Sonntag, 2. Mai 2010

یکسال است که خبرهای سیاسی این دولت کودتا را در بخش سرگرمی ذهنم و خبرهای اجتماعی آنرا در حوادث میخوانم

از خبرهای وقوع زلزله بخاطر بدحجابی بانوان تا خبرهایی در خصوص مدیریت جهان ! نمیدانم از چه بگویم که شما نشنیده باشین ، راستش در این یکسال گذشته اصلن نتوانستم مرز این همه ناهماهنگی و دروغ را در قالب خود درک کنم ، آری مرز میان سیاست و سرگرمی ! و بدتر از آن اخبار اجتماعی و دروغهاییکه برای هر فرد منصفی درک آن فقط خبر از یک حادثه اجتماعی دارد و بس

.میگویند گشت ارشاد و مبارزه با بد حجابی ! خوب آیا میدانید یکی از آن افراد که اینها با او مبارزه کرده اند و موهایش را زدند و در میان مردم پیاده رو و سواره رو خارش کردند و در گوشش سیلی زدند و فریاد زنان از رهگذران پرسیدند !: شما بگین این مرده یا زن ؟ و سپس با تمام بی احترامیها او را پشت پاترول جاییکه اصولن بار و چمدانهای همراه را میگذارند ، من را جای دادند و در طول مسیر من را با بدترین الفاظ و متلک ها به سلمانی ای ببرند که گویی این سلمانی نه از نام آرایشگاه بویی و یا از آرایشگاه شدن سلمانیها خبری شنیده باشد

و بدتر از همه موهایت را با ماشین سر تراشی اهل دقیانوس به پایین میریزنند و با یکدیگر میگویند که چهارراه بندازیم و ولش کنیم تا مردم بهش بخندند و خلاصه نفرتی که ماند و میماند در قلبم .

در خصوص سیاسی بودن یا سرگرمی بودن گفته های این دولت بر آمده از دروغ ، کودتا ، حرفها وعکسهاییکه فقط به خنده و سرگرمی نزدیک است و جز بی احترامی به کلمه "سیاست" چیزی در بر ندارد ، کافیست که در گوگل کلمه نجس او را بنویسید و خود ببینید که با چه چیزهایی جز رییس جمهور روبرو خواهید شد