Freitag, 10. Dezember 2010
Dienstag, 30. November 2010
پيام خداحافظی سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۲ بعد ازظھر به وقت تهران و اعدام چهارشنبه ۱۰ آذر ساعت ۵،۳۰ "شهلا رفت"
Donnerstag, 25. November 2010
ملایان بی مقدار
اندر حکایت کلمات جدید ملای اسلامی :
فتنــــــــه پیچیده توئی دشمن این خانه توئی
لات پدر سوخته توئی خــارتوئی زار توئی
میکروب گندیده توئی زائــــد بی خانه توئی
حاکم درمانــــــد توئی
نور منــــم شــور منم
زاده آن خاک منــــــم آنکه زنـد چوب منم
عاقبت تیـــــــره تورا دولت پایــــــنده منم
Mittwoch, 24. November 2010
راه چاره بالاترین همان است که گفتیم : " تشکیل هیئت منصفه " و تقسیم قدرت و وظائف به اعضاء
همانگونه که بیشتر دوستان بیاد دارند ، بحث تشکیل هیئت منصفه از دیر زمانی است که مطرح گردیده و خود مهدی هم از آن استقبال کرد و یادم هست در این خصوص بحث هایی هم صورت گرفت ، ولی همانگونه که میدانید از خصائص بارز و بنام ما همین فراموش کاری وبه عقب انداختن کارها تا رویداد و رخداد بعدی و زنده کردن همان بحث های قدیمی است ! متاسفانه شاید این برای سومین بار است که این بحث را عنوان میکنم ولی کو گوش شنوا و کو آن همتی که به آن بپردازد و یا شاید هم برای بعضیها که خود مدتها گرفتند و بستند و دراز کردن! حال دیگر حاضر به تقسیم آن نیستند و شاید و شاید و خیلی شایدهای دیگر
بهر حال برای من که از فعالیت بعضن شبانه روزی در بالاترین حال به فعال ماهی یکبار آن شده ام و بیشتر خواننده مطالب که دوستان زحمت آن را میکشند و همین که می بینم باز هم بستن های فله ای و دلخور کردن های کیلویی کاربران و حال هم که به اسم جلوگیری از توهین به ادیان ! به جرم توهین خواندن لینکی در خصوص حضرت ! عباس همان که راه آب را بر خیمه ها میگویند باز کرد ! حال بالاترین آب را بروی تشنگان آگاهی می بندند با چاشنی دخالت بر نوشته ها ! و اینکه این لینک را آنجا میگذاریم و آن دیگری را جای دگر ! و حال رای من و تو در این قضیه به کجا ختم میشود ، نمیدانم
قصد ورود دوباره را نداشتم راستش یک بدلیل شرکت در نظر سنجی سایت بود و دوم لینکی بود که دوست عزیزم
polarbear
داده بود و از همه مهمترذکر یک خسته نباشید به سرکار خانم بالادار چهار که یک تنه قبول زحمت همه کارهای سایت را بردوش دارند ؛ شوخی نیست در ایران خودمان مجلس وبعد شورای نگهبان و بعد هیئت تشخیص مصلحت و ............ ولی ایشان اگر نگویم تمام این وظائف بلکه حتمن در نیمی از آنها اول بستن و دلخور کردن وبعد بنوعی نیمی دیگرتصمیم گیر سایت ! به رفع و رجوع پرداختند !و در نیمه دیگر هم که جدیدن سیاست سایت را یک شبه با چند کامنت دگرگون ساختند وحال نیمی دگر در پی نظر سنجی و رفع و رجوع محترمانه برآمدند ! بانو خسته نباشید و خداحافظ تا نظرسنجی ای دیگر !! رمزیک
Montag, 15. November 2010
آیا مشکل کاربری است که لینک روشنگری از دین میگذارد ! و یا دین است که تمایل به کارهای بد ، بد داره
خوب حال عده ای در آن طرف هستند که میپرسند ؛ آهای کسانیکه و شماییکه میگویید اسلام دین رحمان و رحیم است و خوبیها ؛ در اسلام جمهوری اسلامی در چند روز و با دستور کسیکه خود را نائب خدا میدانست دست کم ششهزار و پانصد نفر را کشتند بنام اسلامی که رحیم است و یا عده ای هم هستن که میگویند ، آن محمد که پیام آور از سوی خداوند بوده که پیام او را عده ای از قضا در همین جمهوری اسلامی ایران "شیعیان" گرفتند ! آن محمد خود گویا مشکل " نقد محترمانه" اخلاقی داشت و با کودکی بنام عایشه در سنی کمتر از نه سال "در روایتها از هفت و نه نقل است لذا ما دست بالا گرفتیم که آبرویی برای فعل و فاعل کار یعنی عایشه معصوم و محمد رحیم ! بخریم" حال آیا اینهمه که همه وهمه به برکت دین انجام شده ! میبایست بیان شود و یا باز هم سی و یک سال دیگر بشنویم که با کدامین پا ، پا در خلا نهیم ! آقایان و خانم ها آنچه بر ما رفته تمامن حاصل بی خردی و آگاهی بوده ، لذا در قرن بیست و یک مبنا را بر فهم متقابل و روشنگری گذارده و ناخواسته خود را فریب خود سانسوری آنهم از سوی دولتی که تمام هم و غم خود را بسیج کرده که با هر آنچه که ما را به کمی تعمل و فکر و تعمق بر آنچه که سی و یک سال به بهانه های مختلف جلوی آن را سد کردند و حال نیز همانها خود را به سلاح روز و جنگ سایبری در دنیای مجازی و دنیای نوشتاری و تصویری مجهز کرده و امروز در بی بی سی و فردا در صدای آمریکا و بالاترین به انحراف موضوع و کاستن از آزادی به روش متمدنانه ! ولی بگونه ای فاحشه گری در تبلیغات و حصر روزنه های این اندک روزنهء امید ملت ایران میپردازند و مدیران رسانه ها و سایتها را وادار به خود سانسوری با نام اهانت به مذهب کرده اند ! سوال اینجاست مذهبی که خود طول سالیان دراز به ما و شعور ما اهانت و تجاوز و لوات چه عملی وچه فکری نموده را چگونه و از چه راهی عریانش کنیم تا نسلهای دیگر در آن دامی که ما بدان افتادیم ؛ نیفتند
آره خوب سی ویک سال پیش توهین ها !! از کروات شروع شد بعد موسیقی بعد حجاب بشرط تیغ موکت بری و بعد برای بزبان آوردن اسم آخوند باید وضو میگرفتی بعد ویدئو جمع کردن بعد تو خیابان بدون همراه بودن عقدنامه با زنت حق قدم زدن هم نداشتی و بعد و بعد وبازم بعد برای توهین نشدن به اسلام خلاصه توهین کردن و تقلب وکشتارو جنایات و تجاوز که هنوزم که هنوزه جای آن ناملایمات و نامردی ها درد میکند ، آری روز اول آزادی را با کوچکترین مسائل سلب کردند تا جاییکه در روز روشن جنایتکاری با یک جمله که در آن از ناموس بکار برده شده بود ! جماعتی را به سکوت و تماشای جان دادن یک انسان وا داشت ! وغافل از اینکه ناموس مان همان آزادی ازدست رفته مان بود که سی ویک سال پیش پدرانمان برایش جنگیدند و خون ها دادند ولی مجبورمان کردند """توهین """"نکنیم
Samstag, 6. November 2010
Dienstag, 2. November 2010
سرش رو کرد تو ماشین ، گفت : صد تومن ! بیام
و برادرم گفت : بگو سی تومن و ورش دار بیار!!!
خلاصه طرف راضی نشد و جلوی ما باز شد و من بعد از گردش از زیر پل داخل ایرانشهر شدم که دیدم یک نفر بیسیم بدست با لباس شخصی میگه بزن بغل ! ایستادم و او آمد و گفت : مدارک ماشین ،
میگه گفتم ؛ شما کی هستی ؟ کارتی چیزی ؟
میگه بیسیم رو نشون داد وبا اشاره به ماشین پژویی که سر تقاطع بسمت هفت تیر ایستاده بود ! گفت : مدارک
خلاصه میگه مدارک رو دادم
و مامور گفت : با آون خانوم چیکار داشتی ؟
گفتم : کدوم خانوم !
گفت :همونیکه داشتی باهاش صحبت میکردی اونور خیابون !
گفتم : آدرس میخواست !
مامور با نیش خنده گفت :آدرس خونه خالی یا اینکه آدرس صد تومانی رو !! کدومش رو میخواست !!
میگه داشتم شاخ در میآوردم که این از کجا میدونه ؟!
که یهویی گفتم : بفرض که درست باشه شما باید من رو بگیرین یا اون رو ؟
میگه ماموره با عصبانیت یک قبضی مثل برگ جریمه بهم داد
و گفت : در این تاریخ بیا منکرات !! و رفت !!!
Dienstag, 19. Oktober 2010
مجموعه ای از راستقامتان سبز که نام ایران را در سال ۸۸ از "میکروب و رسوبات "در جهان پاک کردند
Samstag, 18. September 2010
شیخ تو را حصر و شکنجه میکنند وتو را خواهند کشت ، چرا که از شجاع شجاعتری و این بمزاج دیکتاتور خوش نمیآید
من نه فال گیرم و نه کف بین ، ولی تو را دیر شناختم ! ولی از همانروز از آنچه بر تو خواهد گذشت ، ترسیدم ! ولی حال آن ترس بدل شده به ذره ای از شهامت تو وامید به ادامه راه ، راهی که بزرگان و راستقامتانی چون تو پرچمدار آنند ، آشیخ کروبی عزیز حال معنی آن رنگ قرمز را بهتر درک میکنم و با رنگی سبز بهم خواهم آویخت تا رسوا کنم آن رنگفروشان رنگباز را
جهادکشاورزی، ثبت سفارش ۲۰ قلم کالا به صورت کامل ممنوع اعلام شد. "پی نوشت: کالاهای برادر چین شامل این قانون نمیشوند"
Samstag, 11. September 2010
Freitag, 10. September 2010
ایکاش و ایکاش اسلام را از دست این بی مسلمانان حاکم و دروغگوی رژیم آخوندی نجات میدادیم
Donnerstag, 9. September 2010
عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند."
ملت شریف و آزاده ایران
شما خود ناظر و شاهد بودید که در روزهای گذشته به خصوص در لیالی مبارک قدر، اوباشی با هدایت و سازماندهی عده ای از خدا بی خبر و بی منزلت، با سلاح گرم و سرد بی شرمانه به منزل و مأوای این خدمتگزار کوچک شما حمله آوردند و با ما و همسایه های صبورمان چنان کردند که قلم از شرح و بیان آن عاجز و شرمسار است؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند و ورقی زرین بر کارنامه ننگین آنها افزودند. در شب های رمضان آداب شریعت را به نام ولایت منکوب کردند و روزه خود را با فحاشی افطار کردند. به سنگ پراکنی بسنده نکردند و تیراندازی کردند؛ از در و پنجره بالا رفتن گویی نمی توانست نمایانگر شخصیت شان باشد که علاوه بر آن، به کتک زدن محافظین مظلوم و وظیفه شناس و برخی دوستان و آشنایان و سلب امنیت از ساکنین منطقه نیز مبادرت کردند؛ شعارهای بی محتوا و عربده کشی های سخیفانه گویی کم بود که فحاشی های خارج از عرف ِ اوباشی را نیز بدان اضافه کردند. رای مردم خوردن و پرسش کنندگان را به گلوله بستن و منتقدان را به زندان انداختن و مطبوعات را دهان دوختن کم بود که رمضان و لیالی قدر را درجمهوری اسلامی سی سال پس از انقلاب اسلامی چنین به خیال تثبیت قدرت خود بی حرمت کردند.
ظاهر امر چنان است که از خدا بی خبران تازه به قدرت رسیده، یک شهروند منتقد را هدف حمله خود قرار داده اند، اما چه جای انکار است که رفتار سبعانه و سخیفانه آنها،انسان و آزادی انسان و اصل اسلام و انقلاب اسلامی و حیثیت ایران و ایرانی را نشانه گرفته است. که اگر چنین نبود، این همه اتکا به عناصر بی بصیرت و خودسر از چه ناشی می شد ؟! آنها بی شک با مهدی کروبی کاری ندارند، با آرمان انقلاب که همانا آرمان مردم شریف و آگاه، آرمان اندیشمندان و آزاد اندیشان این دیار، آرمان دانشجویان و دانشگاهیان، آرمان جوانان خسته از ریا و تزویر و دروغ، آرمان شهیدان و به خون افتادگان این مرز و بوم بوده است ، سر ستیز و جنگ دارند. امروز همگان آگاهند که این بدخویان بر آنند تا آشیان بلبل را به لانه زاغ و زغن زبون و پلشت خود تبدیل کنند و سکوتی قبرستانی را بر ایران اسلامی حکمفرما سازند. ملت صبور ایران
دستان مردم انقلابی و خداجوی ما را به هر طریق ممکن بسته اند و آن دستانی را که نتوانسته اند ببندند به پشت میله های زندان فرستاده اند و در مقابل اما دست این از خدا بی خبران را چنان باز گذاشته اند تا هر انچه از سبعیت و درنده خویی می توانند را به نمایش بگذارند. از خود می پرسم این انقلاب را چه شده است که امروز قوای امنیتی و انتظامی ودستگاه قضائی و مدیریت این کشور هفتاد میلیونی، در کنترل چندمزدور، این همه ضعف و زبونی نشان می دهند و جهان و جهانیان را به استهزای مردمی با فرهنگ وامی دارند ؟ البته پاسخ روشن است. آنکه از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند قداره بند باج گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که زورگویی را جایگزین مردمسالاری می کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می پندارند. به راستی که این عذابی الهی است که آنها را چنین بی آبرو و سویدای وجودشان را بر مردم آشکار کرده و طشت رسوایی شان را از بام انداخته است. طنز ماجرا اما آنجاست که این جماعت قلیل با چنین رفتارهایی سخیف، ساده دلانه گمان می برند که می توانند مهدی کروبی را با بی شرمی ها و اذیت و آزارهای کودکانه شان، در دفاع از مردم و آرمانهای انقلاب مایوس کنند.
اینجانب از عنفوان جوانی با اتکا و ایمان به خداوند متعال و شاگردی امام راحل در مقابل حکومت طاغوت با همه سختیها و رنجها ایستاده ام؛ و خدای را سپاس و منت می گذارم که تا کنون نیز توفیق آن را داشته ام که بر این عهد و میثاق خویش پایدار بمانم. آنچنانکه زندان و شکنجه های شاه ستمگر، مرا از میدان به در نکرد، مسند صدارت و قدرت نیز همچون عده ای چشمان او را کور نکرد، و اکنون نیز جور و ستم حرمت شکنان موجب تسلیم و سکوت او نخواهد شد. و البته آنکه با آزادی انسان پیمان بندد را چه باک که بر سر این پیمان جان به جان آفرین نیز تسلیم کند و از این زندان سکندر رخت بر بندد و تا ملک سلیمان دست افشان و پای کوبان برود. مردم شریف ایران
اما آنها را ببین که خیال می کنند با این نمایش های مبتذل و ارعاب های کودکانه، کروبی را از میدان به در می کنند و او از ترس مرگ تب می کند؛ حال آنکه او صبر و استقامت را در رکاب خمینی کبیر آموخته است و جوانی اش را با او، در کنار او و با آرمان های او به پیری رسانده است، و امیر الحاج خمینی و نماینده وی در سرپرستی و نگهداری فرزندان شهدای انقلاب اسلامی بوده است. عده ای از خدا بی خبر گمان می کنند که مهدی کروبی می تواند انحراف انقلاب اسلامی را شاهد باشد و دم بر نیاورد و اسلام را ذلیل ببیند و با ارعاب به کنجی بخزد و عافیت بجوید. چه کوته فکرند که چنین گمان باطل می برند. فکر می کنند با حمله به مساجد وخانه بزرگان، زندانی کردن یاران خمینی کبیر،به زنجیر کشیدن نویسندگان و روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر و روشنفکران خیر اندیش وایجاد رعب و وحشت در زندان ها و جامعه، می توانند در برابر نسیم بهاری و شکوفائی اجتماعی ایران سد و مانعی ایجاد کنند؟آنها البته ترسیده اند که نتوانند با نسیم بیداری و آزادی مردم مقابله کنند و از همین روست که راه ارعاب پیش گرفته اند. چرا که آنکه می ترسد، می ترساند.
ما نیک واقفیم که در جناح دیکتاتورماب تمامیت خواه چنان یاس و ناامیدی، تفرقه و تشتت، و سر در گمی و عدم برنامه ریزی ای حکم فرماست که بروز چنین رفتارهای ابلهانه ای از جمله نتایج همین یاس و ناامیدی است. واقفیم که اولیا امور تسلطی بر اعصاب و روان پریشان خود ندارد و از داشتن برنامه ای برای اداره کشور حتی در ابتدائی ترین سطوح آن محرومند و بارزترین نمونه آن همین حمله های ناشیانه و به بند کشیدن خبرگان و نخبگان این ملت است. در ماجرای حملات وحشیانه شب های قدر دیدیم که ابتدا مزدبگیران را افراد مؤمن، متعهد و ولایت مدار قلمداد کردند و با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سیاسی منطقه در صحنه، مهر تائید بر این ادعا زدند.
اما وقتی دیدند که نقشه های شان بر آب شد و حاصلی نبردند و با طرد و نفرت مردم ایران و جهانیان مواجه شدند طی اطلاعیه ای این عناصر را خودسر، بی تدبیر و بی بصیرت نامیدند. عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند. آنچنان ناشیانه می خواهند دروغ را با دروغ پاک کنند که نمی توانند دم خروس تزویرشان را از پس پشت قسم حضرت عباس خوردن های شان پنهان نگه دارند. و البته این عاقبت مکرکنندگان است که خدا مکر انها را به خودشان برمی گرداند. مردم آزادیخواه ایران
ملت شریف ایران
در پایان وظیفه خود می دانم از عزیزانی که از سراسر ایران و دنیا با تماس ها و رفت و آمدها و پیگیری های مکررشان جویای سلامتی بنده و خانواده ام شدند و همچنین از همسایگان مهربانی که صبورانه عربده کشی های مشتی از خدا بی خبر را شنیدند و تحمل کردند، تشکر و عذرخواهی کنم؛ و همچنین باید که از وظیفه شناسی و درایت محاظین خود و در رأس آنها جناب سرهنگ یاری که شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکنون در محاصره کامل قرار دارد و از دیدار و ملاقات و گفتگو و حتی مراجعه به پزشک قانونی برای گرفتن طول درمان محروم شده است قدردانی کنم و از خدای بزرگ عقلانیت و درایت را برای آمران و آگاهی و بصیرت را برای مهاجمان مسئلت کنم.
ما با نشاط و امیدوار به لطف پرودگار، راه سبز امید به آزادی را با قدم های استوار خویش ادامه داده و دست در دست هم به پیش می رویم و هوشیارانه مراقبیم تا این دون صفتان، راه اعتراض مسالمت آمیز و انسانی ما را به خشونت و خون ریزی نکشانند. چنین نمایش های کودکانه ای نیز نه تنها راه ما را سد نخواهد کرد که برعکس بر ایمان ما به راهی که دنبال می کنیم خواهد افزود: راه مبارزه با دروغ و سبعیت و قلدرمآبی.
لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين
مهدی کروبی
هفدهم شهریور ماه ١٣۸۹
Samstag, 4. September 2010
میگه :دوتا"زخمی !" ،میگم:چرا دوتا،میگه:پس چند تا؟! میگم : میلیون تا !! زلزله ۷ ریشتری نیوزیلند و خدایی ناکرده تهران ۵ ریشتری
Dienstag, 24. August 2010
اگر حرفی و یا شکایتی از کسی داری ، همینجا لینکش کن و مطمئن باش او بالاترین را دنبال میکند
برای شروع کار ، آقای خامنه ای با این کودتات والا اغتشاشیدید بر کودتاگران ، خیلی تابلو بود
Samstag, 21. August 2010
گفت : گیرم یک بمب هم ساختی ! آخه بدبخت قبل از خروج از خاکت روی سر خودت خرابش میکنند
Mittwoch, 4. August 2010
خامنه ای بعد از سقط شدن خود را می بیند که مجتبی خامنه ای به رهبری برسد ، احمدی نژاد بازیچه ای بیش نیست
آری دوستان این مسئله ای است که باید مورد توجه قرار گیرد ، که متاسفانه عمق کودتای خامنه ای ها کمتر مورد توجه قرار میگیرد !! راستی چرا ؟ آیا فکر کرده اید این همه جنجال و بگیر و ببند و تقلب و سرکوب و خلاصه .... خریدن رسوایی از سوی خامنه ای برای چیست ؟ میگویند قماربازان روشی دارند در آخرین لحظه !! ""یا همه اش یا هیچ "" دقیقا کاری است که خامنه ای کرد ، نه البته بخاطر یک آشغالی بنام احمدی نژاد ، بلکه دید او خاندانی کردن رهبریت است ، چرا که او خود آن را کرد که پسر خمینی به رهبریت نرسد ، پس بهوش باشیم که فاجعه اصلی در راه است ، و آن مجتبی خامنه ای است
Freitag, 30. Juli 2010
مردم ایران حتی از خبر زلزله هم محروم هستند! در شاهرود بیخبر بودند! کی ، کجا ، چقدر ؟!
Samstag, 24. Juli 2010
فرق پلیس با پلیس ،اسمشون یکی است ولی اینا کجا و اونا کجا
ای بابا ما کجا و اونا کجا
Freitag, 23. Juli 2010
نماینده مجلس :سر قبری گریه میكنیم كه مرده در آن نیست! اصلا در حساب ذخیره ارزی اعتباری باقی نمانده است
وی افزود: اكنون دو و نیم الی سه ماه است كه دولت از اجرای اصل 138 قانون اساسی امتناع میكند. متاسفم كه شرایط به گونهای شده كه قبح دروغ گفتن ریخته است. میگویند همه مصوبات را به مجلس فرستادهایم، در حالی كه فقط همین دو مورد ارسالی را به همه نشان میدهند و میگویند مصوبات را به مجلس میفرستیم، در صورتی كه اینگونه نیست.
خباز با بیان اینكه ارتباط مجلس و دولت هنوز بر اساس اصل 138 قانون اساسی قطع است، گفت: كار هیات تطبیق مصوبات هنوز متوقف نشده است و ما مصوبات را از طریق سایت دولت و روزنامه رسمی دریافت كرده و موارد خلاف قانون را اصلاح میكنیم. در صورت عدم اصلاح توسط دولت، رئیسمجلس اصلاحیه را برای روزنامه رسمی میفرستد.
عضو فراكسیون خط امام (ره) مجلس تصریح كرد: خیلی بد است كه رئیسجمهور در حالی كه برای پاسداری از قانون اساسی سوگند خورده است، از پس از عید نوروز تاكنون یك اصل مهم قانونی را اجرا نمیكند.
این نماینده مجلس در پاسخ به سئوال دیگری در مورد ابلاغ مصوبه تخصیص دو میلیارد دلار به پروژه قطار شهری از سوی رئیس مجلس، با یادآوری اینكه در زمان تصویب این طرح با آن مخالف بودم، اظهار داشت: این مخالفت به جهت تخصیص این بودجه به مترو نبود؛ بلكه اصلا در حساب ذخیره ارزی اعتباری باقی نمانده است كه مجلس برای برداشت از آن قانون تصویب میكند. یعنی سر قبری گریه میكنیم كه مرده در آن نیست!
وی ادامه داد: اینكه دولت میگوید حساب ذخیره ارزی محرمانه است، به خاطر این است كه چیزی در آن باقی نمانده است.
خباز در ادامه گفت: با وجود این مسائل اینكه دولت بگوید قانون را اجرا نمیكنم، خیلی بد است. در حالی كه حداقل اگر بودجهای در اختیار ندارد، باید سكوت كند یا آن را از محل دیگری تامین كند. زیرا قانون را اجرا نكردن افتخار ندارد، بلكه سرافكندگی دارد. ما نام این مسئله را بدعت ناپسند نام میگذاریم كه اگر رایج شود سنگ روی سنگ بند نمیشود.
Mittwoch, 21. Juli 2010
Montag, 12. Juli 2010
مدودف دید خامنه ای دروغ و تقلب انتخابات را رهبری کرد ، حالا میگه آقا پس فتواشون هم پشم ! که سلاح اتمی اخه
Sonntag, 11. Juli 2010
Freitag, 2. Juli 2010
تنهایی
دل تو مردده واسه منم هست
اگه عاشق تو عشق منم هست
اگه لایق تو واسه منم هست
اگه دل تو سینه ته ؛ منم همینطور
اگه اون دیوونه ته منم همینطور
اگه سهم تو غم منم همینطور
زندگی جهنمه منم همینطور
Montag, 28. Juni 2010
بیاد آنانکه نیستند
بابا دیگر نان نمی آورد ، بابا هنوز در چنگال یزید است ،بابا حتی از غم فرزند در هنگام سقط نوه اش با خبر نیست!
Freitag, 25. Juni 2010
Donnerstag, 17. Juni 2010
کاریکاتوریست هاییکه درد جامعه را میکشند و کاریکاتوریستی که درد جامعه را می کشت
درست یادم است آنچه که بر این نقاشی کش ما اتفاق افتاد و او سر از خارج در آورد ! از همان موقع هم عقده ء خود را بر اصلاح طلبان و بخصوص آقای خاتمی پنهان نکرد و در هر فرصتی که پیدا میکرد ، عقده خود را با یک نقاشی خالی میکرد ، البته اصولن انسانهاییکه خود را با آویزان کردن و یا بهتر بگویم با چسباندن خود به افرادی که آنان او را شاید اصلا نه میشناسند و نه اصلا برایشان این شخص به هیچ عنوان نه مطرح است و نه اصلا او عددی نیست که در حد و حدود آنان باشد ، ولی همانگونه که گفتم هستند افرادی که خواب یک برخورد گذری در خیابان و عرض سلامی در یک جلسه و گرفتن امضاء و عکسی یادگاری را دارند و در حسرت آن میباشند ولی چون میدانند از محالات است ، لذا در هر فرصتی به مقابله با اوبر خواسته ! شاید روزی آن خواب خود را به واقعیت ببینند ، برای مثال همین احمدی نژاد ، از آنروزیکه که اوباما رییس جمهور شد به هر مناسبتی نامه نوشت و سخنرانی کرد که ( آقای اوباما شما دیگه چرا ؟) گویی قبلا با هم یه آبگوشتی هم دو تایی تیلیت کردن و زدن ! به هر مناسبتی دوید رفت آمریکا که شاید بتونه یه سلام راه دوری حتی خدمت اوباما بده ، که دریغ از یک ملاقات با یک دربان درجه سه یک مدیر کل وزارت خارجه ! آری نقل حال دوستمون ! احمدی نژاد گویی همان تکرار کارهای دوست دیگرمان! نیک آهنگ کوثر خالق سبز اللهی و یا اصولا هر انشعابی که بتونه ایشان خودش رو به گونه ای مطرح کنه ، ولی غافل از اینکه آخه آدم یکی به این زدن و یکی به آن ! والا آخر رسوایش میمونه به ذغال ، اول با نقاشی شروع کرد ، بعد حس کرد که میتونه بنویسه! بعد گفت خودم چرا سایت نزنم !(دوید رفت با مهدی یحیی نژاد عکس یادگاری گرفت) حالا هم میگه : حالا که خر تو خره من چرا خودم رییس اپوزیسیون در خارج و داخل و خلاصه هم برای اونا و ما و شما نباشم ! خوب فردا هم حتما میخواد بره سینما وباقی داستان ، ولی من بعنوان یک دوست هم به ایشان و هم به احمدی نژاد میگویم ، آقاجون حسرته بابا حسرته ، بیدارشون کنین اینا رو تا زیرشون کار خرابی نکردند
Donnerstag, 10. Juni 2010
بیانیه ء آقایان رمزگشایی شد ، حتما بیایید که آنها هم میآیند
Montag, 7. Juni 2010
صفار هرندی :آقا"خمینی"فرمودند :نوه خودش رو ! با تیربزننش ! ( آقای حسن خمینی اگر تخم خمینی هستید،جواب اینها را بدهید
آقایان موسوی و کروبی،بگویید آنچه را که در دل دارید مگر نه اینست که مرگ یکبار و شیون یکبار "پس بگویید تا دیر نشده
و همینطور فرموده اند که :اینروزها خبرهایی بگوش میرسد که آقای کروبی فرموده اند که : اینجانب از زمانی که اطلاع یافتم برگزاری مراسم سالگرد امسال عملا بدست بخشی از نیروهای مسلح افتاده بشدت نگران شده و مطمئن بودم که این مراسم ختم به خیر نخواهد شد ولی این حد از وقاهت و بی شرمی را تصور نمی کردم.
این جماعت اندک سازماندهی شده و آموزش دیده حسابشان از خیل عظیم عاشقان امام و دوستداران فرزندان و بستگان ایشان به خصوص شخص حضرتعالی جداست.
یاران امام راحل هم اکنون، امکان دفاع از خود و سیره امام در هیچ رسانه ای را ندارند ولی در روزنامه ها و سایت هائی که از بیت المال مسلمین اداره می شوند، در تحریف بیانات و سیرۀ امام و نسبت های ناروا و غیر واقعی به ایشان فرو گذار نکرده و نمی کنند. فراموش نمی کنیم در این روزنامه ها با زشت ترین تعبیر نوۀ امام را به فرزند ناصالح حضرت نوح (ع) تشبیه کردند.
خود را برای تحمل همه شدائد آماده کنید. چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخی ها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستم ها و فشارهایی که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر می کنند، از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد، تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتر بدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است.
شما قطعاً اطلاع دارید که امروز مروج و مفسر خط امام کسانی شده اند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتل های زنجیره ای بودند!
آری امروز جریانی با تمسک به جمله ای از امام که در مقام رحمت و رأفت و گذشت و چشم پوشی از لغزش های گذشته و استفاده از نیروهای کارآمد فرمود "میزان حال فعلی افراد است" تمامی یاران و نزدیکان امام را طلحه ها و زبیرهای زمان قلمداد کرده در حالی که بهتر است حوادث صدر اسلام را از روز ارتحال پیامبر اکرم و مراسم تشییع و تدفین آن حضرت و دادخواهی تنها یادگارش فاطمه زهرا (س) و جلوگیری از ایراد خطبه آن حضرت در مسجد پیغمبر تحلیل شود. شاید بدین نتیجه برسند که حوادث بعدی از جمله تبعید شدن ابوذر غفاری و ماجرای طلحه و زبیر ریشه در آن زوایای انحرافی اولیه دارد
پس عزیزان یکبار برای همیشه به خود و به ملت و به آزادی و آزادگی خدمت کنید که ایرانیان چشم بشما و روشنگری شما دارند ، عزیزان واقعا بر یادگار امام چه گذشت؟ دکتر مخصوص او یادم هست که میگفت : بعد ازآن اتفاق !!! آن اتفاق چه بود ؟ و چرا دیگر ما آن دکتر را نه دیدیم و نه از او شنیدیم ؟!!س
Dienstag, 1. Juni 2010
نخست وزیر ژاپن به دلیل عمل نکردن به یکی از وعدههایش استعفا میده،و ا ن به هیچکدامش عمل نمیکنه و خ ر به به وچه چه میکنه
Montag, 31. Mai 2010
جنتی تو ایران تا تو نمره دانشجویان دخالت میکند! تو آلمان رییس جمهورش تویک اظهار نظر دیپلماسی که وظیفه اش نبود،استعفاء داد
ما کجا اینا کجا ! البته مثالهای زیادی است که کی و با چه منصبی در خصوص چیزهای نامرتبت با شغلش و درجه علمی اش دخالت نموده و خود و کشور را مورد مضحکه خاص و عام نموده و مینماید ، و کسی نیست که از این بی خردان بپرسد ، آخه آقاجان ما مگر در خصوص حرفهای بالا منبر شما ، از جمله پای ورود به خلا ! که اصولا راست باشه یا چپ ! ! میپرسیم ؟ که شما از بمب اتم و لیزر وخلاصه چیزهاییکه که اصلا با گروه خونی شما مرتبت نیست ؛ اظهار نظر میکنید
که البته ایشان (رییس جهمور آلمان)طبق قانون اجازه دخالت نداشتند ، ولی استعفاء دادن ، حالا ما رییس جمهور قلابیمون میگه؛ دختر هفت ساله تو آشپزخانه خانه شان با اتم یه قل دو قل بازی میکنه
Samstag, 29. Mai 2010
احمدی نژاد تحفه ای نیست که آقا پاش اینگونه ایستاده ، بحث رهبری مادام العمری خامنه ای هاست ! هشیار باشیم
Donnerstag, 27. Mai 2010
بزرگداشت سالگرد شهادت کیانوش آسا آن جوان نابغه و هنرمند
یکسال است که در اتاقکی با کور سویی از نور و امید که نامش را ایران گذاشته ام ، محبوسم ! کمکم کنید
این لینک ویرایش شده لینک قبل است ، با نظر دوستان ، رمز
یکسال است که در اتاقکی با کور سویی نور که نامش را ایران گذاشته ام ، محبوسم ! کمکم کنید
Mittwoch, 26. Mai 2010
تقدیم به شکنجه گر: من فقط عاشق اینم که تو کهریزک بمونم // ولی من صاحب بطری تو بگی که نمیتونم
Sonntag, 23. Mai 2010
مادران داغدار،شما را به خون عزیزانتان قسم ،آه جگرسوزتان را بردیکتاتور ظالم ودعای خیرتان را در اینماه بدرقه راهمان کنید
Samstag, 22. Mai 2010
یکسال از آن همه شور و نشاط گذشت و آنچه مانده یک دروغ است
این روزها مرا یاد شوق یکسال پیش می اندازد گروههای مختلف و بحثهای انتخاباتی داغ از سوی چهار نامزد که هر یک به سهم خود حساسیت نشان میدادند و هر یک به نسبت از داشته های خود و نداشته های رغیب میگفتند و خلاصه زیبا بود و حیف که با یکدروغ همه چیز به سرابی بیش ؛نشد ، میگویند در قرآن آمده " خداوند دشمنانمان را از ابلهان قرار داده " واقعا که درست است ،کسانیکه آنها برایمان از قرآن می گفتند حال خود باید بشنوند؛ که ای سیاه بختان میتوانستید خود و انقلابتان را لآاقل برای هشت سال بیمه کنید با آن رکورد حضور ، ولی نادانان آن کردید که نباید میکردید ، یکسال است که همچون بدنامان که از تاریکی برای حضور و شرم از نگاه دیگران استفاده میکنند ، شما هم به بدنامی رسیدید به گونه ای که حتی از تمام مناسبتهای خود در عذابید ! آری اینچنین بود برادر ؛ و حال هر روز خواسته هایمان از روز قبل بیشتر و بیشتر میشود ، اول فقط بدنبال بازپس گیری رای خود بودیم ولی حال آن کمترین است ! چرا که ما شهید دادیم و هر روز از روز دیگر بیشتر تحقیرمان کردند و بشعورمان از روی بیشعوری خود خندیدند ، ولی ما در حین تمام ناراحتی ها که داشتیم ، کارهایی کردیم که دنیا را خیره ساختیم ، از خبرنگاران موبایل بدست تا گرفتن فیلم جون دادن عزیزانمان بر سنگفرش آسفالت گرم خیابان ، همه وهمه ما را مصمم تراز دیروز و نگاهی به دوردست هاییکه جلوی دیدگان ماست و تا رسیدن به آن فقط نیاز به یک گام و یک پلک زدن دیگر نیاز داریم ، پس بیایید در این ماه که ماه خرداد است به آنان بفهمانیم که ما هستیم و بر ادامه راهی که گام نهادیم استوارتر و پابرجاتر از گذشته ایم؛ تا شقایق هست زندگی باید کرد
Freitag, 21. Mai 2010
کروبی:این چه دستگاه قضایی است که به جای دفاع از مردم اعم ازهمه گروهها و اقلیتهای دینی، قومی برخورد امنیتی و پلیسی میکند؟
بسمه تعالی
حضرت آیتالله العظمی حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
با سلام و احترام
در روزگار سختی به سر میبریم و میدانم که حضرتعالی بهتر از من نسبت به شرایط آگاه هستید و بارها شنیدهام که با بیان مطالبی متفاوت نگرانیهای خودتان را مطرح کردهاید. این روزها حتی بسیاری بهعنوان مأمن و پناهگاه به منزل شما مراجعه کردهاند و از برخوردهایی که با عزیزانشان میشود با شما سخن گفتهاند و البته میدانم که حضرتعالی نیز بسیار از این شرایط ناراحت شده و اقداماتی را برای پیگیری قضایا داشتهاید. مطلع شدهام در این راستا دیدارهایی داشتهاید و به گفتوگو برای حل قضایا پرداختهاید. با اطلاع از این شرایط تصمیم بر آن گرفتم تا از جایگاه یکی از دلسوزان این نظام و کشور با نگارش نامهای نگرانیهایم را با شما در میان گذارم.
آنچه که موجب شد حضرتعالی مخاطب نامه اینجانب قرار گیرید، تلاشهایتان برای شکلگیری نظام در کنار بنیانگذار آن و نقش مهمتان در استقرار نظام بهعنوان یکی از اعضای شورای انقلاب، اولین دادستان کل کشور، ریاست قوه قضائیه و دیوان عالی کشور پس از شهید بهشتی و حضور در جایگاه امامت جمعه تهران برای سالهای متمادی و مهمتر از همه وداع با قدرت برای رونق بخشیدن به حوزههای علمیه بوده است که همگی بهخصوص قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت ایجاب میکند که از یک طرف به عنوان وظیفه شرعی و از طرف دیگر احساس مسوولیت نسبت به نظامی که هم در استقرار و هم تثبیت آن نقش موثری داشتهاید، برای عبور از فضای فعلی و نجات کشور از طریق انتقال واقعیتهای جامعه به بزرگان نظام رسالت خویش را بهمنظور برونرفت از فضای فعلی ایفا نمایید، همچنانکه تاکنون نیز علیرغم همه محدودیتها در این عرصه تلاش نمودهاید.
جناب آقای موسوی اردبیلی؛ طبیعی است که هر کشوری همواره با فراز و نشیبهایی روبهرو است ولی شرایط حساسی که اکنون کشور ما در آن قرار گرفته است موجب شده است که یکی از استثناییترین وضعیتها را در طول تاریخ با آن مواجه باشیم که بعنوان نمونه به مواردی از آن در عرصههای مختلف اشاره مینمایم.
۱- قانون اساسی بعنوان میثاق شهروندان و ادارهکنندگان جامعه که باید سرلوحه و منشور محکمی برای اداره جامعه تلقی شود و روابط نهادهای حاکمیت با یکدیگر و همچنین حاکمیت با شهروندان را تنظیم نماید. بر همین اساس رئیسجمهور و نمایندگان در بدو تصدی خود سوگند یاد مینمایند که پاسدار و حافظ آن بوده و برای اجرای آن تلاش نمایند که امروزه به بوته فراموشی سپرده شده و صحبت از قانون اساسی بهویژه فصل مربوط به حقوق ملت در نظر حکومتگران به ذنب لایغفری تبدیل شده است. چه بسیار از نخبگان ملت به دلیل بحث از این اصول، آزادی آنها سلب و به زندان افتادهاند و یا حقوق آنها به نحوی محدود شده است که از خدمت به کشور در عرصههای مختلف به بهانه عدم صلاحیت محروم گردیدهاند. متاسفانه ادارهکنندگان کشور به جای توجه به قانون اساسی و برنامهریزی براساس نظرات کارشناسی و تخصصی با تصمیمات خلقالساعه و استفاده از رمالی و جادوگری و به مسخره گرفتن مقدسات دینی که جز از آسیب دیدن بنیانهای دینی و معنوی جامعه ارمغانی نداشته، بزرگترین هزینه را بر کشور، شهروندان و دین روا داشتهاند.
۲- مهمترین رهاورد انقلاب اسلامی ما خط بطلان کشیدن بر استبداد ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خودشان بوده است که در اصلیترین شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» متبلور بود. متاسفانه برخلاف آنچه که مشی عملی بنیانگذار نظام بود، یعنی حکومت بر قلوب مردم، با سلب بدیهیترین آزادیهای مشروع شهروندان و ایجاد جو امنیتی و پلیسی در جامعه، آرامش از جامعه سلب شده است به نحوی که شهروندان بهخصوص قشر آگاه، نخبگان و دانشگاهی و بدون اغراق همه اقشار جامعه در بدترین وضعیت روحی و روانی و بدون امید به آینده خود و فرزندانشان گذران زندگی مینمایند.
متاسفانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به تعبیر حضرت امام (ره) میبایست در راس امور بوده و از انحراف کشور از مسیری که قانون اساسی ترسیم نموده جلوگیری نمایند، باتوجه به سازوکارهایی که در جهت فرمایشی شدن انتخابات توسط شورای نگهبان اعمال شده است، به جز گروه اندکی از نمایندگان اصلاحطلب و اصولگرای منصف که با درک واقعی از شرایط جامعه دلسوزانه نظرات خود را ابراز مینمایند، بهعنوان وکیل الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیادهنظام چکمهپوشان در ایجاد این فضا، خود نقش موثری را ایفا مینمایند. قوهقضائیه که باید بهعنوان قوهای مستقل براساس تصریح قانون اساسی پشتیبان حقوق و آزادیهای مشروع شهروندان باشد و به صورت بیطرفانه براساس اصل بیطرفی دادرس به فصل خصومت پرداخته و در پروندههایی که یک طرف آن حاکمیت است با حضور هیات منصفه و به صورت علنی به اتهامات سیاسی و مطبوعات رسیدگی نماید، که فلسفه آن این است که هیات منصفه که نمایندگی افکار عمومی را برعهده دارد درخصوص مجرمیت یا عدم مجرمیت و استحقاق تخفیف مجازات یا عدم استحقاق اظهارنظر نمایند، به عنوان ابزار حاکمیت و نهادهای نظامی و امنیتی تبدیل شده است. تا جایی که با کمال تاسف رئیس قوهقضائیه به عنوان قاضی القضات، وظیفه خود را دفاع تمام قد از دولت میداند و به آن افتخار مینماید، غافل از آنکه قانون اساسی تمامی شهروندان حتی شخص رهبر را در مقابل قانون مساوی اعلام کرده است. حال اگر رسالت قوهقضائیه دفاع تمام قد از دولت است، پس شهروندان این کشور که مورد ظلم و اجحاف حکومت واقع میشوند دعوای خود را باید به کجا ببرند.
جای تاسف است که در شرایط فعلی هیچ مرجع قضایی که پناهگاه مردم باشد وجود ندارد، گویی که دستگاه قضا تنها شکل نمادینی است که عنوانی از آن باقی مانده و قرار نیست که مسوولانه و بدون دخالت گرایش سیاسی به بررسی مسائل پس از انتخابات بپردازد. حضرتعالی که از آغاز انقلاب تا پایان دوران حضورتان در سمتهای حکومتی در دستگاه قضایی حضور داشتید به خوبی میدانید که هیچ زمانی به اندازه اکنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشتهاند به طوری که اختیارات این قوه را محدود یا سلب کنند. هانطور که آگاه هستید در حوادث پس از انتخابات تعداد بسیاری از نیروهای انقلابی و شهروندان تنها به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات بازداشت شده و یا کشته و مجروح شدند و توسط نیروهای بسیج و لباس شخصیها بسیاری از اموال مردم تخریب شد و البته این روند هنوز ادامه دارد و هر روز بسیاری از نیروها احضار و بازداشت میشوند.
به گفته برخی از کسانی که آزاد میشوند بازجوها میگویند که تعیین حکم در اختیار آنها و نهادهای دیگر است و قاضی و دستگاه قضایی در این باره تصمیم گیرنده نیست و اکنون به جای آنکه دستگاه قضایی تامینکننده امنیت مردم باشد به نهادی برای ایجاد ارعاب و بازداشت تبدیل شده است. شما شاهد وضعیت مطبوعات، دانشگاهها، روحانیون و گروههای سیاسی و صنوف مختلف هستید که در خفقان و فشار قرار دارند. برخوردهایی با تعدادی از دراویش صوفی، شیعه اثنی عشری که جزو شهروندان ایران هستند و از حق زندگی در کشور برخوردارند، میشود و به آنها اجازه داده نمیشود که حتی مراسمهای مذهبیشان را برگزار کنند و با تهمت و افترا بسیاری از آنها را بازداشت کرده و احکام سنگینی برایشان صادر میکنند. آخر این چه دستگاه قضایی است که به جای دفاع از مردم اعم از همه گروهها و اقلیتهای دینی، مذهبی و قومی به موازات دیگر نهادها، با آنها برخورد امنیتی و پلیسی میکند؟
۳- شما جزو نزدیکترین یاران حضرت امام هستید و از نزدیک با آرا و اندیشههای ایشان آشنایید. همانطور که میدانید حضرت امام سرمایهای هستند که با انگشت تدبیر و با جایگاه علمی و معنویشان توانستند این انقلاب را به پیروزی برسانند، ایشان ۱۵ سال برای به ثمر رسیدن این انقلاب تلاش و مبارزه کرده و در حالی که از وطن دور بودند این نهضت را رهبری کردند. ۱۰ سال در درون این نظام حضور داشتند و اکنون ۲۱ سال از رحلت ایشان میگذرد. اما متاسفانه در طول این سالها به جای آنکه از مواضع و اندیشههای ایشان به صورت جامع سخن گفته شود تا نسل جدید با اندیشههای وی آشنا گردند، متاسفانه از سوی جریانی خاص به صورت گزینشی و بدون توجه به شان نزول سخنان مواضع، آرا و اندیشههای امام خمینی براساس سلیقه و مصلحت خودشان مطرح میشود. مصیبتبارترین مسالهای که اخیرا مطرح شده است و برای اولین بار چنین روندی را شاهد بودیم، اینکه در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشکیلات قضایی در رابطه با اعدام ۵ نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع کاندیداهای معترض انتخابات و بهویژه در رد سخنان نخستوزیر زمان امام به سال ۶۷ اشاره کرده و اعلام میکند که چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدامهایی که با حکم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نکردند. ایشان همان حرفی را میزند که دشمن میگوید. تاکنون کسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا که تاکنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشتهاند و به نظر میرسد که ایشان برای توجیه عملکرد فعلی دستگاه قضایی در این شرایط چنین مسائلی را بیان میکند. اگرچه هدف اصلی وی از این صحبتها تهدید متعرضین به روش حکومتداری آقایان است اما غافل از آنکه کسی که وارد این صحنهها شده این تهدیدها برایش ارزشی ندارد و هراسی در ادامه مسیر و هدف به خود راه نمیدهد.
جای شگفتی است که هیچگاه از سوی این آقایان درباره بعد رحمانی، بخشش، قانونگرایی و دقت در حفظ حقوق شهروندی که امام نسبت به آن تاکید داشتند سخنی گفته نمیشود؟ چرا کسی درباره فرمان ۸ مادهای حضرت امام که در آن شرایط تدوین شد حرفی نمیزند؟ حضرتعالی به خوبی در جریان برخوردی که حضرت امام با نگارنده نامه اهانتآمیز و تند نسبت به ایشان که از سوی یک پیرمرد روحانی نوشته شده بود، آگاهید. شما در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور بودید. حتما یادتان هست که در همان زمان وقتی امام در جریان متن نامه قرار میگیرد به شما توصیه میکنند که مبادا با نویسنده نامه برخوردی شود و تاکید میکنند که حرمت نویسنده نگاه داشته شود. چرا هیچگاه از این موضوع حرفی زده نمیشود که وقتی حضرت امام شنیدند که برای یکی از مسوولان شنود گذاشتهاند به شدت ناراحت شدند و گفتند که باید فردی که این کار را انجام داده است را شلاق بزنند؛ چرا از این نمیگویند که امام میفرمود اگر کسی به صورت یک زندانی سیلی بزند باید مجازات شود؛ چرا از تاکیدی که امام برای رعایت حقوق شهروندان داشتند و تذکراتی که در این باره به مسوولان میدادند حرفی زده نمیشود. چرا از اینکه حضرت امام دستوری مبنی بر عزل یک قاضی به علت تخلفی که کرده بود دادند و حتی گفتند که او مجازات شود چیزی گفته نمیشود چرا از سعه صدر و تحمل نقد و انتقاد ایشان برای اداره حکومت سخنی نمیگویند.
چرا نمیگویند فردی که توسط دیگری شکنجه شده بود و مضروب بود وقتی که فرد شکنجه شده ضارب را دستگیر میکند و ضارب در اختیار اوست امام میفرمایند که تو گرچه توسط این شخص شکنجه شدهای ولی حق هیچگونه برخوردی با او نداری و او را باید به دستگاه قضایی بسپاری تا دستگاه قضا برای او حکم صادر کند.
بنابراین خوب است که اگر مواضع امام گفته میشود مواضع واقعی ایشان با ذکر زمان و شان نزول گفته شود تا شناخت واقعی نسبت به وی در اذهان جامعه نقش ببندد.
۴- یکی دیگر از مواردی که این روزها موجب تاثر جامعه شده است تخریب چهرههای انقلابی و سرمایههای نظام است. کاملا مشهود است جریانی که اندیشه امام را برنمیتابد چنین با خشونت به یاران نزدیک حضرت امام میتازد و حتی بیت امام و چهرههای بزرگ و انقلابی یورش میبرند و تخریب میکنند. آیا پس از گذشت سی و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی باید اینگونه از زحمات و تلاشها و ایثارگریها کسانی که خدمت کردهاند قدردانی کنند.
۵- در بخش مهم دیگر اداره امور متاسفانه وضع اقتصادی کشور به اندازهای نابسامان است که قابل گفتن نیست. وضع بانکها، رکود مالی، بیکاری، نابسامانی مدیریت اقتصادی، بیانضباطی مالی، گشادهدستی بیحد و حدود از جیب ملت، توقف پروژههای عمرانی در بخشهای مختلف بهویژه بخش نفت، تورم و گرانی بیش از هر زمان دیگر برای همه مردم مشهود است و این موضوعی است که حتی متاسفانه دولتی که از بیآلایشی و سادگی سخن میگوید و آن را در بوق و کرنا میکند، هنوز نتوانسته سادهترین گرههای اقتصادی مردم را باز کند و هر روز تنها با طرح مسائلی چون وقوع زلزله، افزایش جمعیت و کوچ از تهران و تعطیلاتی نسنجیده و عجولانه که بارها اخبار ضد و نقضی درباره آن منعکس میشود به سرگرم کردن خود و مایه نگرانی برای مردم میشود. به نظر میرسد که عدم توفیق دولت در ساماندهی وضع اقتصادی مردم باعث میشود که آنها به روال همیشه شان در طول سالهای گذشته انگشت اتهام به سوی مسوولان گذشته دراز کنند تا همه تقصیرات را بر گردن آنها بیاندازند و در همین شرایط وقتی گزارشهای دیوان محاسبات منتشر میشود تاکید دارد که دولت فعلی تنها بیش از ۲ هزار تخلف مالی در بودجه سال ۸۵ دارد و برخی از ارقام مفقود است و در همین حال رئیس بازرسی کل کشور گزارشهایی نگرانکننده و مهمی از مفاسد در درون دولت میدهد.
۶- نکته دیگری که برای مردم شنیدنی تلخ است رفتارهای غیردیپلماتیک رئیس دولت فعلی است؛ عرصه دیپلماتیک در دنیا آداب و رسوم خاصی خود را دارد و رئیسجمهور هر کشوری کانون غرور یک ملت است ولی رئیس دولت فعلی ایران با رفتارهای عجیب و غریب و منحصر به فرد موجب تحقیر ملت ایران در دنیا شده است. وی که عطش سفر خارجی دارد با سخنان خود و مکاتباتی که هیچگاه به او پاسخ داده نمیشوند (تاسفبارتر آنکه برخی ملبسین به لباس روحانیت چنین نامههای سخیفی را با نامههای پیامبر در صدر اسلام تشبیه مینمایند) موجبات وهن کشور را در عرصه جهانی فراهم کرده است و برای جبران این ناکامیها با کشف کشورهایی که جغرافیدانان هم برای پیدا کردن آن باید با ذرهبین، آنها را در نقشه جهان پیدا کنند با حاتمبخشیهایی از جیب ملت تلاش مینماید که چنین در افکار عمومی القا نمایند که از متحدانی در دنیا برخوردارند. انعقاد قراردادهایی که برای سالیان متمادی کشور را متعهد به دولتهای دیگری می نماید و سرمایهگذاریهای ایران در کشورهایی که منافع چندانی برای کشور ندارد، غیرقابل توجیه و غیر منطقی است. براساس ضربالمثل قدیمی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.
در پایان از خداوند برای حضرتعالی عافیت و سلامت آرزو نموده و امیدوارم که اقدامات حضرتعالی به هر نحو که مصلحت میدانید، سربلندی ملت بزرگ ایران آسایش، آرامش و امنیت کشور را به معنای واقعی در پی داشته باشد.
مهدی کروبی
۳۰/۰۲/۸۹
Donnerstag, 20. Mai 2010
به مادران ایرانی حتی اجازه دیدار درغسالخانه را ندادند ! و مادران آمریکایی در هتل استقلال با بچه هاش کوبیده خوردن
مادر فرزاد کمانگر ، مادر محروم از وداع با فرزند
Mittwoch, 19. Mai 2010
وکیلی که چند روز پیش در ستمی که به موکلش رفت ، گریست ؛ دستگیر شد
موفق ترین دولت درتاریخ ج ا در سی ویک سال گذشته که در طول پنج سال ، کلیه تروریستهای سپاه را بوطنشان ! باز گرداند
Dienstag, 18. Mai 2010
بیست وسوم خرداد ۸۸ و تاریخ دوباره نه این که بود ، بلکه با یکسال صبر واستقامت وایثار همراه با شوق تکرار میشود
Montag, 17. Mai 2010
Sonntag, 16. Mai 2010
نزدیکی فرهنگ ایران با برادر دوست برزیل و شباهت های فرهنگی ! از بیانات ان
Samstag, 15. Mai 2010
چرا ما که مصمم تر بودیم و سالها منتظر آن لحظه طلاییه رو در رویی با رژیم ،نتوانستیم همچون تایلندیها عمل کنیم ؟
Sonntag, 9. Mai 2010
بعنوان یک مادر در روز مادر گریستم
کوتاچیان متقلب و قاتل "قرمزیه رنگ خون شهدای راه آزادی ، سبزیه ما را سبزتر و استواری ما را استوارتر میکند
نه قاتل وعده ما خرداد ماه ، که می بینی ، آنچه را که خواستی قبل از خرداد ماه بعنوان هشدار و ترس در دل ایرانیان جاری کنی ! خود باعث نفرت بیشتر و تداوم این راه سبز است که رنگ خون آن را مصمم تر و تاریخ مصرف دجالان را کمتر و کمتر میکند ، بترس از خشم ما که ما بیشماریم و استوار
Montag, 3. Mai 2010
در راستای ربوده شدن مجسمه های میادین در پایتخت ام القرای مسلمین ومدیریت جهان ! دستت روبگیربه تهت که اسهال داری
Sonntag, 2. Mai 2010
یکسال است که خبرهای سیاسی این دولت کودتا را در بخش سرگرمی ذهنم و خبرهای اجتماعی آنرا در حوادث میخوانم
از خبرهای وقوع زلزله بخاطر بدحجابی بانوان تا خبرهایی در خصوص مدیریت جهان ! نمیدانم از چه بگویم که شما نشنیده باشین ، راستش در این یکسال گذشته اصلن نتوانستم مرز این همه ناهماهنگی و دروغ را در قالب خود درک کنم ، آری مرز میان سیاست و سرگرمی ! و بدتر از آن اخبار اجتماعی و دروغهاییکه برای هر فرد منصفی درک آن فقط خبر از یک حادثه اجتماعی دارد و بس
.میگویند گشت ارشاد و مبارزه با بد حجابی ! خوب آیا میدانید یکی از آن افراد که اینها با او مبارزه کرده اند و موهایش را زدند و در میان مردم پیاده رو و سواره رو خارش کردند و در گوشش سیلی زدند و فریاد زنان از رهگذران پرسیدند !: شما بگین این مرده یا زن ؟ و سپس با تمام بی احترامیها او را پشت پاترول جاییکه اصولن بار و چمدانهای همراه را میگذارند ، من را جای دادند و در طول مسیر من را با بدترین الفاظ و متلک ها به سلمانی ای ببرند که گویی این سلمانی نه از نام آرایشگاه بویی و یا از آرایشگاه شدن سلمانیها خبری شنیده باشد
و بدتر از همه موهایت را با ماشین سر تراشی اهل دقیانوس به پایین میریزنند و با یکدیگر میگویند که چهارراه بندازیم و ولش کنیم تا مردم بهش بخندند و خلاصه نفرتی که ماند و میماند در قلبم .
در خصوص سیاسی بودن یا سرگرمی بودن گفته های این دولت بر آمده از دروغ ، کودتا ، حرفها وعکسهاییکه فقط به خنده و سرگرمی نزدیک است و جز بی احترامی به کلمه "سیاست" چیزی در بر ندارد ، کافیست که در گوگل کلمه نجس او را بنویسید و خود ببینید که با چه چیزهایی جز رییس جمهور روبرو خواهید شد
Samstag, 1. Mai 2010
Montag, 19. April 2010
دوستان من چند شناسه و قدرت فرستادن دعوتنامه های زیادی را دارم ، ایمیل بزنید!،و و و نقطه خالی بستم نقطه کام
من خودم یک تنه یک بالاترینم و یک مهدی ( با اجازه بزرگترها بله) ایمیل بزنید
Samstag, 17. April 2010
Donnerstag, 15. April 2010
زمزمه آواز مدیر یک سایت ایرانی " زیر دوش
اگرچه با خشت جان خویش (ارسال دعوتنامه)
ستون به سقف تو میزنم (منفیدهنگان رو ایندفعه حالشون رو میگیرم)
اگر چه با استخوان خویش (جدی میگم ، حالشون رو میگیرم)
دوباره می بویم از تو گل (کاربرای جدید)
به میل نسل جوان تو ( سایت من )
دو باره میشویم از تو خون ؛ به سیل اشک روان خویش ( آخ که ایکاش نمی بستم اون همه رو