Dienstag, 25. August 2009

حجاریان نازنین تو آنزمانی که گلوله را بر جان خریدی ! اعتراف کردی نزد من و امثال من بر مجاهدتت در راه ایران

جالب است مادری که سوادی بسیار کم و در گوشه ای از این ایران بزرگ زندگی میکند ، امروز پس از دیدن حجاریان در تلویزیون و بیدادگاه ظالمان میگفت: مادر این همان آقایی نبود که تو روزنامه اش را میخریدی ؟(چون چند بار خودش برام خریده بود ، گفتم : چرا ( آنزمان هم بعد از ترورش گفت: اللهی دستشون بشکنه ) امروز گفت : آخه چی دیگه از این مادر مرده میخوان ! گفتم : آنروز فکرش را میخواستند و گلوله را تو سرش زدند ! گفت: آ خه اگر میشد که آنروز میشد ! گفتم : امروزم هم نمیشه