حقوق شهروندی که امام نسبت به آن تاکید داشتند سخنی گفته نمی‌شود؟ چرا کسی درباره فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام که در آن شرایط تدوین شد حرفی نمی‌زند؟ حضرتعالی به خوبی در جریان برخوردی که حضرت امام با نگارنده نامه اهانت‌آمیز و تند نسبت به ایشان که از سوی یک پیرمرد روحانی نوشته شده بود، آگاهید. شما در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور بودید. حتما یادتان هست که در همان زمان وقتی امام در جریان متن نامه قرار می‌گیرد به شما توصیه می‌کنند که مبادا با نویسنده نامه برخوردی شود و تاکید می‌کنند که حرمت نویسنده نگاه داشته شود. چرا هیچ‌گاه از این موضوع حرفی زده نمی‌شود که وقتی حضرت امام شنیدند که برای یکی از مسوولان شنود گذاشته‌اند به شدت ناراحت شدند و گفتند که باید فردی که این کار را انجام داده است را شلاق بزنند؛ چرا از این نمی‌گویند که امام می‌فرمود اگر کسی به صورت یک زندانی سیلی بزند باید مجازات شود؛ چرا از تاکیدی که امام برای رعایت حقوق شهروندان داشتند و تذکراتی که در این باره به مسوولان می‌دادند حرفی زده نمی‌شود. چرا از اینکه حضرت امام دستوری مبنی بر عزل یک قاضی به علت تخلفی که کرده بود دادند و حتی گفتند که او مجازات شود چیزی گفته نمی‌شود چرا از سعه صدر و تحمل نقد و انتقاد ایشان برای اداره حکومت سخنی نمی‌گویند.

چرا نمی‌گویند فردی که توسط دیگری شکنجه شده بود و مضروب بود وقتی که فرد شکنجه شده ضارب را دستگیر می‌کند و ضارب در اختیار اوست امام می‌فرمایند که تو گرچه توسط این شخص شکنجه شده‌ای ولی حق هیچگونه برخوردی با او نداری و او را باید به دستگاه قضایی بسپاری تا دستگاه قضا برای او حکم صادر کند.

بنابراین خوب است که اگر مواضع امام گفته می‌شود مواضع واقعی ایشان با ذکر زمان و شان نزول گفته شود تا شناخت واقعی نسبت به وی در اذهان جامعه نقش ببندد.

۴- یکی دیگر از مواردی که این روزها موجب تاثر جامعه شده است تخریب چهره‌های انقلابی و سرمایه‌های نظام است. کاملا مشهود است جریانی که اندیشه امام را برنمی‌تابد چنین با خشونت به یاران نزدیک حضرت امام می‌تازد و حتی بیت امام و چهره‌های بزرگ و انقلابی یورش می‌برند و تخریب می‌کنند. آیا پس از گذشت سی و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌جمهوری اسلامی باید اینگونه از زحمات و تلاش‌ها و ایثارگری‌ها کسانی که خدمت کرده‌اند قدردانی کنند.

۵- در بخش مهم دیگر اداره امور متاسفانه وضع اقتصادی کشور به اندازه‌ای نابسامان است که قابل گفتن نیست. وضع بانک‌ها، رکود مالی، بیکاری، نابسامانی مدیریت اقتصادی، بی‌انضباطی مالی، گشاده‌دستی بی‌حد و حدود از جیب ملت، توقف پروژه‌های عمرانی در بخش‌های مختلف به‌ویژه بخش نفت، تورم و گرانی بیش از هر زمان دیگر برای همه مردم مشهود است و این موضوعی است که حتی متاسفانه دولتی که از بی‌آلایشی و سادگی سخن می‌گوید و آن را در بوق و کرنا می‌کند، هنوز نتوانسته ساده‌ترین گره‌های اقتصادی مردم را باز کند و هر روز تنها با طرح مسائلی چون وقوع زلزله، افزایش جمعیت و کوچ از تهران و تعطیلاتی نسنجیده و عجولانه که بارها اخبار ضد و نقضی درباره آن منعکس می‌شود به سرگرم کردن خود و مایه نگرانی برای مردم می‌شود. به نظر می‌رسد که عدم توفیق دولت در ساماندهی وضع اقتصادی مردم باعث می‌شود که آنها به روال همیشه شان در طول سال‌های گذشته انگشت اتهام به سوی مسوولان گذشته دراز کنند تا همه تقصیرات را بر گردن آنها بیاندازند و در همین شرایط وقتی گزارش‌های دیوان محاسبات منتشر می‌شود تاکید دارد که دولت فعلی تنها بیش از ۲ هزار تخلف مالی در بودجه سال ۸۵ دارد و برخی از ارقام مفقود است و در همین حال رئیس بازرسی کل کشور گزارش‌هایی نگران‌کننده و مهمی از مفاسد در درون دولت می‌دهد.

۶- نکته دیگری که برای مردم شنیدنی تلخ است رفتارهای غیردیپلماتیک رئیس دولت فعلی است؛ عرصه دیپلماتیک در دنیا آداب و رسوم خاصی خود را دارد و رئیس‌جمهور هر کشوری کانون غرور یک ملت است ولی رئیس دولت فعلی ایران با رفتارهای عجیب و غریب و منحصر به فرد موجب تحقیر ملت ایران در دنیا شده است. وی که عطش سفر خارجی دارد با سخنان خود و مکاتباتی که هیچ‌گاه به او پاسخ داده نمی‌شوند (تاسف‌بارتر آنکه برخی ملبسین به لباس روحانیت چنین نامه‌های سخیفی را با نامه‌های پیامبر در صدر اسلام تشبیه می‌نمایند) موجبات وهن کشور را در عرصه جهانی فراهم کرده است و برای جبران این ناکامی‌ها با کشف کشورهایی که جغرافیدانان هم برای پیدا کردن آن باید با ذره‌بین، آنها را در نقشه جهان پیدا کنند با حاتم‌بخشی‌هایی از جیب ملت تلاش می‌نماید که چنین در افکار عمومی القا نمایند که از متحدانی در دنیا برخوردارند. انعقاد قراردادهایی که برای سالیان متمادی کشور را متعهد به دولت‌های دیگری می نماید و سرمایه‌گذاری‌های ایران در کشورهایی که منافع چندانی برای کشور ندارد، غیرقابل توجیه و غیر منطقی است. براساس ضرب‌المثل قدیمی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

در پایان از خداوند برای حضرتعالی عافیت و سلامت آرزو نموده و امیدوارم که اقدامات حضرتعالی به هر نحو که مصلحت می‌دانید، سربلندی ملت بزرگ ایران آسایش، آرامش و امنیت کشور را به معنای واقعی در پی داشته باشد.

مهدی کروبی

۳۰/۰۲/۸۹


Donnerstag, 20. Mai 2010

به مادران ایرانی حتی اجازه دیدار درغسالخانه را ندادند ! و مادران آمریکایی در هتل استقلال با بچه هاش کوبیده خوردن




خدایا خداییت را شکر ! ولی چگونه است که ظلمی که این به اصطلاح نماینده خدا بر روی زمین در ایران را نمی بینی ؟ مگر نگفتند که تو در قرآنت نوشته ای ؛ که تو عالم و ناظر بر مایی !! آیا نمی بینی ؟ فرزندان این آب و خاک را به جرمی واهی گرفتند و اعدام کردند و دست آخر حتی اجازه برای وداع به مادرانشان ندادند ، خدایا هستی و می بینی ؟ هستی و می بینی و ساکتی !!!!!! و در آن پرده از این فیلم سراسر زشت و کثیف ؛ عده ای را بنام جاسوسی و در اصل مهره هایی برای تبادل فرزندان چند خارجی با عوامل کثیف تر از خود مقام نائبت ، که معلوم نیست در کدام خرابکاری و کشتار دست داشته اند ؛ را بجرم جاسوسی گرفته و حال بعد از ده ماه و فقط و فقط بخاطر تبلیغ و دروغ ، مادرانشان را بدیدار فرزندانشان آورده اند و در هتلی پنج ستاره به صرف شام مشغول ..................... خدایا تو اگر خدایی من را با شما دگر کاری نیست


مادر فرزاد کمانگر ، مادر محروم از وداع با فرزند

Mittwoch, 19. Mai 2010

وکیلی که چند روز پیش در ستمی که به موکلش رفت ، گریست ؛ دستگیر شد




خلیل بهرامیان وکیل شجاع و شرافتمند ايران و وکیل شهید فرزاد کمانگر بازداشت شد

موفق ترین دولت درتاریخ ج ا در سی ویک سال گذشته که در طول پنج سال ، کلیه تروریستهای سپاه را بوطنشان ! باز گرداند


این است دولت کارآمد که به ایرانیانیکه در طول سی ویکسال عمر رژیم در سنگر ترور ، خرابکاری ، آموزش تروریست و از همه مهم تر سلاخانی که به سلاخی دگر اندیشان و انسانهایی بیگناه با هم آهنگی سپاه قدس سپاه پاسداران بارها رشادتها !! از خود نشان دادند و نام ایران را به نام کشور حامی تروریست ارتقاء بخشیدند ؛ آری دولتی که در این راه موفق به آزادییه ماموران آموزش دهنده خرابکاری در عراق اولین گام موفقیت را به ایرانیان و جهانیان ثابت نمود و موفقیتی که دولتهای بی عرضه !!! قبلی موفق به انجام آن نشدند و آن آزادی مردی که افتخارش بسلاخی کردن شادرون بختیار مفتخر ! است وامروز در فرودگاه ایران " وی " نشان داد ! آیا این دولت را شما موفق در این زمینه نمیدانید؟


Dienstag, 18. Mai 2010

بیست وسوم خرداد ۸۸ و تاریخ دوباره نه این که بود ، بلکه با یکسال صبر واستقامت وایثار همراه با شوق تکرار میشود

وعده ما خرداد ماه تا دیکتاتوران بدانند که ما بر سر بازپس گیری رای خود و به ادامه راه شهیدانمان ذره ای عقب نخواهیم کشید ، بخصوص حال که رهبران آن در این یکسال به عهدی که با مردم بسته بودند ، پایمرد و از قبل مصمم ترند ، رسانه شمایید و خرداد در راه ، همراه شو رفیق ما بیشماریم



Sonntag, 16. Mai 2010

نزدیکی فرهنگ ایران با برادر دوست برزیل و شباهت های فرهنگی ! از بیانات ان





فقط ۵۳ ثانیه اول ، آیا شبیه گردهماییهای ما در روزهای جمعه نیست؟

Samstag, 15. Mai 2010

چرا ما که مصمم تر بودیم و سالها منتظر آن لحظه طلاییه رو در رویی با رژیم ،نتوانستیم همچون تایلندیها عمل کنیم ؟

راستش همیشه از نقش هاشمی رفسنجانی و معاملاتش ترس داشتم و این خود روزی بود که اعضای خبرگان بدیدار خ ر رفتند و او هم کنار خ ر نشسته بود و وقتی به چند ماهه اخیر که جنبش و رهبران آن کمی با احتیاط عمل میکنند ( که مطمئنا آنها بیش از به فکر بودن جان خود به مردم و هزینه دادن آنها فکر میکنند ) ولی آیا براستی این کمی نرمش باعث حار شدن کودتاچیان و سوء استفاده از جو آرام جامعه و بسلاخی بردن عزیزان ما دچار نشد ؟ آیا در آن روزها و بالاخص عاشورا اگر در خیابان میماندیم ! آنروز کار یکسره نمیشد ؟ (حتی خود رییس نیروی انتظامی اعتراف به از دست دادن بخشهای اصلی تهران کردند) خوب مگر نه این بود که هر بار که برنامه ریزی تظاهرات بعدی را با چند روز فاصله زمانی دادیم ! آنها بدنبال رفع نقائص خود و سازماندهی بیشتر بودند ؟ آیا بهتر نبود در همان زمانها ما که هیچ قدرت رسانه ای نداشتیم ، در خیابانها میماندیم و از اطلاعرسانی سینه به سینه و از شب برای مقاومت استفاده میکردیم ؟ و خلاصه این اگرها کم نیست !! آیا ادامه راه اینگونه که الان است ، ما را به آن اتحاد و انگیزه ها همچون سابق میسازد ؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که بانکوک و قزاقستان سوالها را در سرم پر رنگ تر میکند ! که جوابی نمییابم

Sonntag, 9. Mai 2010

بعنوان یک مادر در روز مادر گریستم

قلبم امروز با مادران فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‌هولی و مهدی اسلامیان بود و قلبن با آنان گریستم و از خدا خواستم بانیان این جنایات ، داغ فرزندان خود را در جلوی دیدگانشان ، ببینند . مگر صدام حسین خبر کشته شدن دو پسر خود را در آن گودالی که بود ، نشنید؟ آری شنید ولی اینها نمی شنوند ! بلکه بچشم خود می بیننند

کوتاچیان متقلب و قاتل "قرمزیه رنگ خون شهدای راه آزادی ، سبزیه ما را سبزتر و استواری ما را استوارتر میکند

خامنه ای قاتل ،آیا گمان کردی با گرفتن جان پنج بیگناه ستون های کاخ جهل وفسادت استوار شد؟
نه قاتل وعده ما خرداد ماه ، که می بینی ، آنچه را که خواستی قبل از خرداد ماه بعنوان هشدار و ترس در دل ایرانیان جاری کنی ! خود باعث نفرت بیشتر و تداوم این راه سبز است که رنگ خون آن را مصمم تر و تاریخ مصرف دجالان را کمتر و کمتر میکند ، بترس از خشم ما که ما بیشماریم و استوار

Montag, 3. Mai 2010

در راستای ربوده شدن مجسمه های میادین در پایتخت ام القرای مسلمین ومدیریت جهان ! دستت روبگیربه تهت که اسهال داری

یکی نیست بگه : آخه ننه زن خراب ! تو هنوز از پس یک شهر و مجسمه های اصلی آن بر نمیآمدی ! و میخواهی برای دنیا نسخه بپیچی ؟!!!!!!!!!! آخه الاغ مگه میشه من در حضور اینهمه کاربر فهیم بالاترین به الاغ توهین کنم و دوستان به من منفی ندهند ؛ که چرا به الاغ توهین کردم !! معلوم است که من منفی دوستان خوب خود را بجان میخرم ، ولی خداییش باید بگم >>>: والا ا ن آقا خیلی خیلی انی

Sonntag, 2. Mai 2010

یکسال است که خبرهای سیاسی این دولت کودتا را در بخش سرگرمی ذهنم و خبرهای اجتماعی آنرا در حوادث میخوانم

از خبرهای وقوع زلزله بخاطر بدحجابی بانوان تا خبرهایی در خصوص مدیریت جهان ! نمیدانم از چه بگویم که شما نشنیده باشین ، راستش در این یکسال گذشته اصلن نتوانستم مرز این همه ناهماهنگی و دروغ را در قالب خود درک کنم ، آری مرز میان سیاست و سرگرمی ! و بدتر از آن اخبار اجتماعی و دروغهاییکه برای هر فرد منصفی درک آن فقط خبر از یک حادثه اجتماعی دارد و بس

.میگویند گشت ارشاد و مبارزه با بد حجابی ! خوب آیا میدانید یکی از آن افراد که اینها با او مبارزه کرده اند و موهایش را زدند و در میان مردم پیاده رو و سواره رو خارش کردند و در گوشش سیلی زدند و فریاد زنان از رهگذران پرسیدند !: شما بگین این مرده یا زن ؟ و سپس با تمام بی احترامیها او را پشت پاترول جاییکه اصولن بار و چمدانهای همراه را میگذارند ، من را جای دادند و در طول مسیر من را با بدترین الفاظ و متلک ها به سلمانی ای ببرند که گویی این سلمانی نه از نام آرایشگاه بویی و یا از آرایشگاه شدن سلمانیها خبری شنیده باشد

و بدتر از همه موهایت را با ماشین سر تراشی اهل دقیانوس به پایین میریزنند و با یکدیگر میگویند که چهارراه بندازیم و ولش کنیم تا مردم بهش بخندند و خلاصه نفرتی که ماند و میماند در قلبم .

در خصوص سیاسی بودن یا سرگرمی بودن گفته های این دولت بر آمده از دروغ ، کودتا ، حرفها وعکسهاییکه فقط به خنده و سرگرمی نزدیک است و جز بی احترامی به کلمه "سیاست" چیزی در بر ندارد ، کافیست که در گوگل کلمه نجس او را بنویسید و خود ببینید که با چه چیزهایی جز رییس جمهور روبرو خواهید شد

Montag, 19. April 2010

دوستان من چند شناسه و قدرت فرستادن دعوتنامه های زیادی را دارم ، ایمیل بزنید!،و و و نقطه خالی بستم نقطه کام

بیخیال بابا این جمله سایت است :"هم‌اکنون بالاترین روش جدید ثبت‌نام را راه‌اندازی کرده است. برای آزمایش این روش، به برخی از کاربران به طور اتفاقی امکان ارسال دو دعوت‌نامه داده شده است. شرایط و چگونگی عضویت در سایت پس از اطمینان کامل از صحت کارکرد ساختار جدید، متعاقبا به اطلاع شما خواهد رسید. خواهشمندیم تا آن زمان برای دریافت دعوت‌نامه به بالاترین ایمیل نزنید."
من خودم یک تنه یک بالاترینم و یک مهدی ( با اجازه بزرگترها بله) ایمیل بزنید

Donnerstag, 15. April 2010

زمزمه آواز مدیر یک سایت ایرانی " زیر دوش

دو باره میسازمت وطن (سایت من)
​​​اگرچه با خشت جان خویش (ارسال دعوتنامه)
ستون به سقف تو میزنم (منفیدهنگان رو ایندفعه حالشون رو میگیرم)
اگر چه با استخوان خویش (جدی میگم ، حالشون رو میگیرم)
دوباره می بویم از تو گل (کاربرای جدید)
به میل نسل جوان تو ( سایت من )
دو باره میشویم از تو خون ؛ به سیل اشک روان خویش ( آخ که ایکاش نمی بستم اون همه رو