Montag, 28. September 2009
Sonntag, 27. September 2009
از بیکران تا جمکران
Samstag, 26. September 2009
Freitag, 25. September 2009
بعد از دروغگویی و تقلب ؛ مفتخر شدن ا ن آقا به پاچه خواری و وطن فروشی و غلط کردن!
آقای احمدی نژاد من از شما ممنونم !
من از شما ممنونم ! که رکورد شکنید ! چراکه در٥٧ سال گذشته عمر سازمان ملل ! هیچ کس مثل شما برای صندلیهای خالی سخنرانی نکرده بود !(٧٨درصد حاضرین غایب بودند) که شهامت شما ستودنید !« هر چند از اون بالا از روی صندلی به وضوع رنگتان پریده بود ! چرا ؟ دنیا فهمید ولی این شریعتمداری الدنگ نفهمید و خودش زد به کوری !
و باز از شما ممنونم چرا که رکورد بیریخترین وشلخطه ترین (شالاتان و .....فاکتور میگیرم!) رییس دولتهای حاضر را بخود اختصاص دادید!( دوستان اگر موردی دارند که گفته من را رد میکند ! خوشحال میشم یک عکس در بخش نظرات برای رسوایی من عامل صهیونیزم و آمریکا و آدم بی بی سی پیوست کنند )
آری من از تو ممنونم ! که به جهانیان ثابت نمودی که تو رییس جمهور منتخب مردم ایران نیستی ! ( بغیر از کیهان و فارس نیوز و آدمهای مزد بگیر شما البته ! ببخشید چرا من اینان را جزو ملت ایران و ایرانی و حتی لایق به خطا کردن لفظ انسان نمیدانم! خود هم حیرانم!)
و از تو ممنونم ! که آن طرفداران واقعی خود را ! آری از دید من شما طرفدارانی دارید ! (که خود بهتر میدانید واقعی و مزد بگیر و خلاصه سر جمع شاید حال بهت داده باشم ! ای یه دو میلیون « ا ن خور ؛ حیف سگخور!» را بیدار نمودید و مطمئن باش اگر همین امروز ؛ رای گیری دیگری صورت گیرد ! یقین دارم که از مرز ٢٠٠ هزار رای عبور نخواهی کرد «اگه مردی بسم الله ! اونجای اونکه نیاد !»
ا ن آقا از تو یک تشکر ویژه دارم ! و آنهم باعث شدی که ایرانیان مخالف رژیم (با هر نوع عقیده وپرچم ) سبز و قرمز و ....... دست در دست هم ؛ شانه بر شانه هم ؛ و همصدا و شاید بعد از سی سال در کنار هم ایستادند و گفتند : که تو آشغال رییس جمهور ما نیستی ! و اینکه گردهمایی ایران در نیویورک بزرگترین و با شکوه ترین تجمع در میان دیگر کشورها شناخته شد ! اینها همه به همت تو بوجود آمد ! و من از تو ممنونم « این تشکر ولی صمیمانه بود ؛»
و اما من از تو ایرانی با غیرت و وطن پرست تشکری دارم ؛ بر خلاف سه تای اولی ! که شماها خود عشقید و شماها خود ؛ خود ایرانید « پیوندتان مبارک»ممنون
سعید حجاریان: ایدئولوژی نظام به یک مارکسیسم مبتذل تغییر یافته است
"...نفرت نشان داده شده پس ازانتخابات در هیچ یک از لایه های تمدنی مردم ایران، قبل و بعد ازاسلام وجود ندارد... ومن را یاد تصفیه های خونین سال 54 سازمان[مجاهدین] و نفرتی که در کشتن مجید شریف واقفی نشان داده شد انداخت...این ناشی ازیک مارکسیسم مبتذل است..."؛این حرفهای سعید حجاریان در حالیکه به سختی تکلم می کرد و سعی می کرد از دخالت مجری در صحبتهایش جلوگیری کند، بسیار مهم و حیاتی است.
مجید شریف واقفی یعنی چه؟
مجید شریف واقفی - که دانشگاه شریف به نام اوست - فردی بسیار پاک و خودساخته بود او عملیاتها و تلاشهای بسیاری برای تثبیت سازمان انجام داد و به یکی رهبران آن تبدیل شد. اما پس از تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلامی به مارکسیسم - در سال 54 - و بعد از آنکه در هیچ یک از صحبتهای درون سازمانی قانع نشد، توسط همسرش به سر قراری کشیده شد و توسط وحید افراخته ترور شد. جنازه ی او را به بیابان مسگرآباد بردند و آتش زدند. او گفته بود نمی خواهد علیه سازمان فعالیت کند اما با سازمان هم نخواهد بود، اما جوابش این بود :"یا با ما یا علیه ما". چیزی که زیبا کلام معتقد است الان استراتژی طیف احمدی نژاد و اقتدارگرایان است.
نفرت یعنی چه؟
حجاریان در صحبتهایش از "خشونت" استفاده نکرد، او گفت:"نفرت". نفرت بسیار بیشتر جنبه ی عقیدتی و ایدئولوژیک دارد. یک پدر ممکن است در مقابل فرزندش دست به خشونت بزند اما از او نفرت ندارد. نفرت چیز دیگری است. سالها انباشته می شود :"خشم انقلابی خود را نگه دارید" رای ما جمله ی آشنایی است. اصلاح طلبانی که در زندانند گفته اند سالها زندگی خصوصی آنها زیر نظر بوده است. الان از آنها در مورد 18 تیر 78 - یعنی ده سال پیش - سوال می کنند. نفرتها را انباشته اند. کاری که نسبت به زیدآبادی می کنند خشونت نیست، نفرت است. دهان روحالامینی را با خشونت خرد نکردند و کهریزک خشونت نبود، به جز نفرتی ایدئولوژیک و مغزهایی شسته شده چیز دیگری نمی تواند این کارها رابکند. همان نفرتی که جنازه شریف واقفی را آتش زد.
مارکسیسم مبتذل یعنی چه؟
حجاریان معتقد است هیچ ایدئولوژی ایرانی و اسلامی امکان تولید چنین نفرتی را ندارد. او مارکسیسمی مبتذل و پیامدهای آن را - با توجه به شاهد تاریخی سازمان مجاهدین- پیش می کشد. طبقه بندی و ایجاد تضاد در جامعه ، عوامفریبی ها و شعارهای پوپولیستی، دادگاههای فرمایشی ، کشتن و زندانی کردن قدیمی ترین همرزمان و برجسته کردن نقش رهبر در جامعه در حد شخص پرستی از نشانه های این تغییر ایدئولوژی است. اما ابتذال آن به خاطر سست بودن پایه های نظری و فرصت طلب - اپورتونیست - بودن پیروان است.
دیشب حجاریان گفت گروهی با تغییر ایدئولوژی نظام به مارکسیسمی دم دستی و پروراندن گروههای دارای نفرت برای رسیدن به اهداف سیاسی دست به اقداماتی زده اند که مجاهدین خلق هنگام تغییر ایدئولوژی زدند.
اما داستان مجید شریف واقفی ادامه عبرت انگیزی دارد. وحید افراخته که مجید را کشت و بسیار انقلابی جلوه می کرد، آمریکایی ها را ترور کرد و کوچکترین سازش پذیری را رد می کرد چند ماه بعد توسط ساواک دستگیر شد. او بدون کمترین مقاومتی هرچه می دانست گفت و حتی کسانی را هم که حدس می زد مبارز باشند لو داد. کار او به جایی کشید که با ماشین در شهر می چرخانندش و هر کسی را که فکر می کرد جایی دیده است نشان می داد.
اما بدلیل اینکه آمریکایی ها را ترورکرده بود او را عفو نکردند. موقع اعدام قلم و کاغذ خواست و نوشت:"...می خواهم همچون سربازی فداکار برای شاهنشاه محبوبم و ملت عزیزم بمیرم. آرزو دارم یکی از مقامات کمیته -مشترک - را که مرا می شناسد ببینم و مطالبی را عرض کنم". اما کسی به حرف او وقعی ننهاد و اعدام شد.
این شاید سرنوشت کسانی باشد که الان باتوم یا اسلحه بدست "خشم انقلابی " خود را بر سر "مزدوران آمریکا و صهیونیست" خالی می کنند. کسانی که دانش خود را از بولتنهای داخل سازمانی می گیرند و هرگونه فکرکردنی را "وسوسه ای شیطانی" می دانند که باید از آن توبه کرد.
آقای احمدی نژاد من از شما ممنونم !
من از شما ممنونم ! که رکورد شکنید ! چراکه در٥٧ سال گذشته عمر سازمان ملل ! هیچ کس مثل شما برای صندلیهای خالی سخنرانی نکرده بود !(٧٨درصد حاضرین غایب بودند) که شهامت شما ستودنید !« هر چند از اون بالا از روی صندلی به وضوع رنگتان پریده بود ! چرا ؟ دنیا فهمید ولی این شریعتمداری الدنگ نفهمید و خودش زد به کوری !
و باز از شما ممنونم چرا که رکورد بیریخترین وشلخطه ترین (شالاتان و .....فاکتور میگیرم!) رییس دولتهای حاضر را بخود اختصاص دادید!( دوستان اگر موردی دارند که گفته من را رد میکند ! خوشحال میشم یک عکس در بخش نظرات برای رسوایی من عامل صهیونیزم و آمریکا و آدم بی بی سی پیوست کنند )
آری من از تو ممنونم ! که به جهانیان ثابت نمودی که تو رییس جمهور منتخب مردم ایران نیستی ! ( بغیر از کیهان و فارس نیوز و آدمهای مزد بگیر شما البته ! ببخشید چرا من اینان را جزو ملت ایران و ایرانی و حتی لایق به خطا کردن لفظ انسان نمیدانم! خود هم حیرانم!)
و از تو ممنونم ! که آن طرفداران واقعی خود را ! آری از دید من شما طرفدارانی دارید ! (که خود بهتر میدانید واقعی و مزد بگیر و خلاصه سر جمع شاید حال بهت داده باشم ! ای یه دو میلیون « ا ن خور ؛ حیف سگخور!» را بیدار نمودید و مطمئن باش اگر همین امروز ؛ رای گیری دیگری صورت گیرد ! یقین دارم که از مرز ٢٠٠ هزار رای عبور نخواهی کرد «اگه مردی بسم الله ! اونجای اونکه نیاد !»
ا ن آقا از تو یک تشکر ویژه دارم ! و آنهم باعث شدی که ایرانیان مخالف رژیم (با هر نوع عقیده وپرچم ) سبز و قرمز و ....... دست در دست هم ؛ شانه بر شانه هم ؛ و همصدا و شاید بعد از سی سال در کنار هم ایستادند و گفتند : که تو آشغال رییس جمهور ما نیستی ! و اینکه گردهمایی ایران در نیویورک بزرگترین و با شکوه ترین تجمع در میان دیگر کشورها شناخته شد ! اینها همه به همت تو بوجود آمد ! و من از تو ممنونم « این تشکر ولی صمیمانه بود ؛»
و اما من از تو ایرانی با غیرت و وطن پرست تشکری دارم ؛ بر خلاف سه تای اولی ! که شماها خود عشقید و شماها خود ؛ خود ایرانید « پیوندتان مبارک»ممنون
Donnerstag, 24. September 2009
Mittwoch, 23. September 2009
آقای موسوی ما شما را در نیویورک در قلبمان احساس میکنیم نه این مرتیکه رمال که شما گفتید
احمدی نژاد هر گهی خواستی بخوری؛ بخور ولی از ما مایه نزار ؛ که بر گردی چوبت بخیسه(خس و خاشاک وبازندگان فوتبال!)
مرگ بر ديكتاتور
دروغگو , دروغگو , شصت و سه درصدت كو؟
جدال با سبز/ایمیل دریافتی به پیک نت
مقایسه سخنرانی سه رئیس جمهور ایران در سازمان ملل(از دید مردم نه خبرگزاریهای مزدور ا ن)
خاتمی:در تاریخ 30/6/77 در پنجاه و سومین اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کردند: طرح گفت و گوی تمدنها به جای جنگ تمدنها و پیشنهاد نامگذاری سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل به نام سال گفت و گوی تمدنها (که همانگونه که میدانیم در این خصوص کشورها این نظریه را بهترین و حتی دبیرخانه و موسسه ای به این نام تاسیس شده و هنوزم به فعالیت مشغول است.
ا ن :در تاریخ 2/07/1387 در شصت و سومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرد: نظر به دریوریهای این شخص ترجیح دادیم نظر خود او را در یک ویوئو از زبان خودشان برایتان بازگو کنیم. « باشد که خجالتی را که او بر ملت ایران در بین کشورها و مردم دنیا روا داشته اند را مردم ایران بزودی زود بر خودشان بر گردانند
مجتبی خامنه ای آقازاده کودتا، می ترسید سرنوشت احمد خمینی را پیدا کند
حسین طائب برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ وارد عرصه علنی سیاست شد و ابتدا همکاری نزدیکی با ناطق نوری داشت. این همکاری با ناطق تا سال ۷۶-۷۷ یعنی زمانی که درگیر قتلهای زنجیرهای شد، ادامه پیدا کرد. همزمان با آغاز پروژه قتلهای زنجیرهای بود که بین او و ناطق نوری فراق افتاد. در سال ۱۳۷۹ طائب، بنیاد ایثارگران را تاسیس کرد که در جهت تقویت و تبلیغ برای حزب محافظه کار آبادگران در انتخابات شورای شهر فعالیت میکرد. طائب از طریق حمایت و پشتیبانی آبادگران در شهردار شدن احمدی نژاد نقش بسیار مهمی ایفا کرد.
در انتخابات شوراها که حزب آبادگران موفق به ورود به شورای شهر شد، حسین طائب مسوول ابطال صندوقها در انتخابات شورای شهر از طریق علیرضا شیخعطار بود. شیخ عطار همان کسی بود که بعدا در زمان شهرداری احمدی نژاد جای محمد عطریانفر، بنیانگذار موسسه بزرگ همشهری را گرفت و در دولت نهم معاونت اقتصادی وزارت خارجه را به دست آورد و اکنون سفیر جمهوری اسلامی در آلمان است. طائب در سال ۸۲ بعد از تلاش بسیار و رایزنیهایی که در طول به قدرت رسیدن آبادگران در مجلس انجام داد، توانست در معرفی احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران نقش به سزایی ایفا کند.
سابقه رفاقت طائب با مجتبی خامنهای به سال ۶۷ باز می گردد. اما ثمره اصلی این رفاقت زمانی به بار نشست که مجتبی خامنهای راه ورود او را به وزارت اطلاعات باز کرد. این اقدام همزمان بود با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در آن دوران طائب معاون ضد جاسوسی فلاحیان شد. با این حال زمان درازی نکشید که هاشمی رفسنجانی دستور اخراج او از وزارت اطلاعات را صادر کرد. ماجرا از این قرار بود که حسین طائب در ماجرای ربوده شدن فرج سرکوهی به دست وزارت اطلاعات به هاشمی رفسنجانی اطمینان داده بود که سرکوهی خودش از کشور به قصد آلمان خارج شده و همه این مسایل بازی کانون نویسندگان است.
هاشمی نیز همین موضوع را در مصاحبهای مطبوعاتی در جمع خبرنگاران مطرح کرد ولی پس از آن بلافاصله متوجه حقیقت شد، لذا عذر طائب را برای همیشه از وزارت اطلاعات خواست. بعد از اخراج از وزارت اطلاعات، طائب به خاطر پیشینه رفاقت نزدیکی که با مجتبی خامنهای داشت به بیت رهبری رفت و تا سال ۷۷-۷۸ که وزارت اطلاعات پاکسازی شد در بیت فعال بود. پس از آن که وزارت اطلاعات از «نیروهای خودسر» پاکسازی شد، طائب و همفکرانش به اندیشه نهادهای اطلاعاتی جایگزین (موازی) افتادند و از این زمان بود که حسین طائب کار خود را در اطلاعات سپاه آغاز کرد و قائم مقام اطلاعات سپاه شد.
در جریانات ۱۸ تیر، طائب مسئول برخورد با دانشجویان معترض شد. تمامی دانشجویانی که در آن جریان دستگیر شدند، توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و مورد بد رفتاری قرار گرفته بودند. پس از ایفای نقش کلیدی در سرکوبهای دانشجویی ۱۸ تیر، حسین طائب مدتها در نقش رابط میان سعید مرتضوی و مجتبی خامنهای فعالیت می کرد و از این طریق برخوردهای قضایی با دانشجویان معترض سازماندهی میشد. همچنین در جریان رد صلاحیتهای مجلس، طائب نقش فعالی در رساندن پیامهای بیت و به طور خاص مجتبی خامنهای به احمد جنتی داشت. در رد صلاحیتهای گستردهای که در انتخابات مجلس هفتم صورت گرفت هم همین اتفاق تکرار و پیامهای صادره از بالا از طریق حسین طائب به احمد جنتی ابلاغ شد.
از سال ۸۴ حسین طائب به سفارش مجتبی خامنهای به بسیج منتقل شد. در این دوران بود که وظیفه اصلی سازماندهی تقلب در انتخابات دهم و سرکوبهای بعد از کودتا هم به طور کامل به بسیج واگذار شد. بسیج یکی از بازوهای اصلی کودتای پس از انتخابات بود که به ریاست طائب و در کنار سپاه، وزارت اطلاعات و صداوسیما هر کدام نقش جداگانهای در سرکوب مردم ایفا کردند.
تنها نیروهایی که در جریان سرکوبهای اخیر اجازه حمل سلاح داشت، بسیجیانی بودند که به دستور حسین طائب مسلح شدند و برای برخورد با معترضین به میدان آمدند. نخستین نقش اساسی طائب در سرکوبهای مسلحانه خیابانی توسط نیروهای بسیج در شامگاه راهپیمایی میلیونی بیست و پنجم خرداد در میدان آزادی ایفا شد. بعدازظهر آن روز نزدیک به صد بسیجی مسلح به سلاح گرم به سازماندهی فریدالدین حدادعادل در میدان آزادی حضور یافتند. درگیریهایی که میان نیروهای بسیج و مردم معترض در آن روز رخ داد به کشته شدن نزدیک به ده نفر از مردم مظلوم انجامید.
سازماندهی نیروهای بسیجی در انتخابات اخیر به طور خاص شامل دو شاخه میشد:
1- اطلاعات بسیج که در ابتدای کار مسوولیت بازجویی دستگیرشدگان رده یک (شامل سران احزاب و فعالان رده یک ستادها و کمپینهای انتخاباتی) را عهده دار بود و مسوولیت اجرایی آن را سردار نقدی بر عهده داشت.
2- بخش اجرایی بسیج که وظیفهاش سرکوبهای خیابانی از جمله سرکوب معترضان حاضر در میدان آزادی در بیست و پنجم خرداد بود و مسوولیت آن را شخصی به نام محقق بر عهده داشت.
محقق از ناحیه پا نیز در جنگ آسیب دیده و پایش قطع شده است در دوران دفاع مقدس فرمانده گردان حبیب لشکر حضرت رسول بود که فرماندهی آن لشکر را محمد کوثری، نماینده کنونی مجلس، بر عهده داشت. مجتبی خامنهای هم سرباز همین گردان حبیب بود و طرح دوستی او با حسین طائب هم از همان جا ریخته شد. بعد از جنگ تحمیلی بیشتر اعضای گردان حبیب به تیم مشورتی مجتبی خامنهای بدل شدند و مسوولیت سرکوب ها را هم بر عهده گرفتند.
جای بسی تاسف و شگفتی است که برخی چهرههای شناخته شده گردان حبیب که روزی برای سرکوب نیروهای بعثی بسیج شده بودند، بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از جنگ، امروز میدان آزادی را با شلمچه اشتباه گرفتهاند و گویی برای سرکوب، فرقی میان هموطنان ایرانی خودشان با سربازهای متجاوز عراقی نمیشناسند. قانونشکنانیها و خشونتطلبیهای اشخاصی نظیر حسین طائب یا مسعود صدرالاسلام چیزی نیست که به این راحتیها بتوان از کنار آن گذشت و با گذر زمان آنها را فراموش کرد.(برگرفته و خلاصه شده از سایت موج سبز)
Dienstag, 22. September 2009
مروز باتوم میزنند؛فردا میرن داد میزنن؛پس فردا تو بالاترین و فیس؛ و خلاصه از کشیدن آب حوض بگیر تا عزیزی نیمه جان را شکنجه و ....
اگر کمی اطلاعات در خصوص این بظاهر دانشگاه ! داشته باشید حتما با من هم عقیده خواهید بود که واقعا دانشجویانی! که به آنجا راه پیدا میکنند و از آنجا به اصطلاح فارغ التحصیل میشوند قبل از اتمام درسشان محل کار آنها مشخص شده ! یعنی در تمام دستگاههای دولتی اینان پخش شده و در حالیکه با وزارت اطلاعات و بیشتر با اطلاعات سپاه مستقیم در ارتباطند ! در ظاهر کارمند ولی در اصل اینان برای یک همچنین روزهایی دوره دیده اند و اگر به ترکیب سنی نسبتا جوانشان دقت کنید خواهید دید میانگین سنی ٣٤ تا ٤٥(الان) سال دارند. راستش هنگامی که هنوز از اداره اخراج نشده بودم بنا به شغلی که داشتم دسترسی به پرونده کارکنان اداره داشتم و دقیقا ٤تا از این عوضیها را فرستادن اداره ما ؛ بدون هیچگونه روالی !« دقیقا موقعی که استخدام اصلا قدقن بود!» یعنی گزینش و آگهی استخدام و یا حتی اول فکر کردم شاید اینان مامور به اداره ما یا انتقالی و .......؛ ولی نه مستقیم از دانشگاه امام صادق به استخدام در اداره ما گمارده شدند ؛ وجالب اینکه هر چهار نفر آنها بعد از گذشت ٢ سال در پستهای مدیریتی اداره قرار گرفتند! پس عزیزان زیاد ناراحت از برخورد امثال این حیدریها و دیگران نشید چرا که اینان به خرج دولت درس خواندن و از هزاران مزایای دیگر برخوردار ! و مقام و قدرت و پول و چیزهایی از این دست برای معدودی جالب نیست و برای بسیاری که اگر بچگی و خانواده درستی نداشته باشند ! جالب است حال فرض کنید از این بسیاری که همه اونها را میخوان ؛ هستند تعدادی که ابزارش را ندارند ولی کارهایی بلدند که بسیاری از آن بسیارها اصلا فکرش را نمیکنند و طبیعی است امروز باتوم میزنند ؛ فردا میرن داد میزنن ؛ پس فردا تو بالاترین منفی و کامنت میدن ؛ و خلاصه از کشیدن آب حوض بگیر تا پیر زن نیمه جانی را به باتوم میکشن. حال به این بیمقداران بگویند این را شکنجه کن یا زنت را برای فلان حاجی پست کن ! «ببخشید علامت تعجب نداره ؛ چون آره دیگه»
اتاق کار فرشتگان چه جوری خنک می شود؟
دروغ سنج!
یک نفر می میرد و به جهان آخرت می رود.. در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود. از یکی از فرشتگان می پرسد “این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟”
فرشته پاسخ می دهد :”این ساعت ها ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگو ید عقربه ی ساعت یک درجه جلوتر میرود”
مرد گفت :”چه جالب آن ساعت کیه؟!”
فرشته پاسخ داد :”مادر ترزا او حتی یک دروغ هم نگفته بنابراین ساعتش اصلاٌ حرکت نکرده است
وای باور کردنی نیست . خوب آن ساعت کیه؟”
فرشته پاسخ داد :”ساعت آبراهام لینکلن(رئیس جمهور سابق آمر یکا) عقربه اش دوبار تکان خورد!
خیلی جالبه راستی ساعت احمدی نژاد کجاست ؟
فرشته پاسخ داد : آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن به عنوان پنکه سقفی استفاده می کنند
میخونه بی شراب -مهستی(با موزیک ویدیویی بسیار زیبا)زنگ تفریح سیاسی!
آقای احمد توکلی نامه اش را به آدرس اشتباه پست کرده!یک خواننده پیک نت
آقای توکلی در نامه خودش خیلی تلاش می کند تا ننویسد کودتائی که علیه رای مردم انجام شد میوه درختی است که امثال خود ایشان و همفکرانشان با سیاست ها و موضع گیری هایشان در 20 سال گذشته بارور کردند. این میوه تلخ فقط به دامان مشارکتی ها و مجاهدین انقلابی ها نیفتاده، ادامه این کودتا، همانگونه که احمد توکلی و فرزند آیت الله مطهری و حتی محمد رضا باهنر در مجلس کنونی نگران اند، در دامان آنها نیز خواهد نشست. بنابراین، تا دیر نشده، به جای جلو انداختن خاتمی و موسوی، آقای خامنه ای را پیش بیاندازید تا خودش فکری برای به پادگان بازگرداندن فرماندهان، آزاد کردن زندانیان و نجات از ننگ کودتا علیه مردم بکند.
فیلم حضور رفسنجانی در نماز و پس زدن آقا وحید توسط هاشمی را ببینید
Montag, 21. September 2009
داخل نشینان حریف را مالوندند بهم و حال توپ مبارزه در اختیار خارج نشینان
گزارشی از ناپدید شدن موشک های ضد هوائی روسیه در راه ایران
از افراد درون نظام خبر می رسد...
کشتی روسی «آرکتیک سی» حامل موشکهای پیشرفته ضد هوایی به مقصد ایران، روز ٢٣ ژوئیه (اول مردادماه) برای رد گم کردن، مقداری چوب از فنلاند بارگیری کرده و به سمت مقصد حرکت می نماید. صبح روز بعد در نزدیکی جزیره سوئدی اولند در دریای بالتیک توسط ده مرد مسلح ملبس به یونیفرم پلیس، مورد حمله قرار گرفته و آنها خدمه روسی کشتی را در یک اطاقک محبوس و دور از چشم آنها، اطلاعات لازم را از محموله کشتی کسب و دستگاههای پیشرفته رهگیری را در کشتی مخفی نموده و بفاصله چند ساعت کشتی را ترک می کنند. دریای بالتیک که بین کشورهای فنلاند و نروژ و دانمارک و سوئد قرار دارد، از امن ترین نقاط دنیا بوده و موضوع دزدی یا راهزنی دریایی کاملاً منتفی است، این حرکت در حقیقت یک یورش اطلاعاتی از سوی سرویس های مخفی ناتو بوده است. این موضوع برای روسیه هم روشن بود ولی بدلیل اینکه آنها کشتی را توقیف نکرده و ظرف چند ساعت کشتی را ترک کرده بودند، احتمال را بر این گذاشتند که وجود موشکها در کشتی لو نرفته و بهتر است که شرایط را معمولی نشان داده و حرکت محموله ادامه پیدا نماید. در اینگونه موارد بلافاصله کاپیتان کشتی موضوع را به گارد ساحلی کشوری که در آبهای آن قرار دارد اطلاع می دهد، بویژه اینکه تعدادی از خدمه نیز در جریان یورش زخمی شده بودند، ولی روسها بطرز مشکوکی و فقط به این دلیل که نمی خواستند محموله کشتی لو برود، چنین اقدامی را انجام ندادند. کشتی به مسیر خود ادامه داده و در تاریخ 30 ژوئیه (8 مردادماه) در سواحل پرتقال ناپدید می شود. روسیه برای یک کشتی باری معمولی با محموله چوب، در اقدامی غیر متعارف، کل ناوگان دریای بالتیک خود را برای یافتن کشتی بسیج می کند. تعجب روسیه در این بود که چرا کشتی به یکباره از صفحه رادار محو و ماهواره های روسی نیز دیگر سیگنالی از این کشتی دریافت نمی کنند. کشتی دو هفته بعد در حالی پیدا شد که محموله موشکی آن تخلیه شده بود. روسها در موقعیت بسیار بدی قرار گرفتند و فقط بطرز دو پهلویی، اینکه موشک اس 300 توسط این کشتی به مقصد ایران حمل شده باشد تکذیب کردند. در مذاکرات محرمانه در بروکسل، اعضای ناتو به سفیر روسیه در پیمان ناتو اطلاع دادند که از این قانون شکنی روسیه بسیار خشمگین هستند و سفیر روسیه نیز با استدلالی کودکانه، مافیای روسیه را مسئول این ماجرا دانسته و تأکید نمود که دولت روسیه در این موضوع دخالتی نداشته و با عاملان آن برخورد قاطع خواهد کرد.
(نقل از مقاله مشروح منتشر شده در وبلاگ "سهرابستان" که در ستون خبرنگاران صفحه پیوندهای پیک نت قابل دسترسی است)
آیت الله منتظری:در حالیکه آنچه که مشاهده می شود، در واقع حکومت ولایت نظامی است نه ولایت فقیه
آیت الله منتظری یادآور می شود که خود از مدافعان سرسخت حاکمیت دینی و از پایه گذاران ولایت فقیه، براساس اندیشه انتخاب ولی فقیه از سوی مردم و نظارت مردم بر او بوده است و می افزاید که "اکنون در برابر مردم آگاه ایران به خاطر ستم هایی که تحت این نام و عنوان بر آنان می رود احساس شرمندگی می کنم."
وی می نویسد که بسیاری از افرادی که در انقلاب سابقه دارند از او می پرسند که آیا حاکمیت دینی و حکومت ولی فقیه که وعده می داد همین است که امروز در ایران مشاهده می شود و می گوید "در حالیکه آنچه که مشاهده می شود، در واقع حکومت ولایت نظامی است نه ولایت فقیه."
به من می گویند حاکمیت دینی که شما وعده آن را به مردم دادید و ولایت فقیه را مجری آن می دانستید و می خواستید آن را به پا دارید همین است که امروز ما آن را مشاهده می کنیم
آیت الله حسینعلی منتظری
در این نامه آمده است که مراجع تقلید و روحانیون شیعه در طول تاریخ ملجا و پناهگاه مردم در مقابل تجاوزات و مظالم حکومت ها بوده اند و در برابر حکومت های جائر ایستانده اند و به این خاطر صدمات و محرومیت هایی را متحمل شده اند اما پس از پیروزی انقلاب، این سابقه درخشان در معرض خطر قرار گرفته که دلیل آن اعمال خلافی بوده که در حکومت انجام شده است و حتی اگر روحانیون در این اقدامات نقشی نداشته اند ولی در عین حال، در ایفای وظیفه نهی از منکر در این زمینه کوتاهی کرده اند.
آیت الله منتظری می افزاید که خطر بدبینی مردم نسبت به روحانیون جدی تر شده "تا آنجا که امروز با تاسف باید گفت به پایگاه معنوی و مردمی روحانیت و مرجعیت و به تبع آن، به اسلام و مذهب که به طور سنتی متکی به روحانیت و عجین با آن بوده و از آن راه ترویج می گردیده، ضربه زیادی وارد شده است که معلوم نیست چه زمانی قابل جبران می باشد."
مسئولیت سنگین مراجع و روحانیون
آیت الله منتظری در ادامه این نامه هشدار می دهد که در وضعیت کنونی، مراجع و روحانیون شیعه مسئولیت سنگین تری در قبال حاکمیت و "کارهای خلاف" آن دارند و برخی از اقدامات حکومت را که به نام دین و مذهب صورت می گیرد از مصادیق بارز بدعت می نامد و در توضیح این نظر خود می افزاید که "بدعت منحصر به تشریع و وارد کردن رسمی حکم غیردینی در دین نیست بلکه شامل هر کار خلاف شرعی که به نام شرع و مذهب انجام گیرد هم خواهد بود."
در این نامه، ضمن تاکید بر اینکه دعا به تنهایی دردی را دوا نمی تواند بکند، آمده است که "ترک امر به معروف و نهی از منکر و بی تفاوت بودن مردم در برابر کارهای خلاف، طبعا موجب سلطه اشرار است."
عجب اینکه حاکمیت با تکیه بر نیروی نظامی و انتظامی و کشیدن اسلحه بر روی مردم بی پناه و بی سلاحی آنان را شهید یا زندانی نموده ولی در نهایت مردم را محارب نامیدند
آیت الله حسینعلی منتظری
این مرجع تقلید وقایع بعد از انتخابات اخیر را "حوادث و فجایعی" می داند که مراجع و علمای دینی مشاهده کرده یا دیده اند و "زنگ خطری برای روحانیت و مرجعیت" است و با اشاره به آنچه که "حق کشی ها، ظلم ها، تخلفات فراوان به نام دین و با تایید بخش اندکی از روحانیون حکومتی و وابسته" می نامد، می نویسد که هنگامی که اقشار وسیعی از مردم در صدد ابراز اعتراض خود از راه های شرعی و قانونی مسالمت آمیز بر آمدند، حکومت "جمعیت چند میلیونی را آشوبگر و اغتشاشگر و عوامل بیگانه نامید و به بدترین وضع و با خشونت کامل، مردان و زنان بی دفاع را مورد ضرب و شتم و سرکوب قرار داد و عده زیادی را بازداشت و گروهی را در خیابان ها و عده ای را در زندان های مخوف به شهادت رساند."
آیت الله متنظری می نویسد که "عجیب اینکه حاکمیت با تکیه بر نیروی نظامی و انتظامی و کشیدن اسلحه به روی مردم بی پناه و بی سلاح، آنان را شهید یا زندانی نموده، ولی در نهایت، مردم را محارب نامیدند، خود بحران ایجاد کرده و نظام را به مخاطره انداخته ولی مردم و پایه گذاران نظام را اغتشاشگر و مخالف نظام می نامند."
در ادامه این نامه، بازداشت معترضان به خصوص تعدادی از فعالان سیاسی و مقامات سابق جمهوری اسلامی و پرونده سازی برای آنان مورد انتقاد قرار گرفته و آمده است که برگزاری دادگاه های "فرمایشی و غیرقانونی" برای این افراد "آئین قضایی اسلام را مسخره جهانیان قرار داده است."
آیت الله منتظری در این نامه می نویسد که مسئولان حکومتی به جای مجازات جدی آمران و عاملان خشونت با مردم و شکنجه و قتل زندانیان، بازهم مانند ماجرا قتل های زنجیره ای، تنها وعده مجازات آنان را می دهند در حالیکه افراد خدمتگزار را بازداشت و مهدی کروبی و میرحسین موسوی را تحت فشار قرار می دهد، روزنامه های آنان را می بندد، همکاران و همفکرانشان را بازداشت می کنند، در رسانه های وابسته به حکومت، افراد صدیق و خدوم را متهم می کنند و "حتی از جایگاه مقدس نماز جمعه به امور واهی و دروغ همچنان ادامه می دهند که نهایت این روند موجب تخریب بیشتر اعتقاد مردم به روحانیت و مرجعیت شیعه و اسلام عزیز خواهد شد."
انتظارات مردم از مراجع
آیت الله منتظری می نویسد که مردم مسلمان از مراجع و علمای دین اتنظاراتی دارند که با توجه به وظیفه و مسئولیت سنتی و تاریخ آنان، انتظارات به جایی است و از جمله می پرسند که "این ظلم ها و حق کشی ها و بدعت ها اگر خلاف اسلام است، چرا مراجع محترم و علمای دین ... در مقابل این بدعت ها و کارهای خلافی که به نام دین و مذهب انجام می شود، به پیروی از دستور پیامبر اسلام اظهار علم و مخالفت صریح با بدعت ها نمی کنند؟"
حضرات مراجع محترم به قدرت و نفوذ کلام خود در حاکمیت توجه دارند و خوب می دانند که حاکمیت در حفلظ مشروعیت خود به آنان نیاز دارد
این مرجع تقلید در نامه خود می نویسد "حضرات مراجع محترم به قدرت و نفوذ کلام خود در حاکمیت توجه دارند و خوب می دانند که حاکمیت در حفظ مشروعیت خود به آنان نیاز دارد و از این رو آنان را هرچند بر حسب ظاهر، به رسمیت می شناسد و از آنان ترویج می کند، و نیز می دانند که حاکمیت از سکوت آن حضرات در قبال کارهای خلاف خود بهره برداری می کند" و می افزاید که با توجه به موضوعی که به دینداری و حفظ اعتقادات مذهبی جوانان مربوط است، سکوت مراجع شیعه ممکن است چنین تلقی شود که "مراجع و روحانیت موافق و موید کارهای خلافی هستند که به گوشه ای از آنها اشاره شد."
آیت الله منتظری در پایان این نامه می نویسد که هنوز از اصلاح امور مایوس نشده و مراجع تقلید می توانند با راهنمایی و ارشاد و همفکری با دو کاندیدای ریاست جمهوری و نمایندگان عاقل و معتدل از سوی نظام، بحرانی را که برای جمهوری اسلامی و مشروعیت آن پیش آمده بررسی کنند و راه حل آن را بیابند تا زیر نظر مراجع، به اجرا گذاشته شود.
وی می افزاید که در چنین راه حلی، لازم است "بالاخره حاکمان، سیاست یک بام و دو هوا و به کیش خود خواندن و طرد کردن دیگران را نه به طور موقت، بلکه برای همیشه رها کنند و مردم را که صاحبان اصلی حکومتند از روی صدق و به دور از شعار، ارج نهند و آرای آنان را مورد نظر و عمل قرار دهند و اسلامیت و جمهوریت حقیقی و عدالت واقعی را اجرا نمایند."
آیت الله منتظری در پایان نامه خود می نویسد "برای انسان، اقرار به اشتباه ننگ نیست، زیر بار نرفتن حق ننگ است.
سبز یعنی امید بر دل این نا امید ( گریزی بر حضور هاشمی و هاشمی ها
Sonntag, 20. September 2009
برادران لاریجانی بدنبال حفظ نظام
Samstag, 19. September 2009
تقلب ا ن و ایستادگی ما برای بعضی ها بد نشد
حرف های احمدی نژاد، حرف های مردم ایران نیست!
بحث بر سر راه حل های جانشین، برای تحمیل عقب نشینی به حکومت، بحث گسترده راهپیمایان دیروز بود. این که اگر حاکمیت حتی با این تظاهرات هم تن به عقب نشینی ندهد چه راه حل های دیگری در برابر مردم است؟ در طول راهپیمائی هرکس نظرش را با دیگری در میان میگذاشت، اما جالب است که هیچکس به انفجار و ترور و جنگ نمیاندیشد. همه درجستجوی راه حل های مدنی اند و این بزرگترین دستآورد جنبش مدنی ایران است. شاید این در تاریخ کم نظیر باشد که حکومتی غیر مدنی و طرفدار تروریسم و انفجار باشد و مردمش مخالف آن! درعین حال که مردم امیدشان به عاقل شدن حاکمیت را به همان اندازه از دست داده اند که به لزوم خاتمه دادن به حاکمیت را یقین حاصل کردهاند. من این را دیروز از خلال بحث های مردم بارها و بارها با تفسیرهای مختلف شنیدم.
شاید این آخرین شانس های حکومت و آخرین امیدهای مردم برای یافتن یک راه حل ملی باشد. نمی خواهم بگویم یافتن راه حل های غیر مسالمت آمیز، زیرا مردم واقعا از جنگ و خونریزی نفرت دارند.
پیرمردی در کنار من از تجربیات گذشته اش می گفت و درباره آینده حکومت گفت: یا بسمت جنایت می روند و سرنگون می شوند، یا توبه میکنند و با مردم کنار می آیند.
از نظر من، کشورهای خارجی هم این موضوع و این موقعیت حکومت را کاملا متوجه شده اند. این که حکومت پایگاهش را از دست داده است. هنوز احمدی نژاد به خانه اش نرسیده بود که وزیر خارجه انگلیس علیه او و سخنان پرت و پلائی که بعنوان سخنران روز قدس گفته بود موضع گیری تند و صریح کرد و با اشاره به چندین برابر بودن تعداد راهپیمایان معترض در برابر طرفداران حکومت در روز قدس گفت: حرف های احمدی نژاد، حرف های مردم ایران نیست!
Freitag, 18. September 2009
صدای خرد شدن ستون فقرات رژیم ولایت فقیه در خیابانها/منصور امان
در همان زمانی که مراسم حُکومتی "روز قُدس" تهران در سوراخی برزنت گرفته شُده و در مُحاصره چُماق و سرنیزه برگُزار می شد، صدها هزار نفر با شُعارهای "نظام" برافکن، خیابانها را به تسخیر خود درآوردند. این آرایش نه فقط به گونه نمادین بلکه، به طور حقیقی و باور پذیر، توازن موجود بین حُکومت و جامعه ایران را برای همه آنهایی که چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن دارند، مُستند کرده است.
نشانه های تغییر موازنه به سود مردُم، در 18 تیر پدیدار شُده بود؛ آنگاه که جُنبش دموکراتیک پس از یک نبرد سهمگین از 22 تا 30 خُرداد که در جریان آن حُکومت تمام توان و ظرفیتهای سرکوب خود را علیه آن به خدمت گرفته بود، بار دیگر به میدان آمد تا "نظام" را به چالشی سخت تر بکشد. در این روز، ناتوانی رژیم ولی فقیه در سد کردن راه سیلی که به سمت خیمه و بارگاه اش به حرکت در آمده است، به عُنوان یک فاکت رسمی در تحولات سیاسی ایران و همچنین در ذهن جامعه به ثبت رسید.
دو ویژگی تظاهُرات روز آدینه به این صف آرایی و جایگاه فرا یا فرو دست نیروهای آن صراحت شگفت آوری داده است. نخُست، حُکومت ناتوانی خود در جلوگیری از اشغال حیاط خلوتش توسُط مُخالفان را در حالی به معرض تماشا گَذاشت که بیش از دو هفته برای بسیج نیروی سیاسی، امنیتی و نظامی به این منظور وقت داشته است. هُجوم مردُم به خیابانها با شُعار "مرگ بر دیکتاتور" یک حرکت از پیش اعلام شُده بود و از این زاویه سد کردن یا سرکوب آن برای حُکومتی که توان مادی و گُنجایش سیاسی لازم را دارد، بسا مُمکن تر بوده و به عبارتی می توانست دویدن به سمت تیغه ی شمشیر آخته معنا شود.
آقای خامنه ای نتوانست از پس توده خشمگین و مُصممی که او را به میدان فرا خوانده بود برآید زیرا بُرد آتش خون، شکنجه و تجاوز او برای رسیدن به این مُدعی گُستاخ بسیار کوتاه است. نگون بختی آیت الله خامنه ای و شُرکا - که دیروز آن را بیشتر احساس کردند – این است که جُز اینها سلاح دیگری در زرادخانه ندارند.
ویژگی دیگری که تظاهُرات "روز قُدس" را به یک صحنه ی بی مثال قُدرت نمایی جُنبش دموکراتیک فرا کشیده است، حساسیت این روز به لحاظ بین المللی برای رژیم ولایت فقیه می باشد. "نظام" نیاز داشت که تمرکُز همه جانبه (نظامی، امنیتی، سیاسی) خود بر منابع اقتدار خارجی اش را به رُخ طرفهای بین المللی بکشد و سپس به ابزارهای اجرایی این سیاست در لُبنان، غزه و عراق پیرامون ثابت ماندن این نقش اطمینان بدهد.
با این پیش زمینه، بدیهی است که باند ولایت هر چه که در توان دارد را برای بهره گیری از فُرصت "روز قُدس" یا جلوگیری از تبدیل آن به اقدامی علیه منافع خود به کار ببندد. اکنون بدترین سناریویی که نمایش حُکومتی "روز قُدس" می توانست داشته باشد، به واقعیت گراییده است، چون رژیم جمهوری اسلامی با تمام وزن خود در لابه لای چرخ دنده یک پروسه تجزیه گر و خُرد کُننده به تله اُفتاده است و هر تقلای آن با هر میزان از بار خُشونت و درندگی، با شکسته شُدن اُستخوانهای بیشتر مُترادف می گردد.
آنچه که روز آدینه در خیابانهای تهران، اصفهان، شیراز، قُم، رشت، اهواز، کرمان، یزد، بوشهر و جُز آن شنیده شُده، صدای خُرد شُدن ستون فقرات رژیم ولایت فقیه است.
آقای خامنه ای مدرسه ها باز میشه.....هلهله بر پا میشه
سبزهای عزیز خسته نباشید که کودتاچیان را خسته کردید
خامنه ای بزغاله شنیدی صدای ایران را ؟ نه غزه.... نه لبنان ......جانم فدای ایران
Donnerstag, 17. September 2009
اگر تو خونه موندم،کاری میتونم بکنم؟
ممکنه با مشکلی مواجه بشید یا اینکه نخواید بیاید بیرون یا کلا به هر دلیلی،امروز از خونتون بیرون نیاید! ایا کاری هست که بتونید به جنبش کمک کنید؟ میشه گفت بله! در حقیقت شما از خونه هم می تونید به جنبش و اونایی که تو خیابونن کمک کنین....
با توجه به اعلام اینکه رسانه های خارجی نمی تونن همه تصاویر رو مخابره کنن، احتمالا رسانه های خارجیی که زرنگ نباشن! نمی تونن تصاویری درستی از ایران بفرستن و به دنیا نشون بدن! پس تقریبا یه چیزی شبیه به همون روزای اول می مونه که یا خبرنگارا رو بیرون کردن،یا اجازه کار به هیچ وجه بهشون ندادن!پس کافیه شما اگر در تهران یا شهری زندگی می کنین که سبز ها در معرض دید شما هستن،گوشیتون (اگه دوربین داشتین که چه بهتر!) رو در بیارین و شروع کنین به گرفتن فیلم یا عکس! هر کدوم رو که تونستین رو انجام بدین......بعد از انجام این کار،کافیه اون رو روی اینترنت اپلود کنین و به افراد دیگه ای که مثل شما بیرون نرفتن و همین کار شما رو کردن،کمک کنین که لینک هاشون توی سایت های مثل دنباله و بالاترین و فیس بوک و... بهتر و سریعتر دیده بشه! یعنی ویدیو یا عکس خودتون رو بدید،و به دیگران هم+بدید!تا لینک ها به صفحه اول بیان و توسط دیگران در داخل کشور و سایر رسانه ها دیده بشن!
اگر اینترنت پر سرعت ندارید،می تونید ویدیوی خود رو توی سایت های مثل رپید شر یا 4shared برای دانلود بزارید!
اگر هم دیدن کسی به کمک نیاز داشت،بهش کمک کنین....اینطوری شما حقتون به جنبش رو تا حدودی ادا کردین!(اخه با خونه موندن
،کمک کمتری می کنین به جنبش!)
دوستان یادتون باشه،امروز جنبش به + یا منفی و لینک بازی ها در سایت های لینکدونی نیازی نداره! جنبش حاظره هدفش رو بدست بیاره ولی هیچ تصویر و عکسی هم نداشته باشه!پس تا می تونین،سعی کنین بیاین بیرون! ولی اگر شرایطش رو نداشتین یا در جایی زندگی می کنین که توان بیرون اومدن موثر رو ازتون سلب می کنه،همون تو خونه بمونین و به لینک هایی که میاد کمک کنین که بالا برن! در اطلاع رسانی ها کمک کنین.....