Montag, 1. März 2010

بالاترین برای کودتاچیان شده خاری در چشم ، پس بهوش باشیم

درسته که حالا واسه خودت سری تو سرا درآوردی ، ولی یادت نره که فقط بخودت غره نشی ! یادش بخیر یه روز وقتی بابام گفت : چیکاره میخوای بشی ؟ گفتم : سیاست رو خیلی دوست دارم، گفت : میدونی اول مجبورت میکنن و بعد مجبور میشی که دروغ بگی !! گفتم : نه آقاجون مگه میشه ؟!!!!گفت : از اون نه ای که گفتی ؛ راحتتر میشه و میگن ! ولی تو هنوز ( آره منظورش رو حالا میفهمم ؛ که تو هنوز بچه ای ؛ یا بقول معروف هنوز دهنت بوی شیر میده ) گفتم : نه من مثل فلانی و فلانی مبارزه میکنم ، گفت : ولی نه خنده ای و لبخندی معنادار !! بطور ییکه هنوز آن لحظه از جلوی چشمانم میگذرد ؛ آری وقتی بکار اینروزها و کلن به قسمت ما ایرانیها فکر میکنم ، میبینم یا ما خوب جوگیر میشیم (اکثرن) یا خوب جوزده !! یه مرور کوچک تو کار دولت بر آمده از علامت سوال که چه عرض کنم ، اصلن بقول معروف اینجاش رو خودت با وجدان خودت ..............پرکن ، بندازیم ؛ جو گیرمون کرد وقتی شهردار بود عده زیادی اونوری و رای ندادن وعده کمی هم اینوری و رای دادن ، آقا شد رییس جمهور ؛ چهار سال با دری وری و دروغ را گذاراند و در این چهار سال تلویزیونهای خارجی رو اکثرن با تبلیغ تو ایران و خلاصه هزاران وعده و وعید ساکت کرد ، حالا از تبلیغ وسائل لاغری بگیر تا کرم کوچک کننده اندام تناسلی و قرص ترک اعتیاد و شربت خلاصی از دست مادر زن و خواهر شوهر و غیره در مغازه شان یافت میشود !اینجا بودیم راستی ؛ دروغ گفت شاخدار ؛ تقلب کرد مثل آب خوردن ؛زد وکشت و تجاوز کرد و ...... گفت : من نبودم دستش بود ، کار کار اینگلیسها بود ! هر کی رو بگی گرفت کرد تو زندان و حالا تازه پشت پرده خدا میدونه !! میگن ، اگر بیخیال شید آزاد میکنیم و شما بیایین خواهش کنین! تا بزاریم ! پیشمون بشینید! و عکس یادگاری باهامون بگیرید ! امروزعشقمونه میگیم بهتون خس وخاشاک !فردا کار داریم باهاتون ملت همیشه تو صحنه ! یکساعت بعد از مراسم ارازل و اوباش ! امروز حجت الاسلام و فردا دزد و مالخور و خوده خوده فتنه و وقتی زندگی زیبا میشه !! و حرف قشنگ میزنی ! میگیم بهت آیت الله !! حالا اینها همه نه فقط مشکل احمدی نژاده و نه حمید شب خیزه و نه "" اینا "" و نه "" اونا "" گفتم مشگل جای دیگه است ،خلاصه وختم کلام تذکری از روی ارادت و دلبستگی شدید به بالاترین و کاربران آن ؛ که نکند خدایی ناکرده در دام وزارت اطلاعاتیهای خبره و کار کشته بیوفتیم ؛ شاید مدیران بعضی از همین تلویزیون های فارسی زبان تا همین چند سال پیش پوزخنده میزدند که کی ؟ ما ؟ ولی دیدیم بیشترشان با گرفتن آگهی از داخل و دفاتر فروش اجناسشان ! بخشهای سیاسی که چه عرض کنم ، بخش خبر روزانه خود را نیز حذف کردند !! حال با وقایعی که در این چند روزدربالاترین رخ داد ، فقط خواستم به مدیران و کاربران بالاترین این نگرانی خود را در میان گذارم ؛ امروز با کوچکترین چیزها و ژست روزنامه نگاری وارد شده و مخفف نویسی را محترمانه ! خواهانند که نباشد و فردا شاید خواهان حذف مثلن بخش سیاسی و مجبور کردن مدیران به سانسور و کاربران را تشویق به درگیری و گرفتن ماهی از این آب گل آلود ! همانگونه که دوستی میگفت ؛ اینان یه جور آدم رو گول نمیزنند که هر روز یه جوره.....؛بالاترین برای رژیم شده خاری در چشم پس بهوش باشیم