Dienstag, 2. November 2010

سرش رو کرد تو ماشین ، گفت : صد تومن ! بیام

آره داشتم از هفت تیر به سمت ولی عصر و از زیر پل کریم خان قصد رفتن به ایرانشهر رو داشتم که بخاطر ترافیک زیر پل ، ایستاه بودم تو ترافیک که دیدم زنی سرش رو کرد از پنجره تو وگفت ؛ صد تومن بیام ؟ میگه با کمی شوخی و چند مزاح کوتاه زنگ زدم به داداشم که ، آره قضیه از این قراره میگه : صد تومن !
و برادرم گفت : بگو سی تومن و ورش دار بیار!!!
خلاصه طرف راضی نشد و جلوی ما باز شد و من بعد از گردش از زیر پل داخل ایرانشهر شدم که دیدم یک نفر بیسیم بدست با لباس شخصی میگه بزن بغل ! ایستادم و او آمد و گفت : مدارک ماشین ،
میگه گفتم ؛ شما کی هستی ؟ کارتی چیزی ؟
میگه بیسیم رو نشون داد وبا اشاره به ماشین پژویی که سر تقاطع بسمت هفت تیر ایستاده بود ! گفت : مدارک
خلاصه میگه مدارک رو دادم
و مامور گفت : با آون خانوم چیکار داشتی ؟
گفتم : کدوم خانوم !
گفت :همونیکه داشتی باهاش صحبت میکردی اونور خیابون !
گفتم : آدرس میخواست !
مامور با نیش خنده گفت :آدرس خونه خالی یا اینکه آدرس صد تومانی رو !! کدومش رو میخواست !!
میگه داشتم شاخ در میآوردم که این از کجا میدونه ؟!
که یهویی گفتم : بفرض که درست باشه شما باید من رو بگیرین یا اون رو ؟
میگه ماموره با عصبانیت یک قبضی مثل برگ جریمه بهم داد
و گفت : در این تاریخ بیا منکرات !! و رفت !!!
راستی شما چی فکر میکنین ؟ حتما شما هم همون فکری رو میکنید که من کردم
خلاصه در هفته مبارزه با ارازل و اوباش ! بد نیست با ترفند های نیروی انتظامی برای کسب درآمد آشنا شویم
نویسنده متن رمز یک