داستان چیست؟ آری یک درد دل کلی با تمام ایرانیان است که در همه جا ؛ به خصوص در خارج هستند (ببخشید تلخه ولی هست !)به کلاس گذاشتن وپر مدعا بودن و با هم یکی نبودن و خلاصه هزاران چیزهای منفی و نگذریم میلیونها نسبت خوب از جمله خون گرمی ؛ اهل مباحثه ؛ مهمون نوازی؛ غیرتی وووو ولی چرا اینگونه تیتر زدم و چنین نوشتم ؛ راستش گاهی دلم میگیرد که چرا فقط گاهی یاد گرفته ایم نق بزنیم ؛ بدون در نظر گرفتن شرایط و اوضاع !!مثال: همین سایت بالاترین ؛ "اگربه پاچه خواری محکوم نشم !! که میشم !"امروز دیدم خواست و انتقاد یک دوست ترک زبان که خود نیمی از وجودم بدانجا متعلق است ؛ نوشته چرازبان ترکی و کردی نداریم در انتخاب زبانها ؛ خوب گیرم گذاشتن ؛ آیا فردا هم میبایست گیلکیها و لرها وبلوچ و عرب و غیره زبان خود را بخواهند ؛ خوب است باشد ؛ ولی با چه امکاناتی ؟ ودرچه زمانی ؟ الان که یک رژیم با تمام امکاناتش و کمک چند سرویس خارجی کمر به خفه کردن صدای مخالفش گرفته ؛که صدای آمریکا و بی بی سی از گزندش بی بهره نبودن !!! یادم میاد دوستی میگفت"هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" البته بی نقص بودن بدیهی است که آرزوی همه مان است ولی گفتم شرایط زمانی و مکانی هم در آن دخیل است ؛و یک انتقاد و آن چرا در زمانیکه همه بدنبال تجدید قوا و بستن دهان مخالفان خود هستند در ایران ؛ ما داریم یه جورایی وقت تلف میکنیم ؛ چرا اگر سایت در زمانیکه به وجودش بیشترین نیاز است ؛ نمیتواند از زیر فشارو حملات سر بلند بیرون آید ؟ خوب این سوالی است که در زمان آرامش و تجدید قوا میبایست بدان پرداخت و عقلا راهی برای آن پیدا کنند ؛ یادم نرود وزیر اطلاعات ا ن گفت در روز معرفیش در مجلس ؛ که کار ما مبارزه با سایتها و خلاصه دنیای مجازی است ؛ آیا فکر نمیکنید که او موفق تر از دیگروزیران ا ن عمل کرده ؟ واقعیت ؛ بله است !!!! ولی درست است آنها بودجه ای دولتی وکلان دارند و وووو ولی آیا ما هم خود را در مواقع آماده کرده ایم؟ نه ! پس در آخر تکرار خواهشم از همه دوستان ؛خواسته هایمان را با داشته هایمان بسنجیم و بجای نق زدن به کمک دست اندرکاران برای داشتن سایتی بهتر و در آینده کشوری آبادتر باشیم"یک پاچه خواره بالفطره" لا