Sonntag, 20. Dezember 2009

ای دیکتاتور گیرم با زور و وحشت ؛ چند صباحی به جسممان حکمرانی کردی ! با نه بزرگ نهفته در قلبم چه میکنی

اندوه و مرگ آقای منتظری در زمانیکه بیشتر از هر وقتی به بودنشان نیازمند بودیم ؛ ولی از دیدگاهی متفاوت قابل تامل میباشد ؛ که آن درسی است که ایشان به نسلهای بعد از خود دادند ؛ و آن ایستادگی در برابر ظلم و حمایت از مظلوم که نمونه بارز آن کشتار سال ۶۷ که رژیم جمهوری اسلامی را از اسلام دور و دورتر نمود ؛ که تا امروز بعد از گذشت بیست سال همچنان بر قلب هر انسان آزاده ای سنگینی میکند و نفرت عمیق انسانها را به بانیان آن جنایات سرازیر مینماید ؛ که از جمله کارهای زیبا و وظایفی که هر کتاب آسمانی بر دوش مبلغان آن دین نهاده ؛ احقاق حقوق مظلوم از ظالم میباشد که مرحوم آقای منتظری در پرونده اعمال خود در پیشگاه خداوند به آن خواهد بالید ؛ و از درسهای دیگری که ایشان به انسانها دادند ؛ همانا اقرار به اشتباه که خود ستودنی و قابل تقدیر میباشد و دیگر نکته در ذکر عملکرد ایشان بزرگواری در گذشت در حق دشنام گویان به شخص خودشان و گذشت از چند صباحی تکیه به این اریکه زشت قدرت بود ؛ که ایشان عطای آن لذت زودگذر قدرت طلبی را به لقای آن ؛ و آن هم صرفن بخاطر وظیفه ای بود که در اسلام و قرآن بدوش چنین انسانهایی گذاشته شده است ؛ و در آخر ذکر دو سوال ؛ اول از تو خواننده این متن ؛ که آیا آقآی خ ر توانسته اند آنچه را که به آن دم میزنند ! یعنی ولی فقیه مسلمین ! انجام دهند ؟ و سوال دوم من از همان کسی است که تخت ولی فقیه را از سوی بزرگمردی همچون منتظری دارد ؛ است ، آیا به آنچه که انسانیت بر آن شکل گرفته ؛ عدل ؛ احسان و عدالت و پاکدامنی و انسانیت پایبندی ؟ که اگر بودی یقین دارم که حال نبودی ! و از شرم گناه به خونهایی که بیگناه در این بیست سالی که تو زمام کشتارش را برعهده داشتی ""که دارد آن سلطه را در آینده بسیار ضعیف فرض میکنم " را مطمعنن در دادگاهی مردمی با سرافکندگی ؛ روزی که آن روز اصلن دیر نیست ؛را خواهیم دید