Montag, 31. August 2009
آیت الله منتظری / سید الشهدا نیز، وقتی مردم او را نخواستند کنار رفت!
مشروعیت ولایت و حاکمیت غیر معصومین، با انتخاب صحیح و آزاد مردم محققق می شود و بدون آن، نه مشروعیت دارد و نه مقبولیت. ولی در مورد معصومین اصل ولایت آن بزگواران از طرف خداوند می باشد. به این معنا که خداوند مردم را مکلف کرده است که از آنان پیروی نمایند و قدرت را در اختیار آنان قرار دهند. هر چند در مقام عمل در اکثر اوقات مردم به این تکلیف الهی عمل نکردند و با دیگران بیعت کردند و معصومین را خانه نشین نمودند و آنچه از روح اسلام و سیره معصومین بدست می آید اینست که هیچ گام اسلام نمی خواهد حاکمیت بر مردم، هرچند حاکمیت به حق و معصومانه باشد با زور و اکراه باشد و لذا مشاهده می شود پیامبر اکرم با این که از طرف خداوند دارای ولایت و "اولی بالمومنین من انفسهم" بودند، با این حال در امور اجتماعی که به سرنوشت جامعه و مردم مربوط بود با رضایت آنان از آنان بیعت می گرفتند و سپس عمل و اعمال ولایت می نمودند. در حدیث معروفی نیز به حضرت امیر فرمودند: اگر مردم از تو رو گردانند آنها را به حال خودشان رها کن. در تاریخ ثبت نشده است که حضرت امیر و نیز سایر امامان برای گرفتن قدرت و حاکمیت – که حق الهی آنان بود- متوسل به زور و سلاح شده باشند و عمل حضرت سیدالهشدا با مردم کوفه و تصمیم به بازگشت به مدینه یا مکه پس از رسیدن خبر عدول مردم کوفه از بیعت با آن حضرت یکی از شواهد تاریخی است. (آخرین پاسخ به سئوالات دریافتی در باره مشروعیت حکومت که در تاریخ سوم شهریور نوشته شده است.)
.
Sonntag, 30. August 2009
از توالت های مجلس «احمدی نژاد : اینا محافظ نیستند ! زاپاس آوردم که جایگزین وزرایی که می یفتن ،کنم !»
از بازداشتگاه بسیج تا بند قرنطینه؛ خاطرات یک دختر بازداشتی
آنچه میخوانید شرح تجربیات یکی از بازداشتشدگان زن وقایع اخیر در گفتگو با خبرنگار سایت میدان زنان فاش کرده است:
اين زنداني با نام مستعار "مريم" همزمان با مراسم تحليف در ميدان بهارستان حضور داشت. مريم مي گويد: "به دليل فضاي به شدت امنيتي حاكم بر ميدان بهارستان هيچ كس جرات نداشت حركتي بكند يا شعاري بدهد. در اين ميان زن ميانسالي با يك دست نوشته و يك شاخه گل در دست ايستاده بود. روي مقوايي كه اين زن در دست داشت نوشته شده بود: شاه صداي مردم را دير شنيد. دختران جوان به اين زن نزديك مي شدند و شجاعت او را تحسين مي كردند. چند نفر نزديك او شدند و خواستند اسمش را بگويد تا اگر بازداشت شد بتوانند اطلاع رساني كنند. در آن لحظه اسم آن زن را متوجه نشدم اما به صورت پنهاني از او عكسي گرفتم."
مريم ادامه مي دهد: "بعد از مدت كوتاهي ماموران به سمت اين زن حمله كردند و او را به زور وارد ماشين سبزرنگي كردند كه يا پژو بود و يا آردي. داخل ماشين يك زن هم نشسته بود. همزمان به سمت ما اسپري فلفل زدند كه ما نتوانيم عكس العملي نشان دهيم."
اين دختر جوان بعد از تجربه اين حادثه تصميم مي گيرد به خانه بازگردد اما قبل از آن دختري چادر به سر نزديك او مي شود و از او مي خواهد كه همراهش بيايد. چرا كه تنهاست و احساس امنيت نمي كند. مريم مي پذيرد و وقتي مي خواهد با آن دختر خداحافظي كند و به خانه برود دختر چادري مي گويد: "يك لحظه بيا تا آن خيابان برويم." و او را به يكي از خيابان هاي خلوت اطراف ميدان بهارستان مي آورد. جايي كه يك "ون" ظاهر مي شود و مردي خشمگين از داخل آن خطاب به مريم و دختر چادري مي گويد: "تو و تو سوار شيد!" مريم سعي مي كند فرار كند چون هيچ كس متوجه بازداشت او در خيابان خلوت نمي شده و از طرفي مطمئن نبوده كسي كه فرمان سوار شدن به او داده از نيروهاي پليس باشد. او مي دود اما فردي كه او را صدا زده او را از پشت بغل مي كند و در حالي كه در هوا دست و پا مي زده سوار ماشين مي كند. در همين حال دختر چادري به طرز عجيبي ناپديد مي شود.
مريم توضيح مي دهد: "به شدت ترسيده بودم. آقايي حدودا 50 ساله بسيار عصباني داخل ون بود كه مدام فرياد مي كشيد. موبايلم را گرفت و بررسي كرد. پرسيد: اينجا چه غلطي مي كردي؟ اون خانم كي بود؟ سر چهار راه به پليس چي مي گفتي؟ ليدري مي كردي؟ گفتم در حال عبور بوده ام و از روي كنجكاوي چند دقيقه اي در ميدان توقف كرده ام. اما آنها فيلمي كه از مردم مي گرفتند بازبيني كردند و گفتند چند جا در فيلم بوده ام. همچنين گفتند دو ساعت است مرا زير نظر دارند و مطمئن هستند من براي ليدري آمده ام. سپس چشم مرا بستند و مرا به مكاني كه نمي دانستم كجاست منتقل كردند."
اين دختر جوان ادامه مي دهد: "آن زمان بيمار بودم و احساس ناراحتي مي كردم. يكي از مردان داخل ون از من پرسيد حالت خوب نيست؟ اما مرد 50 ساله فرياد زد: اين اداشونه! خودشون رو به موش مردگي مي زنن! با اين حال يكي از آنها به من كيسه اي براي تهوع داد."
به گفته اين زن جوان، بعد از انتقال به مكاني كه گويا مقاومت بسيج بوده براي او دكتر مي آورند و دكتر چند قرص بدون جلد به او مي دهد اما او به دليل ترس از خوردن آن امتناع مي كند. در اين مكان موبايل مريم در دست بازجو بوده و مدام زنگ مي خوره است. بازجو از وي مي پرسد: ... كيست كه مدام به تو زنگ مي زند؟ جواب مي دهد: دوستم. بازجو مي پرسد: چه دوستي؟ جواب مي دهد: دوست پسرم. بازجو مي پرسد: فقط همين يكي رو داري؟ پس اين همه شماره پسر توي گوشي ت چيه؟ جواب مي دهد: اقوامم هستند. مگر آدم شماره هر كسي را دارد يعني با او رابطه دارد؟
مريم توضيح مي دهد كه از اين طرز برخورد به شدت نگران شده. ضمن اينكه عكس هايي از خودش داخل گوشي داشته كه بازجو پرسيده اين عكس هاي مستهجن چي هستند؟ مريم مي گويد: "خيلي ترسيدم كه الان به بهانه اين عكس ها كه همه عكس هاي تكي خودم بودند انگي به من بزنند. با توجه به اينكه حالم بد بود مي ترسيدم از هوش بروم و بلايي سرم بياورند. سعي مي كردم خود را هوشيار نگه دارم. از ماجراي تجاوزها چيزهايي شنيده بودم."
به گفته مريم در ادامه بازجويي از او پرسيده اند به چه كسي راي دادي؟ شيرين عبادي و شادي صدر را مي شناسي؟ با آنها ارتباط داري؟ عضو كمپين يك ميليون امضا هستي؟ از چه كسي خط مي گيري؟
سپس او را به همراه 15 زن زنداني ديگر به زندان اوين منتقل كرده اند و در مدت 12 روز كه در زندان بوده هر روز به او وعده آزادي داده اند و پس از 12 روز با پرداخت وثيقه 50 ميليون توماني او را آزاد كرده اند.
مريم توضيح مي دهد: "شب آخر بازداشتم خانمي را به بند متادون، بند قرنطينه آوردند كه پيشاني اش فرو رفته بود و مشخص بود ضربه محكمي به آن خورده يا شكسته. چهره اش برايم آشنا بود. خودش را هاله معرفي كرد. بعدها كه يكي از مسوولان بند كه خود زنداني بود برايمان روزنامه آورد در روزنامه خوانديم كه هاله سحابي دختر عزت الله سحابي بازداشت شده است. متوجه شدم كه اين هاله همان هاله سحابي است. وقتي اين موضوع را فهميديم او را خانم سحابي صدا مي كرديم. او ناراحت مي شد و مي گفت مرا هاله صدا كنيد و براي توضيح داد كه چه طور بازداشت شده و من متوجه شدم زني كه در بهارستان آن دست نوشته را در دست گرفته بود و من عكسش را گرفتم همين هاله سحابي است."
به گفته مريم وقتي كه بازداشت شدگان بهارستان را در قرارگاه مقاومت بسيج بازجويي مي كردند مادر و دختري آنجا بودند كه همراه آنها به اوين منتقل نشدند و از وضعيتشان ديگر اطلاعي به دست آنها نرسيده. زنان و دختراني كه به اوين منتقل شده اند از وضعيت اين مادر و دختر اظهار نگراني كرده اند.
مريم درست زماني در بند قرنطينه اوين بازداشت بوده كه هيئت نمايندگان مجلس به بازديد مي روند. روز قبل اين بازديد ها براي زندانيان اين بند يخچال مي آورند. يك مادر و دختر بازداشتي در حضور هيئتت نمايندگان مجلس گفته اند كه وقتي آنها بازداشت شده اند به آنها گفته شده خم شوند و دو مرد داخل ون و در تمام طول مسير روي كمر آنها نشسته اند. هاله سحابي هم كه در آن ديدار حضور نداشته و در آن زمان هنوز در بند 209 نگهداري مي شده بعدها گفته همراه او دختري بازداشت شده كه يك مامور مرد لباس شخصي داخل ماشين روي پاي او نشسته بوده است.
Samstag, 29. August 2009
یورش چند عرب لبنانی به تظاهر کنندگان ایرانی در آلمان به اتهام توهین به قائدشان خامنه ای !
چه شده واقعا ؟! که در این دو روز همه بترتیب قد (سیاسی) قصد ماست مالی کردن دارند؟!
Freitag, 28. August 2009
Dieses Video in einem neuen Fenster ansehen خود کشی جوانی 23 ساله در اصفهان پس از آزادی از زندان
Donnerstag, 27. August 2009
چرا خامنه ای در ٨٠ روزگذشته ، برزخ و ناراحت و غضب آلود است ؟ واقعا دلایلش چه میتواند باشد؟
٢-سی سال اسلام را همراه با نفت و اسلحه و تروریسم و آخوند و دیگر چیزها صادر کرد و مردم ایران در عرض ٨٠ روز همه را مالیدن بهم( بخصوص در کشورهای خیلی دوستش «لبنان و سوریه» !)
٣- فهمید انقدرها هم که فکر میکنه حتی در میان نزدیکانش هم اعتباری ندارد ( مثلا محسن رضایی و چند تا که خیلی روشون حساب کرده بود )
٤- بدترین ضربه آن است که تا دیروز آمریکا را بخاطر زندان گوآنتانامو و ابو غریب حقیر میکرد که چرا مثلا شکنجه غرق مصنوعی ! میکند «آنهم نه مردم خودش !» ولی خودش مردم کشور خود را غرق واقعی کرد که هیچ ! تازه در کشور مهد اسلام و ....... جوانان مردم را مورد وحشیانه ترین شکنجه ها و تجاوزات قرار داد ! و لااقل اینکه اگر از فردا موندی باشه که خیلی خیلی بعید است ! دیگر حرفی برای سخنرانیهاش و این و آن را بخواهد خراب کنه ! نداره
٥- ضربه دیگر اینکه( از قدیم میگن : انسانها در مشکلات است که خود را نشان میدهند) روی ا ن لااقل یه حسابی باز کرده بود که هاشمی را به آن ترجیح داد ! ولی دید ، بعد از اینکه خره احمدی نجس از پل گذشت اولین نفر که تو کاسه اش گذاشت( جریان مشایی و به عقیده من وزیر اطلاعات و پاکسازی وزارتخانه از آنهم مهمتر است « فراموش نکنید خ ر در این ٢٠ سال وزیرچهار یا پنج وزارتخانه کلیدی را خود انتخاب کرده») همین احمدی خره خودمون بود! که بهش بیلاخ نشون داد
٦- بیشترین امیدواریش و به عقیده من انگیزه اش برای کودتا که همان روی کار آوردن مجتبی باشه هم با زرنگی و هوشیاری مراجع شجاع (صانعی و منتظری و ....)و رییس جمهور منتخب مردم جناب مهندس موسوی و جناب کروبی دلیر و رک گو و هاشمی (مردی همیشه در سایه! ولی حواس جمع )و خاتمی به باد رفت
٧- بعد از چندین سال آمادگی نیروهای ایرانی و سابقه ٨ سال جنگ و ......و تازه دوره دادن به لبنانیها در ایران ! تازه فهمید که نیروهاش در مقابل مردم بسیار ذلیل اند و ناکاربلد ! که مجبور شدن خیابان یکطرفه کنند و .......... « واقعا افت داره!»
٨- به مردم ایران نامرد بودنش و پست بودنش نسبت به دیگر دیکتاتورها ثابت شده و مطمئن باشین این را از نگاه همان اطرافیانش میخونه ! مثال: کدام دیکتاتوری را میشناسید که جوانان دیگر کشورها را در کشور خودش تعلیم بده و ابزار تمرین بعد از تعلیم که مثلا سیبل برای تیراندازی باشه و دیگر راه ها را آن دیکتاتور از مردم خود استفاده کنه ! چه در شکنجه ها و تک تیراندازها و صدمه به اموال مردم و حتی ناموس مردم ایران « هیلتر آلمانی نبود ! فقط آلمانی حرف میزد ! بخوانید آلمانیها را چقدر دوست داشت و برایش مردم آلمان و کلا نژاد آریایی مهم بود» که او( خ ر ) حتی میتوانم بگویم به ناموس خود در برابر بیگانه بخاطر امیال شخصی و قدرت رحم نکرد ! و آشغالهای لبنانی را اینگونه ! آماده میکنه که در مقابل اسرییل بایستند !
٩- بعد از سی سال مجبور شد تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری را تنهایی!! جشن بگیره!
١٠- بعد از سی سال مردم ایران با همان سلاحی که اینان آمدند ! یعنی همان الله و اکبر ها ! قصد دمرو کردنشون رو دارند ! (آخ که دم هر چی ایرانی گرم ، که این دیگه خیلی دردش آورده !)
١١- بمب اتم و اینا هم که لااقل ما که میدونیم اینا میخوان داشته باشن ولی اینم میدونیم که احمدی خره فقط بلوف میزنه (البته دنبالشن ولی حالا ،حالا باید برن جلو و بوق بزنن )و خلاصه آنقدر دروغ گفت که دنیا دیگر ٢ ریال برای حرفهاشون (زرهاشون) ارزش قائل نیست !
١٢ - حالا تجسم کنین احمدی خره که برای دست دادن با باراک جون روزشماری کرده و خودش و اربابش را خراب تقلب و جنایت و دیگر مسائل ساخته ! حالا خود آمریکاییهایی که خیلی به مذاکره علاقه داشتن ، یکجورایی دارند چراغ سبز به اسراییل نشون میدن که مذاکره نکنند ! چرا ؟ چون دیروز رییس جمهور فرانسه رک گفت : رک و پوست کنده بگویم، چه کسی حرف آنها را باور می کند؟ پس یعنی تحریم و بازی جدید و فشاری که قراره به این مردم زیر فشار بیاد ! مردمی که منتظر یک جرقه اند ! « البته فراموش نکنیم ، جرج بوش میگفت غنی سازی نکنید تا باهم مذاکره کنیم ! ایران گفت نه ! اوباما میگفت : بدون شرط ! خوب ! مردم ایران با اعترضات خود کاری کردن که ایران غنی سازی را قطع کرده که هیچ ! همه سوراخها را باز کرده برای بازرسان ! و دنبال تصویب لایحه ای در مجمع سازمان انرژی اتمی است « که حمله به تاسیسات اتمی ممنوع !! (دیدید ناراحتی خ ر بی حساب نیست )
مورد ١٣: اینکه فکر میکنم خ ر نباید با ا ن کودتا میکرد ! چرا؟ چون واقعا مردم از اینکه کسی مثل ا ن بخواهد به شعورشان توهین کند ، برایشان بسیار درد آور بود! و دیگر خ ر از ا ن بخاطر مسئله فوتبال و خس و خاشاک بد ناراحت شده و هست! خدا بداد ا ن برسه اگر خ ر تصمیم بگیره سرش را زیر آب کنه!! آخ که میخندیمخوب خوشحال میشم دوستان همراهی کنند و ایرادات و نظرات تکمیلی خود را بیان کنند
آقای خامنه ای اعتراضات از قبل طراحی نشده بود ! این تقلب شما بود که از قبل طراحی شده بود
رئيس جمهور فرانسه در ادامه سخنرانی خود با اشاره به رویدادهای اخیر ایران گفت، اينان همان رهبرانی هستند که به ما می گويند: برنامه هسته ای ما صلح آميز است و انتخابات سالم برگزار شد. رک و پوست کنده بگویم، چه کسی حرف آنها را باور می کند؟» ما هم امروز رک و پوست کنده میگوییم « آقایان خر خودتان هستید و آن چند مزدور و جیره بگیر اندکی که همه جا دارید ! نه مردم ! » همه ما دیروز ترس را در چهره ات دیدیم ولی تو ( خ ر ) هنوز گمان میکنی که امیدی هست ! ولی نه دیگر ما گول شماها را نخواهیم خورد و سرنگونی شما حتمی است! بقول شاعر : دیر و زود داره ، ولی سوخت و سوز نداره
نيکولاس سرکوزی:رک و پوست کنده بگویم، چه کسی حرف آنها را باور می کند؟
سرکوزی سران رژیم تهران را به دروغ گویی متهم کرد
به گزارش منابع خبری در پاریس، رئيس جمهور فرانسه روز گذشته طی سخنانی هشدار داد چنانچه رژیم تهران به فعاليت های حساس اتمی خود ادامه دهد، پاريس از تحريم های سخت تر عليه این رژیم حمايت خواهد کرد.
نيکولاس سرکوزی گفت، در صورت سرپيچی رژیم تهران از درخواستهای جامعه جهانی برای توقف فعاليت غنی سازی اورانيوم، فرانسه از تحريم های جدید حمايت خواهد کرد.
رئيس جمهور فرانسه در ادامه سخنرانی خود با اشاره به رویدادهای اخیر ایران گفت، اينان همان رهبرانی هستند که به ما می گويند: برنامه هسته ای ما صلح آميز است و انتخابات سالم برگزار شد. رک و پوست کنده بگویم، چه کسی حرف آنها را باور می کند؟
نخست وزير انگلستان نیز پیش تر از احتمال تشديد تحريمها عليه رژیم تهران در صورت ادامه عدم تمايل این رژیم برای همکاری با جامعه بين المللی خبر داده بود.
گوردون براون که در یک کنفرانس خبری با نخست وزیر اسرائیل سخن می گفت، اظهار داشت، اگر بی درنگ پيشرفتی در مذاکرات حاصل نشود، جهان بايد تحريم هايی را عليه رژیم تهران به مثابه يک اولويت در نظر بگيرد.
پيشتر باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، به رژیم تهران تا ماه سپتامبر فرصت داده بود تا به پيشنهاد گروه ۱+۵ برای مذاکره پاسخ مثبت بدهد.
در همین زمینه قرار است نمایندگان گروه ۱+۵ روز دوم سپتامبر (یازدهم شهریور) برای مذاکره درباره اقدامات آتی در قبال رژیم تهران تشکیل جلسه بدهند.
Dienstag, 25. August 2009
حجاریان نازنین تو آنزمانی که گلوله را بر جان خریدی ! اعتراف کردی نزد من و امثال من بر مجاهدتت در راه ایران
Montag, 24. August 2009
Sonntag, 23. August 2009
ترک بالاترین بدون درد و خونریزی ( صد درصد تضمینی با برگشت هزینه ها در صورت تمایل )
Samstag, 22. August 2009
هشدار آیت الله سیستانی به علی خامنه ای منتقل شد!
در برخی محافل سیاسی گفته می شود که برای نخستین بار، آیت الله سیستانی مرجع اعلم تشیع – مقیم نجف- نکاتی را بصورت پیام به علی خامنه ای تذکر داده است. گفته می شود این پیام با واسطه آیت الله شاهرودی به خامنه ای منتقل شده است. دو نکته محوری در این پیام وجود داشته، نخست حوادث اخیر ایران و تضعیف موقعیت مراجع و روحانیونی که برای آینده اسلام در ایران ابراز خطر می کنند و از سلطه نظامی ها بر کشور نگران اند، و دوم حوادث و انفجارهای اخیر در عراق که حداقل در زمینه سلاح های بدست آمده انگشت اتهام به سوی سپاه پاسداران – واحد قدس- نشانه رفته است. گویا، آقای سیستانی متذکر شده که عراق نباید سپر بلای حوادث داخلی ایران شده و خصومت میان اهل سنت و شیعیان دراین کشور بیش از این دامن زده شود، و این درحالی است که اقدامات سپاه پاسداران ایران این زمینه را تقویت می کند.
درحاشیه همین پیام، مسئله تقاضای شمار قابل توجهی از روحانیون ایران برای کوچ به نجف مطرح شده است. رویدادی که حوادث انفجاری اخیر در عراق شاید برای نا امن نشان دادن عراق و بویژه نجف و مقابله با این کوچ صورت گرفته است.
Freitag, 21. August 2009
مردم بهوش باشید ! دارند فرزندان ایران را بی نام و نشان ! دفن میکنند
پيکر دهها نفر از شهروندان تهرانی در تاريخ های ۲۱ و ۲۴ تيرماه بدون اسم و مشخصات فردی در قطعه ۳۰۲ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.
نوروز:يکی از پرسنل زحمت کش بهشت زهرای تهران به خبرنگار نوروز گفت:"در روزهای ۲۱ و ۲۴ تيرماه جنازه هايی بدون نام و مشخصات و تحت تدابير شديد امنيتی، به اين قبرستان آورده شده و با صدور اجباری جواز دفن برای آنها در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده است.
با پيگيرهای خبرنگار نوروز از بهشت زهرای تهران، روز بيست و يکم تيرماه از بين جوازهای دفن صادر شده در آن قبرستان، ۲۸ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده اند. ۲۴ تيرماه نيز ۱۶ جواز دفن با شرايط فوق صادر شده است.
گفتنی است سايت نوروز در تاريخ ۲۴ تيرماه نيز به نقل از خانواده يکی از شهدای حوادث اخير، از وجود دهها جنازه در سردخانه ای در جموب غربی تهران خبر داده بود، که با تحويل جنازه های منجمد به خانواده ها در روزهای بعدی اين خبر تا حدودی مورد تائيد قرار گرفت.
لازم به ذکر است، اجساد در سردخانه های پزشکی منجمد نمی شود اما به دليل اينکه اين جنازه های در سردخانه های صنعتی نگهداری شده بودند، اجساد منجمد شده و به فرم خود را از دست داده بودند
به نظر می رسد پس از ديده شدن جنازه های شهدا در سردخانه های صنعتی و وحشت از انتشار اخبار آن توسط خانواده ها، جنازه ها بدون شناسائی به بهشت زهرا برده شده و به خاک سپرده شده اند.
پی گيری خبرنگار سايت نوروز از مسئولين بهشت زهرا در روزهای اخير بی نتيجه بوده است و هيچکدام از آنها حاضر به پاسخگويی در مورد اين اجساد نبوده اند. با اينحال با همکاری برخی از پرسنل آ سازمان با خبرنگار نوروز، شماره جواز دفن شهدايی که بدون نام در قطعه ۳۰۲ به خاک سپرده شده اند در اختيار سايت نوروز قرار گرفته است که در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
***
متن کامل خبر مربوط به پيکر دهها شهيد در سردخانه صنعتی را در زير بخوانيد:
پيکر پاک صدها شهيد اعتراضات مردمی يک ماه اخير در سردخانه ای در جنوب غربی تهران نگهداری می شود
در حالی که بسياری از خانواده های زندانيان در بند همچنان نگران عزيزانشان از اين نهاد به آن سازمان و از اين زندان به آن دادگاه سرگردان و حيران بازی داده می شوند و هيچ مقام مسئول و غير مسئولی در کشور حاضر به پاسخگويی به اين خانواده های نگران نيست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجيه و تهديد آنها به آسيب ديدن ديگر اعضای خانواده و همچنين گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با اينمضمون که تائيد می کنند عزيزانشان بر اثر تصادف و يا ديگر حوادث طبيعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحويل خانواده های داغدار می دهند.
به گزارش خبرنگار نوروز به نقل از يکی از اين خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری ميوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختيارش گذاشته اند که تصوير صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بين آنها پيدا کند. به گفته وی ديدن تصاوير کشته سدها نزديک به نيم ساعت به طول انجاميده است.
وی افزود در زمان خروج از اين سردخانه پيکر صدها شهيد را ديده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. اين مادر داغدار می گويد با آنکه جنازه فرزندم را پيدا نکردم اما با ديدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بيرون سرخانه و در ماشين بوده ام.
همه اينها در حاليست که تمامی مقامات نظامی کشور در هفته های اخير استفاده از سلاح گرم را در درگيری های تهران رد کرده اند و مشخص نيست اين همه شهيد و کشته که هر روز تنها نام برخی از آنها منتشر می شود به چه صورت کشته و شهيد شده اند.
.
آقا مهدی بالاترینی ! وقت آن نرسیده که دادگاهی را طراحی کنید تا جلوی خودسری حافظان قانونتان (بعضی ها) را بگیرد ؟!
Donnerstag, 20. August 2009
اعتـــرافـــات مـــن !! / پیام به « سبز ِ امید »
م. سحر
اعتـــرافـــات مـــن !!
1
من اعتراف می کنم اینجا جهنم است
اوباش راوسیله ء قدرت فراهم است
دزدان دهر قاضی شرعند و بی حفاظ
دین درپی شکنجهء ابنای آدم است
من اعترف می کنم اینجا به نام حق
باطل امام اعظم ، و قاتل ِمعظم است
من اعتراف می کنم اینجا فقیه رذل
هل من مزید گوی ، جگرخوار عالم است
من اعتراف می کنم این میهن من است
ایران که اینچنین به عزا و به ماتم است.ـ
2
من اعتراف می کنم این شهر، سوخته ست
اینجا نظام شرّ به بشر کینه توخته ست
حق در لباس باطل و باطل به جلد حق
دین خدا و خلق خدا را فروخته ست
من اعتراف می کنم ، امروز چشم رحم
بسته ست بر خدا و بر ابلیس دوخته ست
3
من اعتراف می کنم اینجا خدا یکی ست
رهبر یکی امام یکی مقتدا یکی ست
ایمان یکی ، صراط یکی ، دین حق یکی
گوینده نعم یکی و حکم لا یکی ست
سلطان یکی فقیه یکی محتسب یکی
داور یکی نشسته به امر قضا یکی ست
کیفر یکی گناه یکی متهم یکی
قانون و عدل و قاضی و حکم ِ جزا یکی ست
من اعتراف می کنم اینجا به نام دین
بیداد را به کام عداوت صدا یکی ست
پوتین یکی شکنجه یکی جان ستان یکی
فرمانگزار ظلم به زیر عبا یکی ست
زین« وحدت وجود » بشر زیر پای شر
منکوب و خوارگشته ، خدا را ، خدا یکی ست؟
من اعتراف می کنم ، این درد کهنه را
ویروس واحدی ست که اورا دوا یکی ست!ـ
تا جهل ریشه دارد و دین ، دام قدرت است
ما را به خاک میهن ما ماجرا یکی ست!ـ
****
پیام به « سبز ِ امید »
پیام راستی از من رسان به «سبز ِاُمید»
که دشمن ِ وطن توست این نظام ِ پلید
قسم به خون ِ ندا روز ِ خوش نخواهی دید
درین حقیقت ِ خونین اگر کنی تردید
دری گشوده بر آن باغ ِ سبز دست ِ دروغ
مباد دوزخ ِ نزدیکت آن بهشتِ بعید
سبوی خضر نمایان ، سرابِ آزادی ست
که قاتلان ِ قدیمند و قائدان ِ جدید
به جان ِ دوست که سی ساله رفت بر میهن
بَدی که سی سده تاریخ ِ این دیار ندید
نه جز شقاوت و جهل و جنون و جنگ و جدال
نه جز شکنجه و بند و تجاوز و تبعید
امام ِ کینه و دشنام بود در تکریم
خدای فتنه و بیداد بود در تمجید
زمین ز صاعقهء جهل در زلازل بود
وز آسمان ِ جنون رعد ِ ننگ می غُرّید
هزار بار ، هزاران درخت برکندند
هزار بار هزران تبر به ریشه رسید
هزار بار هزاران جوان به خاک افتاد
هزاربار هزران به دشت ، لاله دمید
به نام ِدین همه خاکستر توحشّ بود
که در فضای شقاوت به شهر می بارید
نبود آنچه نکردند و نیست آنچه نشد
هزار بار به فرمان ِ ظالمان تجدید
نظر به همّت ِ دونان ِ بی حفاظ مدار
طبق کشان ِ سیادت، ستمگران ِ عبید
غلام بچّه ، سیه سیرتان ِ پَست اندیش
دلی تباه و سری واسپرده با تقلید
اگر مُراد بگوید بسوز ، می سوزند
که بندگان ِمُرادند و بردگان ِ مُرید
وطن به رُقعهء ارباب ِ امر می بندند
امام اگر بفروشد ، چه باک ، هرکه خرید !
به سوی خانهء تقدیر ِ خویش در راهی
مهـِل که دزدِ مقدس رُباید از تو کلید
فریب خضر ِ دغا پیشه ات مباد به دل
نهد که ننگ ِ سه ده ساله را کنی تأیید
دراین سفر که تویی بی شمار یارانند
تو را ز وادی ظلمت به خانهء خورشید
مدار باک ز دشمن که بیشماران یار
ترا دهند به آزادی ِ خـُجسته نوید
چنین که دست ِ تو را دست ِ دوست می خوانَد
صلابت ِ تو درآرَد به لرزه شان چون بید
به راه ِ یکصد و پنجاه ساله می پویی
مترس ، خار مُغیلان گرَت به پای خلید
پس از عبور ِ زمستان ِ عصر ِ بی فریاد
بهار میرسد از راه ِ دور ، بی تردید
هزار جان ِ جوان در کلام ِ آزادی ست
به گوش باش کزو می رسد ندای امید!
پاریس
20 اوت 2009
احمدی نژاد:۵۰ نفر از ۳۱۳ يار امام زمان(عج) زن هستند
محمود احمدی نژاد در بخش ديگری از سخنان خود در همين زمينه افزود:چه کسی گفته مردان از زنان بهتر مديريت می کنند؟ البته بعضی از کارها را نبايد زنان انجام بدهند مثلا به عقيده من رانندگی در بيابان برای زنان مناسب نيست.
وی در ادامه گفت:متاسفانه بعضی ها تا اسم زن می آيد ناراحت می شوند،ما خانم ها را از روی دلسوزی انتخاب نکرديم بلکه با مطاله دقيق و بر اساس شايسته سالاری انتخاب صورت گرفته است!!
ايشان تاکيد کرد:هر جا زنان باشند آنجا فضا اخلاقی تر و مثبت می شود در حالی که بعضی ها عکس اين را تصور می کنند.
هيچ گاه در دولت بحث انتخابات مطرح نشد!
محمود احمدی نژاد در گفت و گوی زنده تلويزيونی امشب گفت: اين دولت تا آخرين لحظه نيز از کار غافل نبوده و حتی در ايام انتخابات نيز هيچ گاه در دولت بحث انتخابات مطرح نشد.
ايشان در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر اينکه آيا تعطيلی نوروز و ايام انتخابات و نزديکی پايان کار وزرا در ماهای آخر عمر دولت در روند کارها خللی ايجاد نکرده است ؟ گفت:هر چند بخشی طبيعی است اما دولت نهم هيچ وقت از خدمتگزاری غافل نبوده است و حتی در ايام انتخابات نيز ما در دولت هيچ وقت در مورد انتخابات به آن معنا بحثی نداشتيم.
وزارت اطلاعات کوتاهی کرد
محمود احمدی نژاد در گفت و گوی شبکه يک سيما، ديشب گفت: اگر وزارت اطلاعات کار خود را خوب انجام می داد اين اتفاقات بعداز انتخابات نمی افتاد.
ايشان در توضيح دلايل معرفی مصلحی برای وزارت اطلاعات و برکناری اژه ای گفت: : اگر وزارت اطلاعات کار خود را خوب انجام می داد اين اتفاقات بعداز انتخابات در خيابان ها نمی افتاد البته اين به آن معنا نيست که وزير مقصر است.
ايشان به اين مطلب اشاره نکرد که منظور وی از کوتاهی وزير اطلاعات چيست و از او چه انتظاراتی داشته و يا بايد به نظر ايشان با مردم چگونه برخورد می شد.
احمدی نژاد در اولين سخنرانی خود بعد از انتخابات در ميدان ولی عصر تهران معترضين را خس و خاشاک خواند و شايد انتظار داشته وزارت اطلاعات نيز با همين نگاه با مردم برخورد کند.
تظاهرات اعتراضی همزمان با گفتگوی تلويزيونی احمدی نژاد
پنج شنبه شب ده ها تن از ساکنين شهرک آپادانا در اقدامی خودجوش در محوطه شهرک آپادانا جمع شده و با سر دادن شعار نسبت به انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئيس جمهور دهم اعتراض کردند. از جمله شعارهايی که سر داده شد، می توان به: "مرگ بر ديکتاتور"، "مرگ بر احمدی" ، "آزادی انديشه از پنجره نميشه" و "درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شويد" اشاره کرد. تظاهر کنندگان همچنين با فرياد الله اکبر و خواندن سرود "يار دبستانی" تا نيمه شب در بين بلوک های مسکونی شهرک حضور داشتند
در دو ماه گذشته و بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ساکنان شهرک آپادانا در اکثر شبها با برپايی تظاهرات نسبت به تقلبات گسترده در انتخابات دهم رياست جمهوری اعتراض خود را اعلام کردند.
خانواده سهراب اعرابی يکی از کشته شدگان اعتراضات اخير و ساکن شهرک آپادانا صبح روز پنج شنبه بيست و نهم مرداد ماه مراسم چهلم سهراب اعرابی را در بهشت زهرا برگزار کردند.
.
Mittwoch, 19. August 2009
بیایید خواهرو برادر دینی(از دید جمهوری اسلامی) را حذف کنیم ! از امروز ما خواهرو برادر آریایی هستیم و یا .......(شما بگو چی صدات کنم ؟
دخترها و پسر ها و یا
خانم ها و آقایان !! و یا
و یا اصلا تو بگو ، چی صدات کنم تو را ؟
جمعه بازی مردم با رژیم ! ما دیگه بدنبال کمترین های خود نیستیم ، ما طلبکار کل ایم
Dienstag, 18. August 2009
عزیزان مورد تعرض و تجاوز ایرانی در بند و زنجیر !، بازجویان خود را شکستند
آنها که بشما این درسها را دادند(متخصصان روسی در جنگهای داخلی)! آیا بشما نگفتند که تجربیات آنان صرفا با مردم خود و دیگر کشورهایی در همان خطه میباشد نه ایرانیان ! نه ایرانیانی که غیرت و شرف و ناموس برایشان معنایی دیگر دارد و فقط و فقط خون را با خون و شرف و ناموس را به قیمت شاهرگ برای خود میدانند ! نه مطمئنا آنها به شما نگفتند ! و شما هم که در کلاس درس حضور داشتید ! عقلتان به اینجاها قطع نداد که از خود لااقل سوال کنید که اگر چنین کردیم عاقبت آن و بازخور اجتماعی آن چه خواهد بود. ولی ما به شما بی ناموسان و نامردان و بی شرفان جیره خوار و مزدبگیر نشان خواهیم داد که ایرانی با غیرت ، شرف و ناموس خود را به هیچ قیمتی نمیفروشد و فقط خون ، بهای آن است. عزیزانی که مورد تجاوز و بدرفتاری این ایرانی نماها ! قرار گرفته اید ، بدانید که مردم ایران به شما افتخار میکند و شما را همچون نداها و سهرابها ستایش میکند ، سرتان را بالا بگیرید که شما انسانیت را به اثبات رساندید و باجویان که نتوانستند شما را با تمام ابزاری که در اختیار داشتند ! بشکنند ! خود را شکستند
نامه میرحسین موسوی به مهدی کروبی
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر گرامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین كروبی
با سلام- جای تاسف است كه در نظام اسلامی ما متصدیان چندان بیطاقت شدهاند كه حتی تذكر را تاب نمیآورند. تذكر از سوی چه كسانی؟ از سوی برادرانشان، از سوی كسانی چون شما كه عمرشان را صرف انقلاب و نظام اسلامی كردهاند.
نامه شما در مورد رفتارهای زشتی كه در برخی بازداشتگاهها با زندانیان صورت گرفته است رسانه غیرملی و روزنامههای كودتاچیان را دستپاچه كرده است. این همه دستپاچگی خبر از چه چیز میدهد؟ خبر از خبرهای وحشتناكی كه ما هنوز اطلاعی از آنها نداریم. خبر از آن كه دروغ چون چركی مسموم روز به روز دامنه خود را گسترش میدهد و به بهانه دفاع از «اصل نظام» غافلان را به حمایت از خود فرامیخواند و كسی نمیگوید كه «اصل نظام» مردمند و حكومت بخش كوچكی از نظام و دولت بخش كوچكی از حكومت و مجموعه افرادی كه اینگونه رفتارهای غیر انسانی را مرتكب شدهاند تنها بخش كوچكی از كارگزاران اجرایی كشورند.
از كسانی كه در زندانها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفتهاند میخواهند كه چهار شاهد عادل با شرایط ویژه ارائه كنند. آیا آنان برای بازداشتن دست خود از گناه هم چهار شاهد میطلبند؟
اینهایی كه مرتكب جرم شدهاند ایادی حكومت بودهاند. آیا حكومت علاقه ندارد بداند دستان او با مردم چه میكنند؟
سخن از دلجویی آسیب دیدگان حوادث اخیر گفته میشود. به راستی این آسیبها چگونه التیام خواهد یافت؟ وقتی كه منكر اصل وقوعشان میشوند و با تهدید و ارعاب ستمدیدگان را به سكوت و انصراف از تظلم وادار میكنند؟ دلجویی با پول و زور ممكن نیست، بلكه با رسیدگی سریع، صریح و دقیق به دادخواهی آنها و خانوادههایشان ممكن است.
به راستی وظیفه ایمانی و انسانی یك روحانی انقلابی كه با گزارشها و مراجعات مكرر قربانیان چنین جنایاتی روبرو شده است آیا جز كاری است كه شما انجام دادهاید؟ انتظار از روحانیت اسلام آن است كه در ابلاغ رسالتهای الهی كه بر دوش او قرار دارد از خدا بترسد و از زورگویان و دروغ زنان و متجاوزان، از تهدیدها و تضییقها و از هیچ چیز دیگری جز خدا نترسد. در این روزگار كدام رسالت الهی سنگین تر از آن است كه به صریح ترین لهجه اسلام را از فجایعی كه رخ داده است و رخ میدهد تبرئه كنیم. این رسالتی است كه انجام آن جز از روحانیت متعهد بر نمیآید، و اگر در انجام آن كوتاهی شود نخستین گروهی كه از بابت آن ملامت خواهند شد آنان خواهند بود.
عجبا اگر كسانی به جای پرداختن به این مسئولیت تاریخی به راحتی بر روی آنچه انجام گرفته است چشم بپوشند، به صورتی كه گویی انجام آن اعمال ناشایست بخشی از وظایف نیروهای امنیتی بوده است، و تنها گناه نابخشودنی و سزاوار واكنش آگاه كردن مردم از این فجایع است.
اینجانب به سهم خویش از شجاعت و تعهد شما تشكر میكنم و امیدوارم تلاشهای شما با همصدایی دیگر استوانههای روحانیت مبارز تقویت شود.
برادر شما – میر حسین موسوی
27/5/88
جمهوری اسلامی شما با این مردم چه کردید که اینگونه به خروش آمده اند؟
Montag, 17. August 2009
نامه دکتر پیام فاضل به رهبر جمهوری اسلامی: چرا شریک خون جوانان بیگناه شدید؟
سایت «جرس» متن نامهای را از سوی یکی از پزشکان بنام ایرانی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرده که مطالب مطرح شده در آن بسیار خواندنی است. به نوشته سایت جرس، نویسنده در آغاز نامه تاکید کرده است که این نامه را «در پاسخ به نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد» مینویسد و کپی نامه مقام رهبری را نیز برای "جرس" ارسال کرده است. دکتر پیام فاضل از پزشکان بدون مرز و عموزاده دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت است. تاکنون چندین کتاب به قلم این پزشک ایرانی منتشر شده است. و اما متن نامه دکتر پیام فاضل:
جناب آقای خامنه ای؛ رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
این نامه را در پاسخ نامه شماره 78188/8 مورخ 10 اردیبهشت 1388 جنابعالی که توسط معاون اول سفارت جمهوری اسلامی جناب آقای اسلامیان به اینجانب تحویل شد می نویسم. (پیوست) از نامه شما متشکرم و از آن که با وجود مسئولیت های خطیرتان به پاسخ به نامه من مبادرت ورزیدید خشنود شدم.
من یک فرزند این انقلاب هستم. شما مرا از کودکی بخوبی می شناسید. با وجود این که این روزها برچسب های بیگانه، منافق، مخملی و غیر ذلک را به آسانی و ارزانی به افراد می زنند من با دلایل محکم یادآوری می کنم که هنوز فرزند این انقلاب و ایران عزیز هستم. برچسب منافق زیبنده ی فرزندی چون من نیست از آنجا که چندین بار بعنوان یک شهروند ایرانی و جهانی و یک نویسنده ی زمینه ی روانپزشکی اجتماعی و تربیت استراتژیک، برای محکومیت فعالیت های تروریستی سازمان مجاهدین خلق به سران کشورهای اروپا و آمریکا و سازمان ملل شکایت کردم و افتخار آن را دارم که یکی از عوامل موثر در ثبت اسم این سازمان جنایت پشه در لیست سازمان های تروریستی دنیا بوده ام.
برچسب سفاهت که به افراد پیشینه داری مثل آقای منتظری عنایت شده نیز بر من روا نیست که اولین پزشک بدون مرز ایرانی و نویسنده 24 اثر علمی فرهنگی بین المللی هستم و چند نمونه از کتب بنده نیز حضورتان تقدیم شده است. برچسب انگلیسی هم شایسته ی من نیست چون علی رغم آنکه چندین سال است که واجد شرایط دریافت تبعیت انگلستان هستم و علی رغم مواجه بودن با مشکلات فراوان برای ویزا و سفرهای بین المللی برخلاف توصیه مسئول کنسولی کنونی سفارتخانه آقای فقیه، از گرفتن پاسپورت انگلیسی اکراه داشته و تنها و تنها با افتخار، تابعیت ایران عزیز را دارم. داشتن پاسپورت رژیمی که تنها چند دهه پیش بزرگانی چون ماندلا و گاندی را آزار می کرد مایه مباهات من نخواهد بود.
تمامی دنیا و خدای من شاهدند که در 31 کشور دنیا مایه ی افتخار و سرافرازی کشور عزیزم ایران بوده ام. ممکن است بپرسید پس چرا در ایران مشغول به خدمت نیستم. پاسخ آن که در زمانی که فرزندان ناخلف، بی ریشه و بی خردی چون احمدی نژاد بر مسند قدرتند، فرزندان خلفی چون من به هجرت سر می کنند. بیاد دارید که وقتی مجروح بودید با پدرم برای قالب گیری دندان شما به بیمارستان قلب آمدیم؟
به خاطر دارید که پدرم مرا بعلت نبوسیدن دست شما شماتت کرد و من صادقانه در حالی که کودکی 13 ساله بودم قد برافراشته گفتم: من به جز خدای عظیم به هیچ کس تعظیم نمی کنم! شما پدرم را نصیحت کرده و گفتید این پسر پیرو رسول خداست، آزارش ندهید.
سال 1997 با پزشکان بدون مرز به کره شمالی رفتم و اولین فرد خارجی بودم که از تعظیم در مقابل مجسمه ی آسمان خراش کفر و شرک "کیم ایل سانگ" ابراهیم گونه خودداری کردم. این حرکت در رسانه های بین المللی ثبت و مایه افتخار ایران شد. روزنامه ها و تلویزیون های غربی این فرزند رشید ایران را با این عنوان معرفی کردند: دکتر پیام فاضل، پزشک بدون مرز ایرانی: به جز خدای عظیم بر هیچکس تعظیم نخواهم کرد. مسئولین کره شمالی با خشم بسیار تصاویر سفرای جمهوری اسلامی و کشورهای عربی را در حال تعظیم به مجسمه به من ارائه کردند و من مجدداً از این عمل شرک آمیز سرباز زدم.
آقای خامنه ای،
برچسب دشمن و بیگانه هم بر من سزاوار نیست که از محرمترین خانواده ی اطباء انقلاب می آیم. پدرم دکتر هوشنگ فاضل سرپرست سابق وزارت بهداشت و دندان پزشک معتمد شماست که دندان های مصنوعی که هم اکنون طعام شما را می جود، دسترنج ایشان است که همیشه به رایگان تقدیمتان کرده اند. عموزاده ی دکتر ایرج فاضل وزیر سابق بهداشت، علوم و مشاور پزشکی شما هستم، جراحی که جان شما را از مرگ حتمی پس از سوء قصد شوم دشمنانتان نجات داد و اکنون از آنچه می گذرد به فریاد آمده است.
آری، من خودی تر از خودی ها هستم بهمین سبب بود که چند نسخه از آخرین کتاب هایم را در فروردین ماه 1388 با نامه ای به یاد مهربانی هایی که از شما و دوران کودکی بیاد داشتم برای شما فرستادم. نامه ی من و کتاب ها در دفتر شما موجود است.
کتاب هایم را در پاره ای از سجاده ی سبز دوران کودکی پیچیده و به هدیه به شما، رئیس جمهور پیشین آقای احمدی نژاد، وزارت علوم و وزارت بهداشت فرستادم.
سجاده ای که به اشک نمازشب کودک 12 ساله ای که شیون "العفو" شبانه اش خانواده اش را بی قرار می کرد، آراسته است. آن موقع نه "مخملی" در کار بود، نه "سبز" جرم بحساب می آمد.
جالب اینکه پاره ای از این سجاده ی سبز با چندین کتاب و دستاورد فرهنگی ام را به هدیه، چند روز قبل از انتخابات با پست سفارشی برای آقای مهندس موسوی نیز ارسال کردم. بسته های شما و وزارتخانه ها رسید اما کتاب های آقای مهندس موسوی، و قطعه سجاده ی اشک آراسته ی من ضبط شد و اکنون پس از گذشت حدود 60 روز بدست ایشان نرسیده است. چگونه می توان باور کرد که انتخابات بدون خدشه بوده، وقتی حتی کتب علمی و پاره ای از سجاده ی اشک آلود کودکان این انقلاب به اسارت می رود؟! لطفاً بگویید پاره سجاده و کتب اسیر مرا به ایشان بدهند.
معلمین من محمد رضا حکیمی نویسنده برجسته ی جهان شیعه، شیخ محمود تحریری عزیز و محبوب امام و آیت الله دریاباری بوده اند. دکتر ولایتی مشاور وفادار شما نیز در دوران جوانی با من کتابی نوشتند. البته ایشان سریع می خواندند و بنده قلم می زدم! من منافق، بیگانه، نامحرم و دشمن نیستم و این نامه را از آنجا می نگارم که شما را هنوز دوست و پدر پیر خود می دانم. پدری که به آتش بسیار نزدیک شده است. از آنجا که همیشه فقط با فعالیتهای صلح آمیز در اقصی نقاط دنیا در خدمت محرومین زمین بوده ام و بعنوان یک طبیب به آیه ی مبارکه ی "ومن احیاها فاحیا الناس جمیعاً" پرداخته ام، امروز این نامه را بهمین سبب می نویسم.
آقای خامنه ای
شما را از قسمت اول این آیه ی شریفه می ترسانم: "من قتل نفساً بغیر نفس اوفساداً فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً"
شما نیاز به ترجمه ندارید. اما این آیه را بعنوان یک یادآوری تاریخی می نویسم و می پرسم اخیراً چند نفس بغیر نفس به قتل رسیده اند و بهمین سبب می پرسم چند بار جمیع مردم دنیا به مصداق این آیه مبارکه قتل عام شده اند؟
از شما می پرسم: مسئول قتل عام مکرر جمیع مردم دنیا کیست؟ آیا ولی فقیه مستقیماً مسئول هر آنچه در حیطه ی ولایت او می گذرد نمی باشد؟ مطمئناً این آیات محکم را مهمل نمی انگارید که آیه شریفه ی دیگر می گوید: "الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم..."
آقای خامنه ای به پیوست متن استراتژی پایه جنبش مردمی ایران را نیز تقدیم می کنم. این متن برای حفظ نظام نه براندازی آن نگاشته شده است و توسط اینجانب- یک فرزند شما و این انقلاب طراحی شده و هزاران نسخه آن بطور گسترده برای مشورت عموم، مسئولین، خواص، نمایندگان، خبرگان و مراجع دینی منتشر و توزیع شده است.
من به پنهان کاری معتقد نیستم و شما نیز بیگانه نیستید. لذا یک نسخه ی این متن را برای شما ارسال می کنم.
حساب آقای احمدی نژاد با شما سواست. ایشان مرد جسوری هستند که امروز به خدا و روح القدس (هاله ی نور!) مردم و مراجع اهانت کرده و فردا به روی شما پنجه خواهند کشید. ایشان و آن داستان کذایی "هاله نور" مصداق "الشقی شقی فی بطن امه" می باشند.
اما شما مرد مهربانی بودید. چه شد اینگونه گرفتار مسئولیت خون جوانان بیگناه شدید؟ هیهات.
به خدای بزرگی پناه می برم که هرگز شهامت آن که نزدیک مسئولیت خون بیگناهی باشم را به من نداد.
نویدی هم دارم و آن آیه ی "لاتقنطوا من رحمه الله..." است. اگر به بخشش و سخاوت مردم امید ندارید، خواهشمندم از بخشش و مغفرت خداوند مهربان مایوس نباشید که یاس از رحمت خدا کفر است و خدای بزرگ بس بخشنده و مهربان می باشد.
پناه بر خدا، نه من موسی هستم، نه شما خدای ناکرده فرعون.
فرزندی هستم که با پدر پیر دوران کودکی درددل می گوید. شما را به طاغوت بودن متهم نمی کنم، اما از آن روزی که فراری از آن نیست، از پیچیدن ساق به ساق، از "الذی فکر و قدر" و "ابی واستکبر" و "کبر و تولی" می ترسانم. به پاره سجاده ی سبزم که معطر به اشک دعاهای شبانه است پناه برید، به تصویر روی کتابم و لبخند معصومی که حاکی از دلسوزی و طبابت برای مستضعفین اقصی نقاط دنیا می باشد بنگرید. در آینه به چهره خود نگاهی بیاندازید.
من بیگانه نیستم. فرزندی هستم که در حیاط خانه شما بازی می کرد. خانواده ی ما از رگ گردن به شما نزدیکتر بود. به آیه ی نور اقتدا کنید و تا دیرتر نشده از سمت خود و مقام خطیر ولایت کناری جسته و امیدوار رحمت خداوند رحیم باشید. بزودی عازم ایران هستم و بامید خدا درخواست خود را حضوراً تکرار خواهم کرد.
به پیوست یک نسخه از آخرین کتابم به عنوان "رهایی از گناه" حضورتان ارسال می نمایم.
با امید سعادت، رستگاری
انابت و مغفرت الهی
22 مرداد 1388
Sonntag, 16. August 2009
پیام آيت الله العظمى منتظرى در اعتراض به توهین و مزاحمت برای حجه اسلام والمسلمین کروبی
پیشنهاد : لینکهای داده شده به( بلاگفا ) را کلیک نکنید (با احترام به دوستان استفاده کننده) ! ولی امنیتمان واجب تر است
نمونه دیگر که دوستان الان لینک کرد را حتما مطالعه کنید.http://balatarin.com/permlink/2009/8/16/1706716
Samstag, 15. August 2009
Freitag, 14. August 2009
ایرانی با غیرت / از کروبی حمایت حمایت
آقای خامنه ایشنیدید که میگن ! که یکبار جستی ملخک ، دو بار جستی ملخلک ! آخر تو چنگی ملخک
Donnerstag, 13. August 2009
به روحانی منتقد در زندان تجاوز کردند
از برادران علایی قربانیان یک توهم در راه مبارزه با ایدز چه خبر؟ دوستان نگذارید فراموش شوند
پیشنهاد اینکه دوستان در صورت امکان یک متن جهت رهایی و رسیدگی به وضعیت این عزیزان تهیه و ارسال ان از طریق ایمیل توسط کلیه کاربران به جوامع بین اللملی
کمبریج، ماسوچوست، 24 دیماه 1387- پزشکان مدافع حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران امروز اعلام کردند که بنا براطلاع منابع موثق، دکتر کامیار و آرش علایی؛ پزشکان متخصص امور ایدز که در سطح جهان شناخته شده می باشند، در بین 4 شهروندی هستند که امروز مقامات ایرانی از آنها بعنوان براندازان نظام یاد کردند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ایرنا، علیرضا جمشیدی؛ سخنگوی قوه قضائیه در کنفرانس مطبوعاتی امروز اعلام کرد که 4 نفر ایرانی به اتهام "ارتباط با دولتهای متخاصم" که بدنبال براندازی دولت بودند، تحت ماده 508 قانون مجازات اسلامی دستگیر و در دادگاه محاکمه شده اند. جمشیدی در این کنفرانس مطبوعاتی ادعا کرد که آنها " با بودجه های امریکا و هدایت وزارت امور خارجه وسازمان سیا درصدد براندازی در ایران بودند..این شبکه براندازی با جذب نیرو و برگزاری دوره های اموزشی و اعزام به کشورهای دیگر قصد براندازی داشتند." جمشیدی اضافه کرد که جزئیات بیشتر این پرونده در دو روز آینده اعلام خواهد شد.
پزشکان مدافع حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بر این باورند که اتهام توطئه براندازی به ناحق علیه برادران علایی مطرح شده، در حالیکه آنها امکان کافی برای دفاع از خودشان در اختیارنداشتند. جریان دادرسی پرونده آنها حکایت از نقض آئین دادرسی دارد. حقوق بشر برادران علایی کاملا نقض شده است و تعهد آنها به بهداشت عمومی در سطح جهان توسط دولت اشتباها به تهدید علیه نظام معرفی شده است.
فرانک دوناقو، مدیر کل پزشکان مدافع حقوق بشر در این مورد گفت:"چنین بنظر می رسد که بازداشت برادران علایی و حالا هم دادگاه این دو پزشک پیشگام در امر مبارزه با ایدز که به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرده اند، تلاشی است برای بستن در همکاری پزشکی و بهداشت عمومی در امور بحران جهانی سلامت... سیاستی که هم برای رفاه مردم ایران و هم برای سلامت مردم در جهان خطرناک است."
پزشکان مدافع حقوق بشر، دیده بان حقوق بشر و کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران بارها از اتهامات وارده به برادران علایی بدون رعایت آئین دادرسی عادلانه ابراز نگرانی کرده اند. محاکمه برادران علایی در روز یازدهم دی ماه 1387 در دادگاه انقلاب تهران به اتهام ارتباط با "دولت متخاصم" در طی یک روز انجام شد و حکم آنها دراین هفته اعلام خواهدشد. در این دادگاه، دادستان از اطلاعات محرمانه دیگری یاد کرد بدون اینکه آنها را ارائه کند، و به همین دلیل برادران علایی فرصت جوابگویی به آنها را نداشته اند.
هادی قائمی؛ سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: "حقیقتا محاکمه برادران علایی شباهت به تعقیب توهمات قرون وسطایی است. اصلا پذیرفتنی نیست که چنین اتهاماتی علیه برادران علایی مطرح شود. همه کارهای انها روشن و شفاف بوده و با اطلاع کامل و اجازه دولت ایران انجام شده است از جمله مشارکت در سلسله برنامه تبادل دانش در حوزه بهداشت عمومی که درآبان ماه سال 1385 در امریکا برگزار شد."
در طول هفته گذشته، بیش از 2000 نفر از سراسر جهان با نمایندگی ایران در سازمان ملل در شهر نیویورک تماس گرفته و خواستار آزادی برادران علایی شده اند. همچنین 3100 پزشک، پرستار و همچنین از کارکنان بهداشت عمومی از 85 کشور جهان بیانیه الکترونیکی آزادی برادران علایی را امضا کرده اند. برای دین این امضا ها به این سایت http://www.iranfreedocs.org/ مراجعه کنید.
پزشکان پیشگام و متخصصین بهداشت عمومی و تعدادی از سازمانهای پزشکی و علمی طی یک بیانیه عمومی خواستار آزادی برادران علایی شده اند. پروفسور مایکل کازاتچکین؛ مدیر کل گلوبال فاند، دکتر پاول فارمر و وفا الصدر؛ پزشک و استاد بهداشت عمومی برگزیده بنیاد مک آرتر در سال 2008 میلادی، هر دو از موسسین موسسه همکاران در سلامت هستند، حسام ایی فدل؛ پزشک و از انجمن پزشکان اسلامی در آمریکای شمالی، سیر ریچارد رابرتز دارای درجه دکترا از موسسه اف آر اس و برنده جایزه نوبل در پزشکی، و دکتر پیتر موگی نی؛ از پشگامان امور ایدز در اوگاندا از جمله امضاء کنندگان بیانیه آزادی برادران علایی هستند.
جو آمون؛ مدیر کل برنامه حقوق بشر و ایدز در دیده بان حقوق بشر در این مورد گفت: "این پرونده یکی دیگر از چند نمونه ای است که نشان می دهد چرا در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد وضعیت حقوق بشر ایران به پائین ترین سطح رسیده است. ریاست جمهوری احمدی نژاد آنچنان فضای ترس و ارعابی ایجاد کرده که این فضا حتی توسط کسانی که برای توسعه خدمات مبارزه با ایدز فعالیت می کنند هم احساس می شود."
دکتر کامیار علایی دانشجوی دکترا در دانشکده بهداشت عمومی سانی آلبانی در نیویورک است که انتظار می رفت در پاییز سال جاری تحصیلاتش را در این دانشگاه از سر بگیرد. کامیار علایی، در سال 2007 میلادی مدرک فوق لیسانس خود را در رشته جمعیت و سلامت بین المللی از دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد در بوستون امریکا دریافت کرده بود.
دکتر آرش علایی مدیر سابق موسسه بین المللی آموزش و پژوهش در مرکز ملی آموزشی پژوهشی و درمانی سل و بیماریهای ریوی در ایران است. برادران علایی از سال 1998 میلادی در برنامه های درمان و پیشگیری ایدز بویژه با تمرکز بر کاهش آسیب ها در معتادان تزریقی مشغول به فعالیت شدند.
برادران علایی علاوه بر فعالیت در ایران، برای کارکنان بخش بهداشت و درمان در کشورهای افغانستان و تاجیکستان نیز دوره های آموزشی برگزار کرده و در ایجاد همکاری میان 12 کشور خاورمیانه و آسیای مرکزی فعال بودند. تلاشهای برادران علایی منجر به گسترش تخصص پزشکان در منطقه و رشد علم پزشکی شد، بطوری که سازمان جهانی بهداشت، ایران را بعنوان الگوی بهترین اقدام به رسمیت شناخت