Dienstag, 30. November 2010

پيام خداحافظی سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۲ بعد ازظھر به وقت تهران و اعدام چهارشنبه ۱۰ آذر ساعت ۵،۳۰ "شهلا رفت"


.بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند

Donnerstag, 25. November 2010

ملایان بی مقدار

اندر حکایت کلمات جدید ملای اسلامی :

فتنــــــــه پیچیده توئی دشمن این خانه توئی

لات پدر سوخته توئی خــارتوئی زار توئی

میکروب گندیده توئی زائــــد بی خانه توئی

حاکم درمانــــــد توئی

نور منــــم شــور منم

زاده آن خاک منــــــم آنکه زنـد چوب منم

عاقبت تیـــــــره تورا دولت پایــــــنده منم

Mittwoch, 24. November 2010

راه چاره بالاترین همان است که گفتیم : " تشکیل هیئت منصفه " و تقسیم قدرت و وظائف به اعضاء


همانگونه که بیشتر دوستان بیاد دارند ، بحث تشکیل هیئت منصفه از دیر زمانی است که مطرح گردیده و خود مهدی هم از آن استقبال کرد و یادم هست در این خصوص بحث هایی هم صورت گرفت ، ولی همانگونه که میدانید از خصائص بارز و بنام ما همین فراموش کاری وبه عقب انداختن کارها تا رویداد و رخداد بعدی و زنده کردن همان بحث های قدیمی است ! متاسفانه شاید این برای سومین بار است که این بحث را عنوان میکنم ولی کو گوش شنوا و کو آن همتی که به آن بپردازد و یا شاید هم برای بعضیها که خود مدتها گرفتند و بستند و دراز کردن! حال دیگر حاضر به تقسیم آن نیستند و شاید و شاید و خیلی شایدهای دیگر
بهر حال برای من که از فعالیت بعضن شبانه روزی در بالاترین حال به فعال ماهی یکبار آن شده ام و بیشتر خواننده مطالب که دوستان زحمت آن را میکشند و همین که می بینم باز هم بستن های فله ای و دلخور کردن های کیلویی کاربران و حال هم که به اسم جلوگیری از توهین به ادیان ! به جرم توهین خواندن لینکی در خصوص حضرت ! عباس همان که راه آب را بر خیمه ها میگویند باز کرد ! حال بالاترین آب را بروی تشنگان آگاهی می بندند با چاشنی دخالت بر نوشته ها ! و اینکه این لینک را آنجا میگذاریم و آن دیگری را جای دگر ! و حال رای من و تو در این قضیه به کجا ختم میشود ، نمیدانم
قصد ورود دوباره را نداشتم راستش یک بدلیل شرکت در نظر سنجی سایت بود و دوم لینکی بود که دوست عزیزم
polarbear
داده بود و از همه مهمترذکر یک خسته نباشید به سرکار خانم بالادار چهار که یک تنه قبول زحمت همه کارهای سایت را بردوش دارند ؛ شوخی نیست در ایران خودمان مجلس وبعد شورای نگهبان و بعد هیئت تشخیص مصلحت و ............ ولی ایشان اگر نگویم تمام این وظائف بلکه حتمن در نیمی از آنها اول بستن و دلخور کردن وبعد بنوعی نیمی دیگرتصمیم گیر سایت ! به رفع و رجوع پرداختند !و در نیمه دیگر هم که جدیدن سیاست سایت را یک شبه با چند کامنت دگرگون ساختند وحال نیمی دگر در پی نظر سنجی و رفع و رجوع محترمانه برآمدند ! بانو خسته نباشید و خداحافظ تا نظرسنجی ای دیگر !! رمزیک

Montag, 15. November 2010

آیا مشکل کاربری است که لینک روشنگری از دین میگذارد ! و یا دین است که تمایل به کارهای بد ، بد داره








یادتان هست همین دو ماه پیش بود ؛که رسوایی سوء‌استفاده جنسی از کودکان در کلیسای رومن کاتولیک حتی بگونه ای بود که کار به پاپ هم رسید ، خوب رسوایی جنسی یعنی اینکه بدانیم بعضی از کشیش هاییکه خود را وقف مسیح کرده بودند ؛ گه گاه هرز رفته و با جوانان و نوجوانان که آمده بودند از همان کشیش ها چیزهای خوب ، خوب یاد بگیرند ! با چیزهای بد ، بد از سوی معلمان خود روبرو شدن !"یعنی اینکه با آنها بازی کردن ! دست بهشون زدن ! مالششان دادن ! آهان یادمم اومد !! لوات رویشان صورت گرفت " خوب حالا سوال اینجاست که من کاربر وظیفه دارم روشنگری کنم ؟ یا نه ! چون حتمن به مذهب عده ای بر میخورد پس سکوت کنیم ، در همان زمان یادم هست مسلمانان وقت را برای تبلیغ خود مناسب دیدن و لینک زدند که ::""آقای پاپ شما مسئول هستید (آقای پاپ ۲) .. آقای پاپ، شما بزرگترین مرجع ِ مذهب کاتولیک هستید. کلیسای کاتولیک شما را بعنوان پاپ و رهبر کاتولیکهای جهان برگزیده است. شما در مقام بالاترین فرد ِ کلیسای کاتولیک مسئول و جوابگوی اعمال و رفتار کشیش های کاتولیک در سراسر جهان هستید.""
خوب حال عده ای در آن طرف هستند که میپرسند ؛ آهای کسانیکه و شماییکه میگویید اسلام دین رحمان و رحیم است و خوبیها ؛ در اسلام جمهوری اسلامی در چند روز و با دستور کسیکه خود را نائب خدا میدانست دست کم ششهزار و پانصد نفر را کشتند بنام اسلامی که رحیم است و یا عده ای هم هستن که میگویند ، آن محمد که پیام آور از سوی خداوند بوده که پیام او را عده ای از قضا در همین جمهوری اسلامی ایران "شیعیان" گرفتند ! آن محمد خود گویا مشکل " نقد محترمانه" اخلاقی داشت و با کودکی بنام عایشه در سنی کمتر از نه سال "در روایتها از هفت و نه نقل است لذا ما دست بالا گرفتیم که آبرویی برای فعل و فاعل کار یعنی عایشه معصوم و محمد رحیم ! بخریم" حال آیا اینهمه که همه وهمه به برکت دین انجام شده ! میبایست بیان شود و یا باز هم سی و یک سال دیگر بشنویم که با کدامین پا ، پا در خلا نهیم ! آقایان و خانم ها آنچه بر ما رفته تمامن حاصل بی خردی و آگاهی بوده ، لذا در قرن بیست و یک مبنا را بر فهم متقابل و روشنگری گذارده و ناخواسته خود را فریب خود سانسوری آنهم از سوی دولتی که تمام هم و غم خود را بسیج کرده که با هر آنچه که ما را به کمی تعمل و فکر و تعمق بر آنچه که سی و یک سال به بهانه های مختلف جلوی آن را سد کردند و حال نیز همانها خود را به سلاح روز و جنگ سایبری در دنیای مجازی و دنیای نوشتاری و تصویری مجهز کرده و امروز در بی بی سی و فردا در صدای آمریکا و بالاترین به انحراف موضوع و کاستن از آزادی به روش متمدنانه ! ولی بگونه ای فاحشه گری در تبلیغات و حصر روزنه های این اندک روزنهء امید ملت ایران میپردازند و مدیران رسانه ها و سایتها را وادار به خود سانسوری با نام اهانت به مذهب کرده اند ! سوال اینجاست مذهبی که خود طول سالیان دراز به ما و شعور ما اهانت و تجاوز و لوات چه عملی وچه فکری نموده را چگونه و از چه راهی عریانش کنیم تا نسلهای دیگر در آن دامی که ما بدان افتادیم ؛ نیفتند


آره خوب سی ویک سال پیش توهین ها !! از کروات شروع شد بعد موسیقی بعد حجاب بشرط تیغ موکت بری و بعد برای بزبان آوردن اسم آخوند باید وضو میگرفتی بعد ویدئو جمع کردن بعد تو خیابان بدون همراه بودن عقدنامه با زنت حق قدم زدن هم نداشتی و بعد و بعد وبازم بعد برای توهین نشدن به اسلام خلاصه توهین کردن و تقلب وکشتارو جنایات و تجاوز که هنوزم که هنوزه جای آن ناملایمات و نامردی ها درد میکند ، آری روز اول آزادی را با کوچکترین مسائل سلب کردند تا جاییکه در روز روشن جنایتکاری با یک جمله که در آن از ناموس بکار برده شده بود ! جماعتی را به سکوت و تماشای جان دادن یک انسان وا داشت ! وغافل از اینکه ناموس مان همان آزادی ازدست رفته مان بود که سی ویک سال پیش پدرانمان برایش جنگیدند و خون ها دادند ولی مجبورمان کردند """توهین """"نکنیم

Samstag, 6. November 2010

سبزست دوباره - هیلا صدیقی

غافل که تبر خانه ای جز بیشه ندارد ؛؛ از جنس درخت است ولی ریشه ندارد

Dienstag, 2. November 2010

سرش رو کرد تو ماشین ، گفت : صد تومن ! بیام

آره داشتم از هفت تیر به سمت ولی عصر و از زیر پل کریم خان قصد رفتن به ایرانشهر رو داشتم که بخاطر ترافیک زیر پل ، ایستاه بودم تو ترافیک که دیدم زنی سرش رو کرد از پنجره تو وگفت ؛ صد تومن بیام ؟ میگه با کمی شوخی و چند مزاح کوتاه زنگ زدم به داداشم که ، آره قضیه از این قراره میگه : صد تومن !
و برادرم گفت : بگو سی تومن و ورش دار بیار!!!
خلاصه طرف راضی نشد و جلوی ما باز شد و من بعد از گردش از زیر پل داخل ایرانشهر شدم که دیدم یک نفر بیسیم بدست با لباس شخصی میگه بزن بغل ! ایستادم و او آمد و گفت : مدارک ماشین ،
میگه گفتم ؛ شما کی هستی ؟ کارتی چیزی ؟
میگه بیسیم رو نشون داد وبا اشاره به ماشین پژویی که سر تقاطع بسمت هفت تیر ایستاده بود ! گفت : مدارک
خلاصه میگه مدارک رو دادم
و مامور گفت : با آون خانوم چیکار داشتی ؟
گفتم : کدوم خانوم !
گفت :همونیکه داشتی باهاش صحبت میکردی اونور خیابون !
گفتم : آدرس میخواست !
مامور با نیش خنده گفت :آدرس خونه خالی یا اینکه آدرس صد تومانی رو !! کدومش رو میخواست !!
میگه داشتم شاخ در میآوردم که این از کجا میدونه ؟!
که یهویی گفتم : بفرض که درست باشه شما باید من رو بگیرین یا اون رو ؟
میگه ماموره با عصبانیت یک قبضی مثل برگ جریمه بهم داد
و گفت : در این تاریخ بیا منکرات !! و رفت !!!
راستی شما چی فکر میکنین ؟ حتما شما هم همون فکری رو میکنید که من کردم
خلاصه در هفته مبارزه با ارازل و اوباش ! بد نیست با ترفند های نیروی انتظامی برای کسب درآمد آشنا شویم
نویسنده متن رمز یک