Samstag, 13. März 2010

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم​​/ فکر بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم


آری اینچنین بود برادر ! این روزها دلم بد جوری گرفته ، سوال و دلواپسی ایکی که از همانروز اول تقلب دولت کودتا فکرم را هر روز بیشتر بخود مشغول و مشغولتر میکرد و آن آینده و ادامه راه واینک_______ه "آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه !! "والا نمیشه ، بلا نمیشه ، نه نمیشه ، کی میگه میشه؟ خوب آقای دکتر خزعلی گویا میگن ، میشه !""جناب اقای دکتر مهدی خزعلی ( در پاسخ یک بالاترینی گفتن)به این سوالات پاسخ دهید شما به خمینی بسیار احترام می گذارید. می خواهم نظر شما در باره این سه مورد بدانم. اول: وعده آب و برق مجانی امام خمینی دوم: کشتارهای سال ۶۷ سوم: کتاب تحریر الوسیله امام خمینی باب نکاح مساله ۱۲ که در آن بازی شهوانی با دختر شیرخوار و ازدواج با دختر ۹ ساله را مجاز می شمارد" من به همه رهبران مذهبی احترام می گذارم " در همه ادیان"، اما به امام عشق می ورزم، من تولد دوباره خود را مرهون امام می دانم، او به ما آزادگی و جوانمردی آموخت، من دین را با قرائت مجاهد کبیر خمینی دوست دارم، اما این همه عشق سبب نمی شود که نقد نداشته باشم و آن بزرگ مجاهد عالم تشیع را معصوم بدانم. ۱ ء آب و برق و اتوبوس مجانی در آغاز حکومت، نشان از این بود که تجربه حکومت داری را نداشتیم، فکر می کردیم که شاه می خورده است و حالا که ما نمی خوریم، پس پول نفت به ملت برسد، بعدها هزینه ها طاقت فرسا و کمر شکن شد و در خوردن هم هزار فامیل صد هزار شد، آنهم از نوع گرسنه و تشنه و لخت و عور! ۲ ء من در باب اعدام های سال ۶۷ هیج توجیهی را نمی پذیرم، من اگر آن سالها مطلع می شدم، شاید همان سالها فریاد می زدم و خود را به کشتن می دادم، شاید خدا نخواست و من از این حادثه وحشتناک کاملاً بی اطلاع ماندم. اما امروز معتقدم امثال موسوی باید این پرونده را باز خوانی کنند! ۳ ء مسئله احکام نکاح و سن ازدواج و بلوغ دختر و پسر و سن تکلیف آنها ، مسئله بحث انگیزی است، کسانی مثل آیت الله صانعی ، آیت الله بجنوردی و آقای جناتی که فتاوای شاذ داده اند، مورد اعتراض حوزه و علما واقع شده اند، این مطلب بحث دقیق علمی را می طلبد، که در جای خود اگر فرصتی شد نقل نظر علما را به بحث می نشینیم.
بهنام هم اینجوری جواب دکتر را داد :

من به همه شاهان احترام می گذارم ،اما به محمدرضا شاه عشق می ورزم، من تولد دوباره خود را مرهون شاه می دانم، او به ما آزادگی و جوانمردی آموخت، من فرهنگ را با قرائت شجاع مرد شاهنشاه دوست دارم، اما این همه عشق سبب نمی شود که نقد نداشته باشم و آن بزرگ مجاهد ایران زمین را معصوم بدانم.
۱ ءاختلاف طبقاتی در ایران در زمان حکومتش، نشان از این بود که تجربه حکومت داری را نداشتیم،
۲ ء من در باب شکنجه های ساواک هیج توجیهی را نمی پذیرم، من اگر آن سالها مطلع می شدم، شاید همان سالها فریاد می زدم و خود را به کشتن می دادم، شاید خدا نخواست و من از این حادثه وحشتناک کاملاً بی اطلاع ماندم. اما امروز معتقدم دیگران باید این پرونده را باز خوانی کنند!
۳ ء مسئله کشف حجاب و استبداد ضد دینی ، مسئله بحث انگیزی است، این مطلب بحث دقیق علمی و جامعه شناسانه را می طلبد، که در جای خود اگر فرصتی شد نقل نظر جامعه شناسان را به بحث می نشینیم.
و بعد میشنوم که سید (سردار مدحی )با نوری زاده میگه ؛ هاشمی رفسنجانی آن است و این ! البته اگه به جنبش سبز لطمه میزنه ، بگین بس کنم !! و بعد یکی دیگه اونور بازار"" افشاگری مامور امنیتی سپاه احسان سلطانی افسر اداره اطلاعات سپاه در مصاحبه با علیرضا میبدی"" میگه؛ هاشمی میدونین چیه ، تک کار میکنه و اینا !!! و بعد با گذشت چند ساعت از ایران خبر میرسه که میگن ؛"" هاشمی رفسنجانی در ایرنا ممنوع‌التصویر شد !! ""خلاصه دوستان نتیجه اخلاقی از تمام دلواپسی ها و پرسش ها و سوال ها ، باز به همان نتیجه اول میرسم که بابا آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه ، و فکر میکنم که ؛ والا نمیشه ؛ بلا نمیشه !! و آخر از همه يادم آمد كه

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم.
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
حالا خدا وکیلی من که گیج شدم ، شما چطور؟ ب